ABANDOKHT.COM

babak-n.blogsky.com

داستانهای کوتاه یک نویسنده آماتور

http://babak-n.blogsky.com/1384/05

داستانهای کوتاه یک نویسنده آماتور. سهشنبه 25 مردادماه سال 1384. اول از همه بابت غیبت نسبتا طولانی از هیچ کس عذر خواهی نمیکنم. چون میدونم کسی از چیزی ناراحت نشده و این غیبت هیچ یک از ارکان وبلاگستان رو به لرزه در نیاورده. یک دهنی ازت سرویس کنم که اون سرش ناپیدا و مشغول برنامه ریزی برای زدن پوز طرف در دیدار بعدی میشید. بعد پیش خودش میگه حالا که اون خواستگارش تو زرد از آب دراومده میخواد دوباره یه کاری کنه که ما واسه کامبیز بگیریمش. بعدم بدون اینکه به اکرم توجهی بکنه با متانت زری و فاطی رو آروم میکنه و ب...

mavamochol.blogfa.com

ما و کارن - بعد از چندی!

http://www.mavamochol.blogfa.com/post-237.aspx

بالاخره امتحانام تموم شد. به کارن می گم: به به چه دستای قوی ای با این دستا می تونی دنیا رو تکون بدی! چون اونوقت با مریخ تصادف می کنیم و اونوقت مریخیا میان اینجا رو زمین! نوشته شده در جمعه دوازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 14:56 توسط لیلا.

mavamochol.blogfa.com

ما و کارن - واکسن و کلاسای تابستون!

http://www.mavamochol.blogfa.com/post-259.aspx

واکسن و کلاسای تابستون! کارن امروز واکسن زده برای کلاس اول. ثبت نامش هم تقریبا انجام شد. واکسن که زده به هر دو تا دستاش ، دستاش درد می کنن. عصری بی حال بود اما الان بهتر شده به باباش می گه می شه کارتون دیرین دیرین رو برام به خاطر جایزه ی تحمل واکسنم بذاری ببینم؟ با هم می ریم کلاس موسیقی جدید . منم می تونم سر کلاسش باشم و این خیلی خوبه هر چند دلم نمی خواد کارن فکر کنه همیشه باهاش می رم کلاس و بهم وابسته باشه اما از این نظر که بازم می فهمم که تو کلاسشون چه خبره خیلی خوبه! مربی موسیقی ازش پرسید چند سالته؟

mavamochol.blogfa.com

ما و کارن

http://www.mavamochol.blogfa.com/9305.aspx

رفتیم مسافرت عمو علی به کارن میگه: کارن دلستر می خوری؟ کارن میگه : "نا" ندارم. مامان رو به بابا می گه: یعنی الان این بچه می دونه نا یعنی چی؟ یا داره همینطوری یه کلمه ای رو که یاد گرفته تکرار می کنه! یهو کارن که شاهد این مکالمه ست بر می گرده و میگه: بعله که می دونم ، نا یعنی جون .جون ندارم! نوشته شده در پنجشنبه نهم مرداد ۱۳۹۳ساعت 13:51 توسط لیلا.

mavamochol.blogfa.com

ما و کارن

http://www.mavamochol.blogfa.com/9306.aspx

رفتم کلاس ورزش بعد بلافاصله رفتم خرید . سه چهار ساعتی خونه نبودم . لحظه ی بیدار شدن کارن رو از دست دادم . آخه هر روز صبح دیوونه ی لحظه ایم که کارن خواب آلوده از اتاق خوابش بیدار میشه و میاد تو بغلم . بعدم که براش شیر عسل درست می کنم و روزش رو شروع می کنه. بعد که برگشتم خونه کارن به استقبالم اومد:. بدون مکس بهم گفت: مامان دلم برات تنگ شده بود . خونه بدون تو صفا نداره! ای من به فدای کلمات قشنگ تو! نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۳ساعت 13:6 توسط لیلا.

