ADAMBARFI68.BLOGFA.COM
Server Error- blogfa.comمشکلی در اجرای برنامه یا عملیات درخواستی پیش آمده است. ممکن است مشکل به دلیل بروز رسانی سایت باشد، لطفا درخواست خود را دقایقی دیگر تکرار کنید.
http://adambarfi68.blogfa.com/
مشکلی در اجرای برنامه یا عملیات درخواستی پیش آمده است. ممکن است مشکل به دلیل بروز رسانی سایت باشد، لطفا درخواست خود را دقایقی دیگر تکرار کنید.
http://adambarfi68.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.5 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.454 sec
SCORE
6.2
Server Error- blogfa.com | adambarfi68.blogfa.com Reviews
https://adambarfi68.blogfa.com
مشکلی در اجرای برنامه یا عملیات درخواستی پیش آمده است. ممکن است مشکل به دلیل بروز رسانی سایت باشد، لطفا درخواست خود را دقایقی دیگر تکرار کنید.
pearl
http://www.pearl07.blogfa.com/9002.aspx
دختر هیچ خواستگاری نداشت. او هر روز از پنچره چشم به راه کسی بود. روزها یکی یکی می آمدند، اما کسی با آنها نبود. روزها هفته می شدند و دسته جمعی می آمدند اما کسی همراهشان نمی آمد. روزها با دوستان و با بستگانشان، با قوم و با قبیله هایشان ماه و سال می شدند و می آمدند. اما کسی را با خود نمی آوردند. دختران دیگر اما غمزه، دختران دیگر خنده های پوشیده، دختران نازو دلشوره،. دختران حلقه، دختران آیینه و شمعدان دختران رقصان،دختران پای کوبان،. دختران زنان شدند و زنان مادران. و مادران اندوه گزاران. خواستگار دختر درخت بود.
pearl - سیصد و شصت و.... پنج... روز
http://www.pearl07.blogfa.com/post-80.aspx
سیصد و شصت و. پنج. روز. سیصد و شصت و پنج روز. فقط نمیدونم از کجا بگم و از کجا بنویسم. پارسال همین موقع وقتی پست جدید میذاشتم فکر نمیکردم یه سال چنین پر اتفاقی رو قراره پشت سر بذارم. سال پر از خوبی خنده هیجان شلوغ پلوغی و البته پر از دلشوره نگرانی اتفاقات غیر قابل پیش بینی. تنها یه چیز رو میدونم. که به خاطر همه چیز باید شکرگزار باشم. هدیه و یا بهتره بگم هدایایی که رو که اون بهم داد شاید به کم بنده ایش بده. دوسش دارم. خیلی وقتا از یادم میره. اما میدونم که هیچ وقت از یادش نمیرم. آرامش رو با تو حس میکنه.
pearl - خوشبخت...
http://www.pearl07.blogfa.com/post-74.aspx
دختر هیچ خواستگاری نداشت. او هر روز از پنچره چشم به راه کسی بود. روزها یکی یکی می آمدند، اما کسی با آنها نبود. روزها هفته می شدند و دسته جمعی می آمدند اما کسی همراهشان نمی آمد. روزها با دوستان و با بستگانشان، با قوم و با قبیله هایشان ماه و سال می شدند و می آمدند. اما کسی را با خود نمی آوردند. دختران دیگر اما غمزه، دختران دیگر خنده های پوشیده، دختران نازو دلشوره،. دختران حلقه، دختران آیینه و شمعدان دختران رقصان،دختران پای کوبان،. دختران زنان شدند و زنان مادران. و مادران اندوه گزاران. خواستگار دختر درخت بود.
pearl - از میان خاطرات...
http://www.pearl07.blogfa.com/post-77.aspx
در را باز میکنم. دنبال چیزی میگردم. از بین لحظات ساطوری شده دنبال خاطره های کم رنگ و بی رنگ می گردم. دنبال خاطره های به دار آویخته و جوهر پخش شده ای که روی صفحات زرد رنگ خبر از خاطرات دخترکی میدهد. اینجا این قدر غبار جمع شده که باید مراقب نفسهایت باشی، خفه ات میکنند. در این راه گل آلودی که به خیالش تنها جای پاهای تو پاک می آمدند، دامن بلند و دست و پا گیرش را جمع می کرد تا ذره ای ناپاکی نپذیرد. وزن دامنش به سنگینی تمام نگاه های تو بود. نگاه هایی با عطر سیب. ترکشان کرده بود و حالا. و حالا همان دخترک، زنی ا...
