sokukane.com
生活・住まい:即金相互リンク Seo-P-link Ver3.5
http://www.sokukane.com/life
生活 住まい:即金相互リンク Seo-P-link Ver3.5. 即金相互リンク Seo-P-link Ver3.5トップへ. 即金相互リンク Seo-P-link Ver3.5. 即金相互リンク Seo-P-link Ver3.5の生活 住まいカテゴリです。
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - توا نا بود هرکه دا نا بود
http://www.r-azar.com/stories/185-tavana.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. توا نا بود هرکه دا نا بود. یکی بود ، یکی نبود ، غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود ، زیر آسمان آبی خدا ، در گوشه ای از جنگل زیبا آب گیری بود که در آن سه ماهی به رنگ های صورتی ، قرمز وسفید به خوبی و خوشی زندگی می کردند . دوتا از این ماهی ها (صورتی قرمز ) عاقل ، دوراندیش و با هوش بودند ولی ماهی سفید ساده و بی خیال بود. ماهی ها این سخنان را شنیدن و شروع به جست و خیز کردند. اما ماهی قرمز گفت : چی؟ آب گیر به این زیبایی را ترک کنیم و بریم؟ ماهی سفید که همیشه ...
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - سر انجام بازیگوشی
http://www.r-azar.com/stories/186-bazigoshi.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. یکی بود یکی نبود،یه روستای کوچک در یکی از دشت های وسیع و سرسبزسرزمین آبادمان ایران شرشر آب رودخانه و سرسبزی کناره های آن لحظه های دلنشینی را برای اهالی ده متجلی می ساخت. در این ده کوچک قصه ی ما چند تا خانه ی کوچک بود،در یکی از این خونه ها احمد کوچولوی قصه ی ما زندگی می کرد. احمد کوچولو به همراه پدرو مادر و خواهر کوچیکش زندگی می کرد.احمد بچه ی بازیگوشی بود،به این طرف و آن طرف می دوید و اکثر اوقات به همه چیز کنجکاو می شد. تا به این فکر افتاد شروع به گ...
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - لاك پشت و مرغابي ها
http://www.r-azar.com/stories/184-lakposht-va-morgabiha.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. لاك پشت و مرغابي ها. يكي بود يكي نبود،غيراز خداي مهربون هيچكس نبود.در بركه اي دو مرغابي و يك لاك پشت ساكن بودند وبا يكديگر بسيار دوست بودندوتمام طول روز را با هم سپري مي كردند وهمديگر را بسيار دوست مي داشتند. لاك پشت وقتي سخنان مرغابي را شنيد،شروع به گريه كردن كرد و گفت:. اي دوستان خوب من،خشك شدن آب اين بركه براي من پرضررتر است و من هم ديگر نمي توانم در اينجا زندگي كنم. كاش مي شد كه فكري بكنيم ومرا نيز با خود ببريد. مرغابي ها رفتند و با خود چوبي آور...
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - الک دولک
http://www.r-azar.com/component/content/article/56-alak-dolak.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. پنجشنبه, 11 تیر 1388 03:30. نام بازی: الک دولک. نام محلی: پیل دسته (چیلمک آغاج). اهداف کلی: دقت نگاه، تمرکز حواس، ایجاد حس تعاون، ورزیدگی اندامها. اهداف جزئی: ایجاد هماهنگی بین اعصاب و اعضا بدن و انبساط شش ها. تعداد بازیکن: حداکثر 12 نفر. سن بازیکنان: 10 سال به بالا. ابزار لازم: دو عدد چوب گرد به قطر 3 و طولهای 70 و 15 سانتی متر. محوطه بازی: هوای آزاد. این بازی شاید با اندک تفاوتهایی در مناطق و محله های مختلف به اجرا درآید. قشنگه اما خيلي سخته.
