madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - علل دل درد
http://www.madmed.blogfa.com/post/11
به نقل از رضا، یه بنده خدایی واسه دل درد اومد اورژانس. همزمان 2 نفر دیگه هم اومده بودن که اونام از دل درد به خودشون می پیچیدن! دکی از اولی پرسید چی شده؟ گفت تو پارتی بودم اکس خوردم این طوری شدم! دومی گفت مشروب زیاد خوردم! نوبت به این رفیق ما رسید که دل دردش از همه بدتر بود.گفتن این دیگه معلوم نیست چیکار کرده! دکتر گفت تو چی کار کردی؟ حالا تو همین وضع گوشا همه نزدیک شده بود، خیلی آروم گفت:. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:3 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - عصبانی
http://www.madmed.blogfa.com/post/12
آقا تو این بخش روان بچه ها رفتن از یکی شرح حال بگیرن، گفتن : مشکل شما چیه؟ گفت هیچی، یه چند تا کوبید به دیوار و گفت چند وقتیه زیاد عصبانی می شم، دوست دارم همه رو بزنم! اون بنده خدا ها هم فرار کردن اومدن بیرون! نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:11 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی. لوک خوش شانس و فیلم های با حال.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - مورفین
http://www.madmed.blogfa.com/post/15
یه آقای میان سالی پیش ما اومد که تصادف کرده بود . از درد به خودش می نالید. توی دستورات دارویی اولیه ای که داشت انواع و اقسام مسکن ها که بلد بودم و داشت. بعد ازینکه عکس هاش رو گرفت و کارای اولیش انجام شد بهش سر زدیم ببینم اوضاع از چه قراره. از درد داشت به خودش می نالید و کلی قسم که آقا تو رو به خدا یه کار کن این درده خوب شه. ما هم گفتیم یه کم براش مورفین بزنن. 30 ثانیه ای نگذشته بود که این جناب انگشت اشارشو با رضایت تکون داد و لبخند ملیحی زد و گفت :. خلاصه فقط خواستم از کرامات مورفین عزیز بگم.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - زندگی
http://www.madmed.blogfa.com/post/10
اگر نمی توانید به طور عادی زندکی کنید، تصمیم بگیرید یه زندگی غیر نرمال به بهترین وجه داشته باشید. نوشته شده در جمعه سوم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:23 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی. لوک خوش شانس و فیلم های با حال.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - بسم الله الرحمن الرحیم
http://www.madmed.blogfa.com/post/1
بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ خاطرات پزشکی خوب و گاها غم انگیز ما را بازگو می کند. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۲ساعت 22:49 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی. لوک خوش شانس و فیلم های با حال.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - تشنج
http://www.madmed.blogfa.com/post/16
وقتی اورژانس خلوته آدم حس خوبی داره. ولی گاهی آرامش قبل طوفانه! یه دفعه چند تا مریض با هم میان. همین طورم حتما شد که دارم این مطلب می نویسم. یه بنده خداهایی فامیلشون فوت شده بود، حال یکیشون بد میشه و ده نفری اون میارن اورژانس. تا رفتیم ببینم چه خبر شده پسر این خانم اومد اورژانس و گفت مادر و شروع به تشنج کرد. حالا کلی ادم میریزن سرت میگن این کار کن اون کار کن. خلاصه تا این شرایط کنترل کنی حسابی جونت به لب میاد! نوشته شده در شنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۲ساعت 21:1 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - رضایت نامه
http://www.madmed.blogfa.com/post/7
رضایت نامه ای که دورف ها از بیلبو برای سفر رفتن گرفتند، شبیه رضایت نامه هایی که ما از مریض هامون میگیریم! گروه در قبال صدمات و عواقب ناشي از اين کار. حتي در موارد زير، مسئوليتي ندارد:. در آمدن دل و روده. به خاکستر تبديل شدن. Present company shall not be liable for injuries inflicted by or sustained as a consequence thereof, including but not limited to:. نوشته شده در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 16:44 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی. لوک خوش شانس و فیلم های با حال.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - تغییر تاریخ امتحان رزیدنتی
http://www.madmed.blogfa.com/post/18
تغییر تاریخ امتحان رزیدنتی. قرار بود امتحان دستیاری پزشکی اسفند امسال برگزار بشه اما به خاطر تلاش بعضی از دوستان و کمی بنده به اردیبهشت 93 تغییر یافت. حالا کجای قضیه جالبه یا اینکه چه ربطی به پزشکی داره، اینجاست:. ولی این قضیه حل نشد تا اینکه نسخه ای از نامه اعتراض به دست همسر وزیر افتاد! به هر حال محققان باید جمع شوند و فیزیولوژی مخفی پشت این قضایا رو دریابند. تذکر : مطلب بالا جنبه طنز داره و زیاد جدی نگیرید! نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ساعت 11:43 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین.
madmed.blogfa.com
خاطرات یک پزشک - سوال مهم
http://www.madmed.blogfa.com/post/13
آقا من اورژانس کشیک وایساده بودم، شب یه نفر زنگ زد بیمارستان. گفت یه سوال دارم:. از دیروز شکمم خیلی گاز بیرون داده، چی کار کنم این گازها برگردن! پرستار بیچاره ما هم مونده بود بخنده، گریه کنه. خلاصه زد تو سر خودش و هی زد! نوشته شده در دوشنبه دهم تیر ۱۳۹۲ساعت 23:42 توسط حسین. مذهبی ، داش حسین. الف لام میم ، میثم بابایی. لوک خوش شانس و فیلم های با حال.