pearl
http://www.pearl07.blogfa.com/9107.aspx
سیصد و شصت و. پنج. روز. سیصد و شصت و پنج روز. فقط نمیدونم از کجا بگم و از کجا بنویسم. پارسال همین موقع وقتی پست جدید میذاشتم فکر نمیکردم یه سال چنین پر اتفاقی رو قراره پشت سر بذارم. سال پر از خوبی خنده هیجان شلوغ پلوغی و البته پر از دلشوره نگرانی اتفاقات غیر قابل پیش بینی. تنها یه چیز رو میدونم. که به خاطر همه چیز باید شکرگزار باشم. هدیه و یا بهتره بگم هدایایی که رو که اون بهم داد شاید به کم بنده ایش بده. دوسش دارم. خیلی وقتا از یادم میره. اما میدونم که هیچ وقت از یادش نمیرم. آرامش رو با تو حس میکنه.
pearl
http://www.pearl07.blogfa.com/9007.aspx
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. چینی نازک تنهاییشان ترک برمیدارد شاید هم بشکند. اگر آرام به سمتشان نروی. اگر آرام به سمتشان نروی میترسند و از جا میپرند! اینها همه مثل تواند. انسان بی آزار. سرشان در لاکشان و نفس ها در سینه شان دست و پا میزنند! مثل تواند. فکر میکنند به آنچه برشان گذشت. به ثانیه ثانیه ای که همه چیز یکی پس از دیگری جلو پایشان می افتاد و برشان میداشتند! وقایعی که حتی نمی دانستند آجرهای آینده شان است! و مثل تو از خود میپرسند :"چه اتفاقی می افتد؟ نوشته شده در جمعه یکم مهر ۱۳۹۰ساعت 21:27 توسط مهلا.
pearl
http://www.pearl07.blogfa.com/9005.aspx
در روزگاران قديم در يك معبد قديمي استاد بزرگي بود كه انديشه هاي نويني را درس مي داد. در معبد گربه اي بود كه هنگام درس دادن استاد سروصدا ميكرد و حواس شاگردان را پرت ميكرد. استاد إز دست گربه عصباني شد و دستور داد تا هر وقت كلاس تشكيل ميشود، گربه را زندانی كنند. چند سال بعد استاد درگذشت ولي گربه همچنان در طول جلسات استادان ديگر زنداني ميشد. بعد إز مدتي گربه هم مرد. مريدان استاد بزرگ گربه ديگري را گرفتند و در هنگام درس اساتيد معبد آن را در قفس زنداني كردند. راهت را پیمود. اما نه تمامش را. چرا که او د...شکست،...
pearl - اینجا کجاست؟
http://www.pearl07.blogfa.com/post-72.aspx
اینجا کجاست که من آمده ام؟ خدایا به من بفهمان که این جا کجاست و آدم هایشان چیستند؟ اینجا کجاست که همه و همه اینگونه اند؟ اینجا کجاست که زجرت میدهند؟ اینجا کجاست که هم ندانستن عیب است و هم پرسیدن؟ کجاست که که با هر پرسش چنین تحقیر میشوی؟ اینجا کجاست که دوستانش دشمن نما و دشمنانش اینگونه دوست نمایند؟ اینجا کجاست که درس خواندن، ورزش کردن، احترام گذاشتن، آرام بودن، محبت کردن، پاکیزه بودن مورد تمسخر قرار میگیرد و سیگار کشیدن، درس نخواندن، دزدی کردن مورد تحسین؟ اینجا کجاست که باید از سینه چاک هایت بترسی؟ در آش...
pearl - شهر کذایی بازی!!!
http://www.pearl07.blogfa.com/post-76.aspx
جمعه تاریکی بود بس تاریک که بعد اشک و زاری خواهر، تصمیم پدر در رفتن به شهربازی مقطوع گردندی و ما نیز همچون بره نا گمراه همراهیشان کردندی تا آن شهر کذایی بازی! از خدا پنهان و مخفی نماندندی از شما نیز نماندندی: خودمان هم قلقلکمان می آمدندی که بعد از چندین وچند سال به شهربازی نظری بیافکنیم. دوست میداشتیم! در آنجا تصور می رفتندی که شهربازی برای خردسالگان باش، زهی تصور باطل که کودکی یافت می نشدندی! مانند خردسالگان زیر و زبر پریدندی که ما رنجر میخواهیم و تری هوایی نیز! پن: سوالی داشتندی پرسیدندی در تابلو نظرات!
