pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - دل رسوا
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-43.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. گاهي خنده گاهي گريه. آخه اين چه كاريه. سرم از غم تو گريبون. بعد تو اين دل رسوا. به كسي دل نمي بنده. ديگه از غصه رو لبها. نمي شينه گل خنده. گاهي خنده گاهي گريه. آخه اين چه كاريه. سرم از غم تو گريبون. اون وفا و مهربوني. اگه برگرده چه خوبه. بي تودل هرشب وهرروز. مثل يه مرغ اسيره. بعد تو دل توي سينه. دوست دارم تنها بميره. نوشته شده در جمعه چهارم خرداد ۱۳۸۶ساعت 23:54 توسط نسترن. وقتي بارون چشات ميگه وقت رفتنه. وقت حكومت غمو ، حضور گريه منه.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - ساده...
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-40.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. من چه ساده بودم و از صداقت سرشار! دنيا پر از نيرنگ. و مرا نيز اينگونه ميخواهند! امروز به سادگي خود گريستم.يا نه.خنديدم! وقتي ديدم چه راحت به اتهام ساده دلي. دلم را شكستند! آيا گناه از من بود كه بي ريا بودم.يا نه! يا گناه از نگاه ديگران است كه مرا ريا كار مي خواندند! چگونه تاب اورم اين نگاهاي سنگين را وقتي گناهي ندارم! مي گريزم و خود را تنها ميابم مانند هميشه .در تنهايي خودغرق سكوت ميشوم. سكوتي سنگين كه راه فرياد را بر من مي بندد.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - بیگانه
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-49.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. در اتاق خلوت و ساكت و سرد سجاده ام پر تسبيح و دعا. در شگفتم با خود كه چرا خاك شدم؟ من چرا اين همه مشتاق شدم؟ تو چرا سنگ شدي؟ من چرا اين همه دلتنگ شدم؟ در شگفتم با خود كه چرا بد كردي؟ من چه كردم با تو كه رهايم كردي؟ تو بمان با قلبت تو بمان با ياست. تو بمان ، اما من ميروم شهر به شهر ميكنم از سر هر كوي گذر. روز و شب ميگردم، روز و شب ميگردم تا بيابم او را. او همان گمشده پاك من است او همان مرهم دستان من است. تو اگر سرد شدي مهر او گرم تر از خورشيد است.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - وقتی دلم...
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-25.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. وقتي دلم به درد مي ايد و كسي نيست به حرفهايم گوش كند وقتي. تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است وقتي احساس ميكنم. دردمندترين انسان عالمم وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي. شوند و كسي حرمت اشكهاي نيمه شبم را حفظ نمي كند وقتي. تمام عالم را قفس ميبينم بي اختيار از كنار آنهايي كه دوستشان. دارم بي تفاوت ميگذرم. نوشته شده در دوشنبه هشتم آبان ۱۳۸۵ساعت 11:48 توسط نسترن. وقتي بارون چشات ميگه وقت رفتنه. وقت حكومت غمو ، حضور گريه منه.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - تو این روزهای بی کسی
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-23.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. تو این روزهای بی کسی. تو این روزهای بی کسی که هرکی فکرخودشه. من که بریدم از همه دلم فقط به تو خوشه. وفتی توهستی، دلخوشی بی خودی پرپرنمیشه. دلواپسی دربه دره ،چشم منم تر نمیشه. حس قشنگ ماشدن، با بودنت تازه میشه. آخه زیر سایه ی تو دلش میخواد قد بکشه. به جزتو پای هیچ کسی به فکر من وا نمیشه. شب سیاه بی کسی،بی تو که فردا نمیشه. منکه دلم بادیدنت تا آسمون پر میکشه. اگه یه روزی تو بری ،طفلکی دیوونه میشه. منکه دلم بابودنت جون میگیره،تازه میشه.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - رفتی....؟
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-29.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. باز یه رفتن دیگه ، باز یه اشک دیگه باز یه خاطره ی دیگه، با. یه مسافر دیگه، باز یه رفیق نیمه راه دیگه، باز یه خداحافظی. لحظه اول که دیدمش چه نگاه معصومی داشت . نگاهش باهام حرف می زد! سر تا پاش داد می زد مثل من تنهاست! یک حرف ناگفته تو تموم حرفاش بود! صداش همیشه خسته بود! همیشه بغض گلوش یه غمی داشت. ر وقت می گفتم صدات گرفته اس می گفت مثل دلم که گرفتست اونم. دلش با من نبود ولی می دونم شکسته بود .سلام هاش. خسته بود ، خسته تر از خدا حافظی! هر روز . ...
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها -
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-46.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. هرکسی که می آید. روزی نیز خواهد رفت. تویه زندگی هامون زیاد اتفاق افتاده. امروز مینویسم تا فردا نگویند نبود. کی میدونه که کی میادو. شاید گمانی شکسته در فردا. شاید هم پیشبینیه همین امروز. بدونید که دعای من همیشه با شماست. دست در دست آسمان. نوشته شده در جمعه یکم تیر ۱۳۸۶ساعت 0:0 توسط نسترن. وقتي بارون چشات ميگه وقت رفتنه. وقت حكومت غمو ، حضور گريه منه. سكوت گريه نگام ، هنوز به ياد شب. عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - خسته ام
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-44.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. كجا به سراغت بيايم . اي آخرين. نوشته شده در یکشنبه ششم خرداد ۱۳۸۶ساعت 13:5 توسط نسترن. وقتي بارون چشات ميگه وقت رفتنه. وقت حكومت غمو ، حضور گريه منه. سكوت گريه نگام ، هنوز به ياد شب. عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب. تو اين سكوت بي صدا ، بازم دلم از تو رميد. خسته و دل شكسته ام ، خالي ام از عشق و اميد. اين گريه هميشگي ، مونده تو شبهاي من. تو اين روزهاي بي وفا ، عشق رو تو دادي ياد من. اين قلب خسته و نگام ، آخر بي نشونيه.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - اگه يه روز
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-27.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. اگه يه روز رفتي و بر نگشتي بهت قول نميدم. منتظرت بمونم اما ازت ميخوام وقتي اومدي يه شاخه. گل رز بزاري روي قبرم. نوشته شده در پنجشنبه نهم آذر ۱۳۸۵ساعت 23:32 توسط نسترن. وقتي بارون چشات ميگه وقت رفتنه. وقت حكومت غمو ، حضور گريه منه. سكوت گريه نگام ، هنوز به ياد شب. عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب. تو اين سكوت بي صدا ، بازم دلم از تو رميد. خسته و دل شكسته ام ، خالي ام از عشق و اميد. اين گريه هميشگي ، مونده تو شبهاي من.
pareyemehraboon.blogfa.com
شاهزاده قصه ها - خاطره...
http://www.pareyemehraboon.blogfa.com/post-30.aspx
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن. سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگيره. بزار تا اروم دل بي تابت بگيره. بهم نگو از ما گذشته ديگه ديره. حتي من از شنيدنش گريم مي گيره. بزار رو سينم سرت و. چشماي خيس و ترت و. بزار تا سير نگات كنم. بو بكشم پيرهنت و. بغل كن و بچسب بهم. بكش دوباره دست بهم. جز تو كسي رو ندارم. نزديك تر از نفس بهم. سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگيره. بزار تا اروم دل بي تابت بگيره. بهم نگو از ما گذشته ديگه ديره. حتي من از شنيدنش گريم مي گيره. وقتي چشات خوابش مي ياد.