abaft.mihanblog.com

2eli.blogfa.com

زيبا نگر

http://www.2eli.blogfa.com/9105.aspx

بعد این مدت طولانی که اپ نکرده بودیم.امروز دوباره اپ کردیم! خوشحال میشیم که درمورد دل نوشته هامون نظر بدین! دراین دنیا درمیان گلهای شقایق تو مرا درآغوش کشیدی! ودرآن هنگام بوسه ای بر لبانم جاری ساختی! تک تک شقایقها رابرایم هدیه آوردی! وخواستی تا قیامت یار زندگیت باشم! امروز سالهاست که ازآن روز وزمان می گذرد! ومن ناخداگاه ازمیان آن دشت شقایق گذری کردم! وتو را با غریبه ای لبالب دیدم و آرام خندیدم! که چه آسان پایبند خواسته ات شدم وتو. نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ مرداد۱۳۹۱ساعت 13:2 توسط الهام و الهه.

2eli.blogfa.com

زيبا نگر

http://www.2eli.blogfa.com/9108.aspx

درختچه ای درمیان دشتی آباد رویید! تاآن زمان از تنهایی سردر نیاورد! زمانی که درخت شد فهمید تنهایی یعنی:یک عمر درد بکشی وکسی نفهمد! یعنی:آب را به همراه کسی سربکشی اما وقتی سرکشیدی همراهی نباشد! یعنی:جشن تولدت را به شوق هزاران هزار مهمان بگیری وکسی نیاید! یعنی:بخاطر نوازش یاری هرروز رشد کنی ولی نه یاری ونه نوازشی راببینی! یعنی:هرروز صبح به امید یار چشمانت را بازکنی اما کسی را نبینی! ودرآن حال اراده کرد که بمیرد ومرد! ازیک سو شاخ وبرگ بی جانش برزمین افتاد! و ازسوی دگر نهالی سر از خاک برنهاد! نامه ای برای خدا.

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - اميد...

http://www.2eli.blogfa.com/post-2.aspx

بنام خداي آرامش، عشق، ايمان واميد. يكى بود يكى نبود، چهار شمع به آهستگى مى سوختند ودرمحيط آرامى صداى صحبت آنها به گوش مى رسيد:. من صلح و آرامش هستم، اما هيچ کسي نمي تواند شعله مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودي. سپس شعله صلح و آرامش ضعيف شد تا به کلي خاموش شد. شمع دوم گفت: من ايمان هستم . براي بيشتر آدم ها. ديگردر زندگي ضروري نيستم،. پس دليلي وجود ندارد که روشن بمانم. سپس با وزش نسيم ملايمي، ايمان نيز خاموش گشت. طولي نکشيد که عشق نيز خاموش شد. کودکي وارد اتاق شد و سه شمع خاموش را ديد. مهره سیاه و...

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - پرورگار من

http://www.2eli.blogfa.com/post-1.aspx

بنام خالق من ،تو و. در روز هاي كهن، هنگامی كه نخستین لرزش سخن به لبهايم آمد، از كوه مقدس بالا رفتم وبا خدا گفتم خداوندگارا، من بنده ی توا م.اراده ی پنهان تو قانون من است وتا ا بد تو را فرمان ب ردارم. اما خدا پاسخی نداد، و مانند طوفانی سهمگين گذشت. آنگاه پس ازهزارسال ازكوه مقدس بالارفتم و باز باخدا گفتم آفريدگارا، من آفريده ی توا م.تومرا ازگ ل ساختی ومن همه چيزم را از تو دارم. اما خدا پاسخی نداد ومانند هزاربال تيز پرواز گذشت. اما خدا پاسخی نداد و مانند م هی كه تپه های دور دست را می پوشاند گذشت. مسابقه برت...

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - دشت شقایق

http://www.2eli.blogfa.com/post-7.aspx

بعد این مدت طولانی که اپ نکرده بودیم.امروز دوباره اپ کردیم! خوشحال میشیم که درمورد دل نوشته هامون نظر بدین! دراین دنیا درمیان گلهای شقایق تو مرا درآغوش کشیدی! ودرآن هنگام بوسه ای بر لبانم جاری ساختی! تک تک شقایقها رابرایم هدیه آوردی! وخواستی تا قیامت یار زندگیت باشم! امروز سالهاست که ازآن روز وزمان می گذرد! ومن ناخداگاه ازمیان آن دشت شقایق گذری کردم! وتو را با غریبه ای لبالب دیدم و آرام خندیدم! که چه آسان پایبند خواسته ات شدم وتو. نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ساعت 13:2 توسط الهام و الهه.

2eli.blogfa.com

زيبا نگر

http://www.2eli.blogfa.com/9106.aspx

قصه بگو تا بخوابم. امشب دلم قصه ی عاشق شدنت رامی خواهد! قصه ی ماندن واستواریت را. قصه ی آمدن و بازگشتت را می خواهد! نوشته شده در شنبه ۲۵ شهریور۱۳۹۱ساعت 14:35 توسط الهام و الهه. برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم. شاید زیبا نباشد امامینویسم. برای تو مینویسم که هنوز گرمای دستت در دستانم هست. برای تو که عشقت درعمق قلبم لانه کرد. برای توکه زمانی اتشفشان عشق بودی. برای توکه دل را شکستی. برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم. دیگرقادربه جمع کردن تکه های شکسته قلبم نیستم. کاش میدا نستی که چقدر دوستت دارم.

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم...

http://www.2eli.blogfa.com/post-8.aspx

برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم. شاید زیبا نباشد امامینویسم. برای تو مینویسم که هنوز گرمای دستت در دستانم هست. برای تو که عشقت درعمق قلبم لانه کرد. برای توکه زمانی اتشفشان عشق بودی. برای توکه دل را شکستی. برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم. دیگرقادربه جمع کردن تکه های شکسته قلبم نیستم. کاش میدا نستی که چقدر دوستت دارم. نوشته شده در سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۱ساعت 17:40 توسط الهام و الهه. برای توکه نمیدانی چقدردوستت دارم. نامه ای برای خدا. Design By : RoozGozar.com. الهام و الهه (خواهران دوقلو ).

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - راننده تاکسی

http://www.2eli.blogfa.com/post-4.aspx

مسافر تاکسی آهسته روی شونه. ی راننده زد چون می. خواست ازش یه سوال بپرسه. راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد. نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس. از جدول کنار خیابون رفت بالا. نزدیک بود که چپ کنه. اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد. برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد. سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن. من رو تا سر حد مرگ ترسوندی. مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی. دونستم که یه ضربه. ی تاکسی دارم کار می.

2eli.blogfa.com

زيبا نگر - درخت تنها!

http://www.2eli.blogfa.com/post-10.aspx

درختچه ای درمیان دشتی آباد رویید! تاآن زمان از تنهایی سردر نیاورد! زمانی که درخت شد فهمید تنهایی یعنی:یک عمر درد بکشی وکسی نفهمد! یعنی:آب را به همراه کسی سربکشی اما وقتی سرکشیدی همراهی نباشد! یعنی:جشن تولدت را به شوق هزاران هزار مهمان بگیری وکسی نیاید! یعنی:بخاطر نوازش یاری هرروز رشد کنی ولی نه یاری ونه نوازشی راببینی! یعنی:هرروز صبح به امید یار چشمانت را بازکنی اما کسی را نبینی! ودرآن حال اراده کرد که بمیرد ومرد! ازیک سو شاخ وبرگ بی جانش برزمین افتاد! و ازسوی دگر نهالی سر از خاک برنهاد! نامه ای برای خدا.