pearl
http://www.pearl07.blogfa.com/8911.aspx
یکبار اینشتین از پرینستون با قطار در سفر بود که مسئول کنترل. بلیط به کوپه او آمد. وقتی او به اینشتین رسید ، انیشتین بدنبال بلیط. جیب جلیقه اش را جستجو کرد ولی نتوانست آنرا پیدا کند. سپس در جیب شلوار. خود جستجو کرد ولی باز هم بلیط را پیدا نکرد. سپس در کیف خود را نگاه کرد. ولی بازهم نتوانست آنرا پیدا کند.بعد از آن او صندلی کنار خودش را جستجو. کرد ولی بازهم بلیطش را پیدا نکرد. مسئول بلیط گفت : دکتر اینشتین ، من می دانم که شما که هستید . همه ما به. را به پایین صندلی برده و. هنوز در حال جستجوست.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
پريشانخانه
نشانه دار شدی تا نشانمان بدهی. به خنده جان دادی تا که جانمان بدهی. تو فرق داری تیغ گشته بود عالم را. به فرق سرخ تو شد بوسه آنچنان بدهی. فقط تو قدر خودت را شناختی در قدر. که سرشکسته روی دل به آسمان بدهی. تو زیر تیغ شدی رستگار و فهماندی. که می شود به سر نیزه ها اذان بدهی. و عشق خون شد و فواره زد ز موهایت. و گفت ایمان را باید امتحان بدهی. چه امتحان قشنگی چه نمره خوبی. نگاه یار می ارزد همه جهان بدهی. و ما گرفتار چاه های ویل خودیم. به نور می شود آیا که راهمان بدهی؟ خوشا نامم در اعجاز صدایت. روی شمع های تولد.
پلک فراموشی
قادر می خواند: کفتر کاکل به سر های های. پیژامه اش را می کشید بالا و در قفس را باز می کرد و ما هجوم می بردیم به ارزنها. مادرش نفرینش می کرد. خدا به زمین گرمت بزنه قادر صداتو پایین بیار الان همسایه ها دادشون درمیاد. مادرم گفت صدای مردی از خانه می آمد مادرم کنجکاوی کرده بود و از پشت پرده بنفش شیشه ای دیده بود که مردی توی خانه نیست ولی صدایش هست مرد آواز می خواند خاله بانو- این اسم را ما از همسایه ها شنیدیم و زنهای توی پارک. ضبطی گذاشته بود روی میز صدا ازضبط بود مرد هی آواز می خواند و خاله بانو برایش تعریف م...
هر جای دنیایی دلم اونجاست
هر جای دنیایی دلم اونجاست. مردی که سعی میکنه آدم خوبی باشه. فقط خداست که باعث پروازت می شود. امروز : جمعه 21 / 08 / 1395. بعد از 10 بازی امروز به لطف خدا و همت بچه های تیم تونستیم قهرمان مسابقات فوتبال جام شهدای مدافع حرم بشیم . وقتی به عنوان کاپیتان صدام کردن تا برم بالای سکو دل تو دلم نبود . مصطفی . محراب . سعید . ایمان . آرش . حسین . ناصر و امیر از همه تون ممنونم . بهرحال این چهارمین قهرمانی ما تو مسابقات بود . حالا باید خودمون رو آماده کنیم برای مسابقات کشوری ( تو شهر مقدس مشهد ). دهها کتاب میشود ،.
آدم برفی
شاید در صف اتوبوس ، نانوایی ، بانک ، .کنارت ایستاده باشم! شاید نگاهت کرده باشم! شاید نگاهم کرده باشی! شاید صدایت زده باشم! شاید در خیابان به تو تنه زده باشم! شاید عاشق ات باشم! شاید از من متنفر باشی! شاید همسایه ات باشم! شاید رفیق رویاهایت باشم! شاید نابودگر آرزوهایت باشم! شاید همان باشم که هستی! شاید هیچوقت و هیچ جا و هیچ گاه همان نباشم که حس کرده ای! نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم بهمن 1391ساعت 16:8 توسط آدم برفی. کفش هایم به پاهایم سنگینی میکنند. شاید نگاهت کرده باشم! شاید نگاهم کرده باشی! نگران بو...
