abrobade.blogfa.com

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/89052.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. یک مسیر کوتاه . چمنزار ،خیابان ، راه آهن ، پ ل ، پیاده رو (.). پاهایم خیس می شود و گ لی . چپ و راست را نگاه می کنم ، حتی اگر خیابان یکطرفه باشد . چشمانم را می بندم و تصویری می سازم ، از آمدنش یک قدم به جلو ، و دیگر هیچ نیست . وصال دو راهی ها به هم. به موجودات دوپایی می پیوندم که پر از چراهای احمقانه اند . گفته بودی که چشمانت تاب بیداری ندارند ،. من دیوانه رفتم و زیباترین لالایی های مادرم را آموختم و تمام شب ،.

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/89083.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. بعد از عمری . به بی تابیهایم عادت کرده ام ، پس نگرانم نباش . به شبهایی که می گذرد و صبحشان زود می رسد ،. که شاید همه اش تاوان باشد و شیرین *. قلب مچاله شده ای که در سینه ای پ ر درد هنوز می تپد! جسم نحیفی که از بی خوابی ، جهانش خمیده و تار است . به خدا " قصدم تعریف تنهاییم نیست! فقط کمی لازم است این دل "وامونده" خالی شود . هوایم پ ر است ازقهوه ی سیاه و تلخ عربی . و گه گاهی چای قرمز و ترش! سلام فلانی ، حالت خوبه؟

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/91031.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. یاد شبی افتادم که تنها تسبیحمو انداختم گردنم. سه تا دونه کم داشت. من مطمئنم که اونا گم نشدن. یه جایی دارن خدارو صدا می زنن و فرشته ها دورو برشونن. نوشته شده در ساعت توسط پسربد. واژه ای متروکم ، نه از خاک تو ، نه از آسمان و نه از آب شور دریا من فقط به چشمانی پر از خدا دلخوشم. ناکجا آباد ( صمیم ). من نباشم.تا تو باشم (تو ه من). ابرو باده ( راحیل ). اینجا با دل وارد شوید ( یاس ). پای درد دل قلم ( ساز خدا ).

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/90084.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. مسافری که هیچکس دوستش ندارد. پیچ هر جاده را که رد کنی ، شمعی به تو خواهند داد. هر شمع تو را یک گام به او نزدیک تر می کند. یا بمان و بپذیر شب و سیاهی ات را ، یا برو ، زیرا شمعی به تو خواهند داد.". این ها را آن رهنورد به من گفت که چهل سال بود صدایش را می شنیدم. خودش را اما نمی دیدم. رفتم و بی قراری توشه ام بود. رفتم و چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم. پشت یک ییچ ، کفر و پشت یک پیچ ، ایمان. پیچ در ...

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/88084.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. باغ سبز قفل است. کلید جعبه ی مداد رنگیهایم . گم شده . چشمهایم را غبار گرفته. سخت بود ، سخت تر شد ، و خدا. هنوز لبخند می زند . دیوانگیم را نقد کردم ، اما هنوز "نیست"م . خنده هایم را به دست دوره گرد کوچه های غربت سپردم . اشکهایم گاهی یادشان می آید ، که چشمانی انتظار می جوند . زخمهایم بسیار تماشایی شده اند. طوری که با هیچ نخ و سوزنی نمی شود به آنها وصله زد . آنکه می گفت زخمها ، سرمایه اند . ،. دویدم ، اما نرسیدم .

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/89041.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. دیدیم که رایت علی سبز . در نامه ی ما سیاه رویان. امضای عنایت "علی" سبز. یا "علی" در بند دنیا نیستم. بنده ی لبخند دنیا نیستم. بنده ی آنم که لطفش دائم است. با من و بی من به ذاتش قائم است. دائم الوصلیم اما بی خبر. در پی اصلیم اما بی خبر. گفت پیغمبر که ادخال سرور. فی قلوب المومنین اما به نور. نور یعنی انتشار روشنی. تا بساط ظلم را بر هم زنی. هر که از سر سرور آگاه شد. عشقبازان را چراغ راه شد. ما قلمهاییم در دست ولی.

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/92023.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. نقطه چینها در چینش مستقیمی از روبروی چشمان من می گذرند. یکی شب و دیگری روز ، خندان و پرغم . کنار چشمان من درختانی روییده بودند. درختان پر از میوه . انار و سیبهای سبز. مهربانی های سپید و اشکهای زلال و شاد ، و . و انگشتان آبی من. من آرزو داشتم این انگشتها بیشتر بودند. همه اشاره کنند به تو . حیف که لبهایم را تازه کاشته ام ، بگذار اندکی برویند . تک به تک رگهایت را خواهم بوسید. که عطر قلبت فراموشم نشود .

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/91052.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. برای من تاسف نخورید. چون لیاقت زندگی کردن را دارم و راضی ام. ناراحت آدم هایی باشید که به خودشان می پیچند و از همه چیز شاکی اند. آن ها که روش زندگی شان را مثل مبلمان خانه دائم عوض می کنند. همین طور دوستان و رفتارشان را. پریشانی شان دائمی است. و به همه کس سرایتش می دهند. از آن ها دوری کنید. یکی از کلمات کلیدی آن ها عشق است. از آنان که ادعا دارند هر آن چه که می کنند دستور خداست هم بپرهیزید. من یک بانجوی شکسته ام.

nist.blogfa.com

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید

http://www.nist.blogfa.com/88081.aspx

نیست ، نمی دانم کدامین جاده را می پیماید. خدایی دارم آن سوی غمها ، که مرا میبیند و لبخند میزند. و چقدر تلخ پایانش می رسد . روزی ، روزگاری . جایی . شاید آن دورها ، آدم یا انسانی باشد که مردیست غریب ،. از فرط بی خوابی چشمانش سرخ است . مانند دلش . که هرکسی او را می بیند تعبیری غریب به جز حقیقت را برایش می سازد. احساس او چیزی فراتر از دلتنگیست ،. مانند غریقی که دریا او را به قعر خود می کشد. و در این کشش تمام زندگی در روح چشمانش نمایان می شود . او به مغز و قلب نالایق من مبتلا شده بود ، که دیوانگانی بیش نیستند .