ALEF-DALL-MIM.BLOGFA.COM

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا -

http://www.magnoliya1.blogfa.com/post-13.aspx

بعد از مدتها زدن ۲تا کار قدیمی تو وبلاگ یعنی همین،. همه حرفهای من . زیاد هم حرف خوبی نیست. تا آمدیم زبان باز کنیم. کنفرانس مطبوعاتی همه چیز را حل می کند. بمباران کابل ساعت هفت صبح. همه را از خواب بیدار کرد. به کرانه باختری رسیدیم. هنرپیشه ی زن تکرار می کند :. زندگی کاموای بافته شده ای است که روی دیگرش شکافتن است. کنیاک تلخ سرخری بزرگتر. کبکت خروس نخواند بهتر. مدتی در کما بمان. همچون کلافی سردر گم. تا کمیل بخوانند برایت! شاه ، وزیر می کند با سرنوشت ما. و مادرم عین اطلسی های حیات. سرخ سفید صورتی .

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا

http://www.magnoliya1.blogfa.com/8807.aspx

به خیلی ها و حتی پاییز. اما یه شعر قدیمی. با کتابی کامل هم تو را مجاب نخواهم کرد . این کلمات ساده دیگر معجزه نمی کنند . از ژستهای هنرمندانه که بگذریم ،. گاهی دستها تعادل روحم را به هم می زنند . آنوقت احساس می کنم زیر پلکهای صبح. چشمهای پیرزنی قی کرده است. که دیوار آزارش می داد و. بند بند کسی را می گسست . ما چشم خورده ایم! از عشقی که هیچگاه لباس سپید بختمان به تن نداشت . نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۸ساعت 1:40 توسط بهروز ایزدآبادی.

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا

http://www.magnoliya1.blogfa.com/8606.aspx

بعد از مدتها زدن ۲تا کار قدیمی تو وبلاگ یعنی همین،. همه حرفهای من . زیاد هم حرف خوبی نیست. تا آمدیم زبان باز کنیم. کنفرانس مطبوعاتی همه چیز را حل می کند. بمباران کابل ساعت هفت صبح. همه را از خواب بیدار کرد. به کرانه باختری رسیدیم. هنرپیشه ی زن تکرار می کند :. زندگی کاموای بافته شده ای است که روی دیگرش شکافتن است. کنیاک تلخ سرخری بزرگتر. کبکت خروس نخواند بهتر. مدتی در کما بمان. همچون کلافی سردر گم. تا کمیل بخوانند برایت! شاه ، وزیر می کند با سرنوشت ما. و مادرم عین اطلسی های حیات. سرخ سفید صورتی .

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا - بیرون تر از زمان

http://www.magnoliya1.blogfa.com/post-16.aspx

بیرون تر از زمان. این درازی شب قلندرها را به خواب فرو خواهد برد. بعد همه چیز راه خودش را خواهد رفت. حتی آنکه حقایق را می گوید. روزی برای رویاهایش کف می زدند. راست تر از این :. مردی یک متر و هشتاد سانتیمتری آنقدر خم شود. که پای راستش از مسیر گردنش بگذرد؟ تنها روی یک پا می ایستد. آنکه روزی برای رویاهایش کف می زدند! نوشته شده در یکشنبه یکم خرداد ۱۳۹۰ساعت 11:54 توسط بهروز ایزدآبادی.

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا

http://www.magnoliya1.blogfa.com/8711.aspx

بعد از اینهمه زندگی حالا یه کم شعر ، آدم یه و قتا دلش تنگ میشه خب. پدرم معرکه گیر پیریش شده. تازه حالا برای سر بی مویش کلاه خریده و. برای آرواره هایش یک دست دندان مصنوعی. و از پشت شیشه های عینک مادرم. چقدر گیسوان سپید به هم بافته را. چقدر دندانهای ناسالم و کرمو. با حمایت نفازولین ها و کپسولهای چرک خشک کن. با گیسوان آغشته به رنگهای مصنوعی. از پشت آن چشمهایش همیشه درشت و. پیشانی نوشتش اما خطوطی نازیباست. که لبانی سرخ سالها پیش غافلگیرش کرد . این دو هجای کوتاه کار را به کجا کشید. سی دقیقه از بامداد رفته.

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا -

http://www.magnoliya1.blogfa.com/post-17.aspx

بودن به از نبود شدن. به همین دلیل ساده آمدم . به همان دلیل ساده ای که بامداد می زیست : بودن به از نبود شدن خاصه در بهار . از صبح باید خندید. و اینکه چراغ همسایه تا صبح روشن مانده بود. با نفس نفس زدنایی. که آدم را وا میداشت به پای سومش فکر کند . و اینکه پشت هر دیوار مسخره ای. آدم مسخره ای با آدم مسخره دیگری دوش یکدیگر را دندان بگیرند . پرده زیر پایمان جمع شد. و ما برای رسیدن هنوز . از صبح باید خندید. و می خواستم بگویم از گریستن با صدای بلند در شب. برگرد تا همه چیز به خودش بیاید!

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا

http://www.magnoliya1.blogfa.com/8602.aspx

به یاد تنهایی و من که بسیار از او آموخته ام . هلال ماه از پنجره بالایی خانه مان کج افتاده. وصدای جیرجیر کی ناپیدا خلقم را تنگ می کند. وباز هم دوباره دوباره باز هم. یکی از آنها را باید . این یعنی همه چیز خوب پیش میرود. وهمین کمی خطرناک است. وقتی همه چیز خوب پیش میرود. یعنی در انتظار خبری هولناک. که فرود می آید عین صاعقه بر سرت. شنیده بودم که صاعقه گوسفندهای ایالتی در امریکای شمالی را کشته است ). مثل آن درخت حاشیه جاده. تا راننده ای که مست کرده از زمانه اش تو را به هوا بفرستد. با فشار پای راستش.

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا

http://www.magnoliya1.blogfa.com/9003.aspx

بیرون تر از زمان. این درازی شب قلندرها را به خواب فرو خواهد برد. بعد همه چیز راه خودش را خواهد رفت. حتی آنکه حقایق را می گوید. روزی برای رویاهایش کف می زدند. راست تر از این :. مردی یک متر و هشتاد سانتیمتری آنقدر خم شود. که پای راستش از مسیر گردنش بگذرد؟ تنها روی یک پا می ایستد. آنکه روزی برای رویاهایش کف می زدند! نوشته شده در یکشنبه یکم خرداد ۱۳۹۰ساعت 11:54 توسط بهروز ایزدآبادی.

magnoliya1.blogfa.com

ماگنولیا -

http://www.magnoliya1.blogfa.com/post-10.aspx

در روزهایی که غبار همه چیز آدم میشود. باید با تکه هایی از زندگی که با غبار نفس می کشند. نوارهای قلبی تان طبیعی نیست. سر بالایی سقوط می کند و. سر پایینی به گل می نشیند . ما به روزهای خاکستری بدهکاریم. خودش را جر می دهد. گوینده جوان که انگار نوار غزه ارث پدرش هست. گزارش می داد :. بادکنکهای محکوم به انفجار نزدیکی های سحر آوار می شوند. گویی ،گاریچی محله مان فریاد می زند :. آی بیا بیا ببر. ببر همه نداشته هایم را. دیسهای چینی گل دار. کارد و چنگالهایی که قولتان بدهم. خوب گوشت را تکه تکه کند. تیزتر از هر زمان.