به ياد آرزوهايم
اينجا همون جايي كه من خدمت مي كنم.با حاله نه؟ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم فروردین 1393ساعت 19:23 توسط حميدرضا. نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم دی 1392ساعت 10:11 توسط حميدرضا. سلام به همه ي دوستان گلم.من ديشب از سربازي برگشتم.تا جمعه هم مرخصي دارم.دوستون دارم. نوشته شده در سه شنبه دهم دی 1392ساعت 14:17 توسط حميدرضا. از آن روزی که سربازی به پا شد ستم بر ما نشد بر دختران شد. بسوزد آن که سر بازی به پا کرد تمام دختران را چشم به راه کرد. نوشته شده در جمعه بیست و نهم آذر 1392ساعت 22:45 توسط حميدرضا. مثل همین خ...
Server Error- blogfa.com
مشکلی در اجرای برنامه یا عملیات درخواستی پیش آمده است. ممکن است مشکل به دلیل بروز رسانی سایت باشد، لطفا درخواست خود را دقایقی دیگر تکرار کنید.
آدم برفی
آدم برفی - موفق باشی مجله موفقیت و کارآفرینی. موفق باشی مجله موفقیت و کارآفرینی.
سکوت شلوغ چشمانم
تاريخ : شنبه یازدهم دی ۱۳۹۵ ۰:۵ قبل از ظهر نویسنده : نرگس. دردم از یار است. تاريخ : پنجشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۳۰ بعد از ظهر نویسنده : نرگس. تاريخ : دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۵ ۰:۱۴ قبل از ظهر نویسنده : نرگس. و بزودی خواهم نوشت. بزودی ب اصل خودم بازمیگردم. مرا با لاین و تلگرام کاری نیست. تاريخ : دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۵ ۰:۲۵ قبل از ظهر نویسنده : نرگس. زمانی برسد که حتی مرگ هم برایم آرزو باشد. تاريخ : دوشنبه دهم اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۰ بعد از ظهر نویسنده : نرگس. امروز دوباره بوی حرمت به مشامم رسید. تاريخ : ج...
آدم برفی
دستت را به من بده. درخت با جنگل سخن میگوید. و من با تو سخن میگویم. را به من بگو. را به من بده. را به من بگو. را به من بده. را به من بده. دستهای تو با من آشناست. ای دیریافته با تو سخن میگویم. که با جنگل سخن میگوید. زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام. زیرا که صدای من. سلام امیدوارم شاد باشید دوستای خوبم. ببخشید توی این مدت بهتون سرنزدم درگیرم درس و دانشگاه بودم تازه پروژه هامو دادم! و در آخر امیدوارم تو روزای آخر سال 93 بهترینها رو تجربه کنید با دل شاد سال 94 را آغاز کنید. یک سازه را عوض کند! است و بس است.
مـــــــــــــحکوم
بودن یا نبودن.مسئله این است. بی رحم تر از قبل. صبح عاشقی.شب خیال. امسال سال باران، ليلا و مجنون .سال دوستت دارم ها و عاشقانه ها. به نام آنکه مروارید را در دل صدف جای داد(عیدتون مبارک). ღ W0nder Girl ღ. خاطرات یه دختره دیونه(خاطره جون). بی احساس ترین دختر دنیا. دل نوشته های خودمونی. مطالب روز و طنز. داداش بزرگه و آجی کوچیکه. دختری تنها و خسته. تقدیم به عشقم خدا. آن سوی دلتنگی ها. وبلاگ هواداران مازیار فلاحی. هر چی آرزوی خوبه مال تو. مثل وقتایی که یهو بادکنکی می ترکه . بعضی وقتا دلای ما الکی می ترکه .
آدم برفی
خودم و خودت تنهای تنها(مهسا). You are my life. بابا بی خیال دنیا. خز عبلات یک آدم بی خیال. دختری با آرزوهای حبابی. خرید دستگاه بافت مو. خرید عینک سه بعدی. پد دفع سموم کینوکی. سلامسلام سلام.خیلی از همه معذرت می خوام بالاخره اومدم.بچه ها فکر نمیکنید که دیگه وبلاگ و وبلاگ. هر روز میریم وبلاگا رو میخونیم و نظر میدیم. فقط همین.خب دیگه بای بای. تاريخ : سه شنبه دوم مهر ۱۳۹۲ 23:59 نویسنده : سارینا صدیقیان. تاريخ : سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ 13:45 نویسنده : سارینا صدیقیان. یکی از فانتزیام اینه که. خوش گذشت....