champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-1.aspx
خوابگرد از من نشانی درختان گیلاس را میپرسد. بر سینه یک شکوفهی گیلاس آویخته است. نشانی همهی پلهایی را که به درختان گیلاس رهسپار است به خوابگرد میدهم. پلها را انکار میکند. ایام هفته چنان خوابگرد را غارت کرده است که چشمان را به هنگام شنیدن نام شکوفهی گیلاس میبندد. برای من میگفت چگونه بسترش در مهتاب بدون جرقهای. با غصه میگفت: رویاهایش در حریق سوخت. دستان خوابگرد را گرفتم و به کنار درختان سرو بردم. خوابگرد درختان گیلاس را فراموش نکرد. گیلاسها در ذهناش آماس کرده بود. خوابگرد میخواست از رؤیایش برای من بگوید.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-9.aspx
پرنده گفت : " چه بویی ، چه آفتابی ، آه. و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت . ". پرید ، مثل پیامی پرید و رفت. پرنده آدمها را نمیشناخت. و بر فراز چراغ های خطر. در ارتفاع بی خبری میپرید. و لحظه های آبی را. دیوانه وار تجربه میکرد. پرنده ، آه ، فقط یک پرنده بود! نوشته شده در یکشنبه بیستم دی ۱۳۸۸ساعت 22:52 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-10.aspx
برقص تا نیمه شب. بر پاشنه های طلا. و مرگ آستینش را بالا زد. سیاهی دستانش در ابتذال گم بود. و ساعت 12 با نواخت. نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی ۱۳۸۸ساعت 0:25 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-3.aspx
جواب فروغ فرخ زاد به حميد مصدق. من به تو خنديدم. چون كه مي دانستم. تو به چه دلهره از باغچه همسايه. پدرم از پي تو تند دويد. و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه. پدر پير من است. من به تو خنديدم. تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم. بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و. سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك. دل من گفت: برو. چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را. و من رفتم و هنوز. سالهاست كه در ذهن من آرام. حيرت و بغض تو تكرار كنان. و من انديشه كنان. كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-12.aspx
چه کسی از شما. دیگری را می نوشد؟ آیا توکه شراب را می نوشی؟ یا او که تو را می نوشد؟ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 20:35 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس -
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/post-14.aspx
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان. نه به دستی ظرفی را چرک میکنند. نه به حرفی دلی را آلوده. تنها به شمعی قانعند. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 19:50 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/8903.aspx
زهر آزردگي ام را. که چون شراب ته نشين مي شود. نوشته شده در شنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۸۹ساعت 0:17 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.
champagne-souraty.blogfa.com
گیلاس
http://www.champagne-souraty.blogfa.com/8911.aspx
رهایی فصل پرواز من است. عشق را پیشه کن که این راه من است. با تولد من مرگ نیز همراه من است. ای خسته دل مرا دریاب که این آخرین کلام است. دست نیاز به خالق برآر. شاید دعا کارگر شود. در این وادی کسی غیر تو نیست که شاید مرا باور شود. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۹ساعت 13:43 توسط مرلو. و تبدیل به آن چیزی شو. که دنیا را می ترساند. اگر زن و شامپاین به هم در آمیزند. از همیشه تا هنوز. دست نوشته های یک دیوانه نیمه جان. انجمن عکاسان خراسان رضوی.