pershangd.blogfa.com

سروین - بازگشت به زندگی بدون درس

http://www.pershangd.blogfa.com/post-56.aspx

سروين يعني مثل سرو - آزاد، هميشهسبز و خوشقامت -. بازگشت به زندگی بدون درس. چقدر سخته که بخوای بعد از مدتی، نوشتن رو از سر بگیری. هوم. چقدر سخته که بخوای احساس خوب خلاص شدن از شر یه امتحان سنگین و ملال آور رو توصیف کنی . آخ یش. دوماهه که بیشتر وقتم رو درس خونده ام و کمتر به سروین رسیده ام. انگار متوجه نشده ام که چطور سروین شش ماهه، هشت ماهه شد! نوشته شده در چهارشنبه ۸ خرداد۱۳۸۷ساعت 22:11 توسط مامان. در برهوت تنهایی- یک سروین 12 ساله. سروستان - مامان یک سروین. سروین، دختری که می خواست پسر باشد.

pershangd.blogfa.com

سروین

http://www.pershangd.blogfa.com/8612.aspx

سروين يعني مثل سرو - آزاد، هميشهسبز و خوشقامت -. پنج ماه گذشت. چه زود و چه شیرین! درسته که هنوز نمی تونی کلامی رو به لب بیاری اما با نگاهت کاملا باهام حرف می زنی. برق چشمات رو موقعی که دوست داری باهم شعر بخونیم و بازی کنیم، خیلی دوست دارم. نمی دونم چطوری می خوام برم سر کار و دوری ات رو تحمل کنم. بدجوری به هم عادت کرده ایم، بدجوری. سه هفته ای می شه که داری ف ر نی می خوری و پنج روزه که حریر بادوم یکی از وعده های غذات شده. استقبال خیلی خوبی از وعده های غذایی جدید کرده ای که البته انتظارش هم می رفت!

khouzestaneh.blogfa.com

خوزستانه - بگذار پر شوم از تو...

http://www.khouzestaneh.blogfa.com/post-195.aspx

بگذار پر شوم از تو. نه قصد مبارزه دارم و نه مبنایی برای هجوم. رفتار در زندگی امروز که اعصاب را نشانه رفته کمی برزخی تر است! می بینی. با همه تنهایی اما احساس تو را داشتن امانم را بریده. و یقین دارم هستی. می مانی تا سامان دهی اوضاع آشفته ام را. می تکانی همه بدی ها را و می شویی قالیچه کوچک ناخوشی ام را تا پهن کنی روی دیوار همسایگی قلبمان. دیوانه گی عالمی دارد. خصوصا اگر عامل دیوانه شدن تو باشی. ببخش و بگذار پر شوم از تو. نوشته شده در شنبه ششم اردیبهشت 1393ساعت8:47توسط مصطفی نظاری. وگر نه یزیدی اند!

pershangd.blogfa.com

سروین - سرماخوردگي

http://www.pershangd.blogfa.com/post-64.aspx

سروين يعني مثل سرو - آزاد، هميشهسبز و خوشقامت -. ۱- دو هفتهي تمام، سه نفريمون مشغول درمان سرماخوردگي بوديم. اول از بابا افشين شروع شد و آخرش هم به من ختم شد.امان از اين آلودگي هواي تهران و حساسيت به اين هوا! ظاهرا هر سهتاييمون هم آلرژي داريم. ۲- از حالا غمام گرفته كه ميخوام تو دوران تعطيلات عيد، سروين رو از پوشك بگيرم. عجب دوران كثيفي رو بايد بگذرونيم! نوشته شده در جمعه ۹ اسفند۱۳۸۷ساعت 19:12 توسط مامان. در برهوت تنهایی- یک سروین 12 ساله. سروستان - مامان یک سروین. سروین، دختری که می خواست پسر باشد.

khouzestaneh.blogfa.com

خوزستانه - سکوت!

http://www.khouzestaneh.blogfa.com/post-174.aspx

سکوت می کنم. زیرا که سرشار از ناگفته هاست. زیرا در آن به تلخی انتظاری که روزی خواهد شکست می خندم! آری سکوت می کنم به احترام آن همه حرف که در دلم مرد! برگ ریزان آغاز شده و من ریزش چشمانت را از قلب زخم خورده ام حس می کنم! انگار نه انگار که رفته ای. آرام آهنگ سکوت را در گوش زمزمه می کنی. راستی رهگذری اینجا نیست که هویت گمشده مرا دریابد؟ کسی حوالی پنجشنبه پائیزی سکوت کلمات مرا ندیده است؟ خانم سرما پر از سوز تنهایی است؟ یک فنجان قهوه می نوشی؟ مثل پائیز. به راستی که حتی آسمان هم باکره نماند! در سوگ تو که رفتی!