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - تبر
http://www.r-azar.com/stories/182-tabar.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. صبح بود ، اما جنگل زیبا هنوز در خواب بود. آواز خروس بلند شد و در همه جای جنگل پیچید به درختها رسید درختها بیدار شدند به گلها رسید شگفتند. جنگل پر از شادی بود گل شیپوری آرام وآسوده در خواب به سر می برد . درختها ساکت شدند گلها گلبرگهایشان را جمع کردند .گل شقایق با نگرانی وشتاب ، گل شیپوری را بیدار کرد تبر تبر ویرانگر می آید گل شیپوری وحشت زده بیدار شد زود در شیپورش دمید خطر، خطر آماده باشید اما! یادگیری وحدت ،یکپارچگی،همبستگی،آگاهی بموقع برای حل مشکل.
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - جیرجیرک و مورچه
http://www.r-azar.com/stories/183-jirjirak-va-morcheh.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. بیا مثل من زیر سایه دراز بکش واز زندگی لذت ببر. آشنا ساختن بچه ها با صفات مسئولیت پذیری و تلاش و کوشش در کارها و دور اندیشی . در این داستان مورچه که نما د یک موجود پیشتکار زیاد است که نتیجه کار تلاش خود را می می بیند. در مواقع سختی باید به دیگران کمک کنیم و به فکر دیگران هم باشیم و نباید نقش یک موجود را پر رنگ ویک موجود را کم رنگ جلوه دهیم و جیرجیرک هم در جای خود ش مفید است . اطلاع از نظرات بعدی. نقش آفرینی ، نمایش و بازی. بازی برای آموزش راه زندگی.
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - مار و پونه
http://www.r-azar.com/stories/187-maro-poneh.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. تابستان که میامد کار علی هم درصحرا شروع می شد.هرروزهمراه پدرش به صحرامی رفت پدرش گندم هارا درو میکرد و می بست و روی هم می چید.علی هم برای پدرش چای و ناهار درست میکرد. آنها دریک منطقه کوهستانی مزرعه ای داشتند که به دره خشک معروف بود.آنجا برخلاف اسمش خیلی سرسبز بود.پدرش لای به لای درخت ها یک کلبه کوچک چوبی درست کرده بود که وقتی خسته می شدند در آن استراحت میکردند. علی کتش را برداشت و پوشید.اما ناگهان متوجه چیز وحشتناکی شد! در گوشه ای از کلبه؟ آن روز ها...
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - دریا و ماهی
http://www.r-azar.com/component/content/article/81-game-darya-va-mahi.html
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. جمعه, 01 خرداد 1388 10:07. نام بازی: دریا و ماهی. نام محلی: دریا و ماهی. اهداف کلی: چابکی و چالاکی و سرعت در انجام عمل ها و عکس العمل ها. اهداف جزئی: تقویت نیروی جسمانی. تعداد بازیکن: 21 نفر. سن بازیکنان: 10 الی 15 ساله. محوطه بازی: یک زمین مربع شکل به ابعاد تقریبی 20 20 متر. اولا یک نفر که بایستی از لحاظ سنی و اندام بالاتر از بقیه باشد به عنوان کوسه ماهی انتخاب می گردد و در وسط زمین بازی مربع شکل مستقر می شود. قزل آلا ، کفال ، آزاد ، سفید و . ماهی ...
r-azar.com
قصه گویی و بازیهای سنتی - وب نوشتهای رسول آذر
http://www.r-azar.com/index.php
وب نوشتهای رسول آذر. بازی دریا و ماهی. بازی الک و دولک. يکی بود يکی نبود. غير از خدا هيچکس نبود. هرچه رفتيم راه بود هرچه کنديم چاه بود کليدش دست ملک جبار بود! زن و مردی بودند و دختری داشتند به اسم فاطمه. فاطمه هر وقت می رفت مکتب پيش ملاباجی درس بخواند , در راه صدايی به گوشش می رسيد که نصيب مرده فاطمه. دختر مات و متحير می ماند. به دور و برش نگاه می کرد و با خودش می گفت خدايا! اين صدا مال کيست و می خواهد چه چيزی به من بگويد؟ لاك پشت و مرغابي ها. توا نا بود هرکه دا نا بود. داستان شیطان و مرد نمازگزار. او دو...