diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - حقیقت
http://diuvaneh.blogfa.com/post/138
عشق از اول مشکل و خونی بود تا گریزد هرکه بیرونی بود. روزی منوچهر گفت : در آگاهی یافتن از حقیقت هیچ تلخی یا غم یا دردی نهفته نیست. دردی که پس از این اگر اتفاق بیافتد ناشی از علاقه شخص به دروغ است. نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ مرداد۱۳۹۱ساعت ۰:۰ قبل از ظهر توسط دیوونه. تا شمع تو افروخته پروانه شدم. با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم. در روی تو بی قرار شد مردم چشم. یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم. روزگار غریبی است نازنین. دمی دیگر با منوچهر. خیلی راحت. و یک سئوال. به روز شده های سعید حاتمی. سالکان ظريف راه زالزالک.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - امشب...بیداری...ترنج...عشق
http://diuvaneh.blogfa.com/post/140
عشق از اول مشکل و خونی بود تا گریزد هرکه بیرونی بود. گفتا تو از کجائی کاشفته مینمائی. گفتم منم غریبی از شهر آشنائی. گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری. گفتم بر آستانت دارم سر گدائی. گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی. گفتم که خوش نوائی از باغ بینوائی. گفتا ز قید هستی رو مست شو که رستی. گفتم بمی پرستی جستم ز خود رهائی. گفتا جویی نیرزی گر زهد و توبه ورزی. گفتم که توبه کردم از زهد و پارسائی. گفتا بدلربائی ما را چگونه دیدی. گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی. گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم. روزگار غریبی است نازنین.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - دمی دیگر با منوچهر...
http://diuvaneh.blogfa.com/post/143
عشق از اول مشکل و خونی بود تا گریزد هرکه بیرونی بود. دمی دیگر با منوچهر. نشستی دیگر با منوچهر، خیلی خوشم، بر بلندی های بین خلخال و تالش نشسته ایم و از مناظر زیبای پاییزی لذت می بریم، می پرسم چرا انسان امروزه اینقدر درگیر شک و تردید است؟ نیاز به مطالب مختلف و کاربرد داروهای روانگردان و یا روزه های طولانی و هد زدن و رؤیابینی به سبک خوان ماتوس و .ندارد. مانده ام که چه بگویم، می ترسم اگر حرفی نزنم ملاقات کوتاه شود و او برود، مانند همیشه نرم و سبک به هوا بلند شود، اخیرا انگار فیلم سوپرمن را دیده، عادت کرده به...
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - روزگار غریبی است نازنین
http://diuvaneh.blogfa.com/post/151
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. روزگار غریبی است نازنین. روزگار غریبی است نازنین. گاهی در این مقایسه ها در می مانم، در این کشور خیلی وقت است انگار که نقش ها عوض شده است، پهلوان ها، رستم ها، سهراب ها، کاوه ها دستفروشی می کنند و ضحاک ها . قصد نداری جواب سلام ام را بدهی؟ مگر زبانت را قورت داده ای؟ مگر همیشه با تعیین وقت قبلی آمده ام؟ نکند مراتب تو به حدی رسیده که دیگر بدون وقت قبلی کسی را به حضور نمی پذیری؟ چنانت محو دیدارم که گویی نقش دیوارم. خیلی خوشحالم که .
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه
http://www.diuvaneh.blogfa.com/1393/05
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. روزی روزگاری خری بود. قصه این است که روزی روزگاری خری بود. بسیار شایسته به نظر می آمد. بگذریم، از چند و چونش،. اما دیوونه دلش خری می خواهد. تا اینجا متن از من بود، بقیه اش از من نیست، حق نویسنده محفوظ است اگر راضی به انتشار شعر خودش در این وبلاگ نیست، پیام خصوصی بدهد، برداشته می شود). ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ. ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ. ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ. آن چه که پیداس...
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه
http://www.diuvaneh.blogfa.com/1392/12
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. نوروز باستانی فرخنده باد. نوشته شده در دوشنبه 26 اسفند1392ساعت 9:3 بعد از ظهر توسط دیوونه. تا شمع تو افروخته پروانه شدم. با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم. در روی تو بی قرار شد مردم چشم. یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم. نوروز باستانی فرخنده باد. روزگار غریبی است نازنین. دمی دیگر با منوچهر. شعر رزمی هم داریم. به روز شده های سعید حاتمی. سالکان ظريف راه زالزالک. کاشف فروتن دانایی 2.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه
http://www.diuvaneh.blogfa.com/1393/04
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. سلام، صلح و دوستی، من می گویم سلام، به این معنی است که با صلح آمده ام، زهرخند ( نمی دانم چگونه چه کسی ، وفق شد این ترکیب را بسازد؟ می زند و پاسخ می دهد:درود چرا؟ نوشته شده در دوشنبه 23 تیر1393ساعت 10:1 بعد از ظهر توسط دیوونه. باز آمدم. دوستان عزیزی که با انواع کامنت ها نسبت به غیبت طولانی دیوونه گله کرده بودند، دست همه را می بوسم، یعنی دیوونه می بوسد! نوشته شده در سه شنبه 10 تیر1393ساعت 8:25 بعد از ظهر توسط دیوونه.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - سلام دوباره
http://www.diuvaneh.blogfa.com/post/154
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. باز آمدم. دوستان عزیزی که با انواع کامنت ها نسبت به غیبت طولانی دیوونه گله کرده بودند، دست همه را می بوسم، یعنی دیوونه می بوسد! ظاهرا مرسوم است پس از غیبت طولانی مختصری شرح احوال می دهد شخص که بگوید این مدت کجا بوده، باور کنید که این مدت خیلی به سختی گذشت، چرا؟ نوشته شده در سه شنبه 10 تیر1393ساعت 8:25 بعد از ظهر توسط دیوونه. تا شمع تو افروخته پروانه شدم. با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم. در روی تو بی قرار شد مردم چشم.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - عشق
http://www.diuvaneh.blogfa.com/post/156
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به رقص و شلنگ اندازی وامی دارد. می گریاند. می چزاند. می کوباند و می دواند. دیوانه به صحرا! نوشته شده در جمعه 3 مرداد1393ساعت 2:0 قبل از ظهر توسط دیوونه.
diuvaneh.blogfa.com
دیوونه - گاهی
http://www.diuvaneh.blogfa.com/post/153
ما و مجنون همسفر بودیم در وادیهای عشق او به منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایم. گاهی لازم است خودت را همانطور که هستی قبول کنی. نوشته شده در یکشنبه 7 اردیبهشت1393ساعت 7:21 بعد از ظهر توسط دیوونه. تا شمع تو افروخته پروانه شدم. با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم. در روی تو بی قرار شد مردم چشم. یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم. نوروز باستانی فرخنده باد. روزگار غریبی است نازنین. دمی دیگر با منوچهر. به روز شده های سعید حاتمی. سالکان ظريف راه زالزالک. کاشف فروتن دانایی 2.