aarez.persianblog.ir

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1385/10

زخمي تر از هميشه. سلام دوستان . در مورد اشعار مذهبی می خواستم بنویسم . در مورد این جور شعر ها بیشتر توجه شاعر به معنی شعر و بیان احساساتش هست و آرایه های ادبی و آفرینش ها کمتر به چشم می خوره . در عصر حاضر. شعر های خیلی زیبایی رو سروده . شعر هایی که واقعا ارزش خونده شدن رو دارن . اگه تا حالا این کار رو نکردین یه بار سعی کنین که واقعا دل به دل شعر بدین . پشیمون نمی شین. با همه ی لحن خوش آوایی ام. دربدر کوچه ی تنهایی ام. ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر. نغمه ی تو از همه پرشورتر. کاش که این فاصله را کم کنی.

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/archive

زخمي تر از هميشه. عناوین مطالب وبلاگ آرام. 1670;هارشنبه ٤ آذر ،۱۳۸۸. 1583;وشنبه ۱٤ اردیبهشت ،۱۳۸۸. 1580;معه ۱۱ بهمن ،۱۳۸٧. ای آغاز کلام . 1588;نبه ۱ تیر ،۱۳۸٧. برای من نوشتی، برای تو نوشتم. 1588;نبه ٧ اردیبهشت ،۱۳۸٧. 1588;نبه ٢٩ دی ،۱۳۸٦. 1670;هارشنبه ٩ آبان ،۱۳۸٦. 1583;وشنبه ۱٩ شهریور ،۱۳۸٦. 1580;معه ۸ تیر ،۱۳۸٦. 1580;معه ۱۸ خرداد ،۱۳۸٦. 1588;نبه ٥ خرداد ،۱۳۸٦. 1580;معه ۱٤ اردیبهشت ،۱۳۸٦. نامه های عاشقانه يک پيامبر. شاخه گلی برای مزار. و بعد از چند روز . امروز عاشوراست اينجا کریلاست. تک بيتی های ناب.

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1386/1

زخمي تر از هميشه. نامه های عاشقانه يک پيامبر. هزاران سال از عمر زمين گذشته بود و همواره جسم زمين فرسايش يافته بود تا روح آن آباد شود. کل من عليها فان و يبقي وجه ربک ذوالجلال و الاکرام. بدان كه من به سوي تو باز نخواهم گشت. تو بيدار مي نشيني تا انتظار. بگذار تا تمام وجودت تسليم شدگي را با نفرين بياميزد. زيرا كه نفرين بي ريا ترين پيام آور درماندگي است. شب هاي اندوهبار تو از من و تصوير پروانه ها خالي است. تنها و صميمانه گريستن را بياموز. بدي تمام زمين را فرا گرفت. صداي آب تني كردني به گوش نيامد. گاهي با شعر و.

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1386/10

زخمي تر از هميشه. خورشید بالا آمد. امروز عاشوراست. گفته بود غروب نشده همگی می رویم. سواری از خیمه بیرون آمد. سوار بر اسبی که تمام تاریخ را خواهد دوید. با چنان هیبتی که به یکباره به تمامی شیطان غلبه نمود به سوی عطش تیغ ها برای گرفتن بوسه از پیشانی و در این میان، خون تنها واژه ایست که معنای عشق را فوران می کند. آرام سر بر گرداند و دید . اکبر . ای خون خدا . چگونه است حال پدری که فرزندش را به میدان می فرستد. پيام هاي ديگران .

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1386/4

زخمي تر از هميشه. پست امروز نوشته شده توسط هیراد. Dedicated To The Girl I Fell In Love . She Means More To Me Than Anything In This. No One Can Ever Take Me Away From You . با نام تو آغاز می کنم . آیا تا کنون به نگاه اندیشیده ای؟ نگاه از پر رمز و راز ترین هاست . نگاه آن روحیست که در چشمانمان جاریست . گفت : نگاه بود که حر را به این سوی میدان آورد ، نگاه . در قرآن آمده است به روز قیامت خداوند به ایشان نگاه نمی کند . و نگاه تو . نگاه تو آتش به وجودم افکند . چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را.

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1386/3

زخمي تر از هميشه. به کسی که می دونم هیچ وقت اینجا نمیاد . بیدک و لا بید غیرک. هیراد یعنی آرام . هیراد یعنی آن لحظه که چشمانت چشمانش را می بیند . هیراد یعنی حس دل انگیز غروب چهارشنبه در حیاط خلوت دانشگاه . هیراد یعنی . آرام . هیراد ، حس هزار سال قدم زدن به زیر سایه سبز ققنوس و در گرمای مهربان پرتوان ملون دختر زیبای خورشید و به شکوه خداوند رفتن است . هیراد ، لنگ لنگان بر سر آتش نشستن است . (ش1). هیراد ، حس طرقه در زمان دیدار معشوق و فراموشی نام آخر است . (ش2). هیراد یعنی عشق . هیراد یعنی آرام . پر زد ، رمید.

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1387/2

زخمي تر از هميشه. برای من نوشتی، برای تو نوشتم. برای من نوشتی، برای تو می نویسم، برای تویی که وسوسه ای و رخنه ذهن . و کیست که بداند آغازش آتش زلال قلب غمینت و چشمان چشم براهم را؟ بی صدای گرم تو، سرنوشت بال ها و پروازها به کدامین شومی و زوال خواهد کشید؟ و بالاتر از تمامی شان، کیست که تو را فهمد؟ در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی. باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر. و خدا گفت : آیا پروردگارتان نیستم؟ پيام هاي ديگران .

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1385/11

زخمي تر از هميشه. یک شب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد. شعله تا مشغول کار خویش شد هر نی ای شمع مزار خویش شد. نی به آتش گفت کاین آشوب چیست مر تورا زین سوختن مطلوب چیست. گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنیت را سوختم. زان که می گفتی نی ام با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود. با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود می ساختی هر نو بهار. مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است. پيام هاي ديگران . امروز عاشوراست اينجا کریلاست. مروز عاشوراست روزی به بلندای تاریخ و به قدمت آفتاب .

i_soothing.persianblog.ir

آرام

http://i_soothing.persianblog.ir/1386/2

زخمي تر از هميشه. خوشم با آه گرم امشب مده تشویشم ای گریه. که خوش می سوزدم این آتشی کز خانه می خیزد . In the moonlight I felt your heart. Quiver like a bowstring’s pulse. In the moon’s mere light you looked at me. Nobody knows your heart. When the sun has gone I see you. Beautiful and haunting but cold. Like a blade of a knife so sharp so sweet. Nobody knows your heart. All of your sorrow grief and pain. Locked away in the forest of the night. Your secret heart belongs to the world. گوش بسپار به آواز خدا.