AMIRBAZAR.COM

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر - کودک

http://www.royeshmehr.blogfa.com/post-61.aspx

کودک که بوديم چه دلهاي بزرگي داشتيم،اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم. کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش رااز نگاهش ميشد خواند،اما اکنون اگر. فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد ودلخوش کرده ايم که سکوت کرده ايم. سکوت ( پر) بهتر از فرياد ( توخالي) نيست؟ فکر ميکنيم کسي هست که سکوت ما را بشکند اما افسوس که انتظار بي فايده. آنقدر از گذشته ات سر افکنده اي که نمي تواني به آينده بينديشي و آنقدر صهباي. نفس سر کشيدي که جايي براي خدا نگذاشتي. آنقدر در زندگي دويدي که آخر هم بدهکار شدي. چه شد که دلپاک آمدي و روي. از آفتاب دوختم ،.

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8806.aspx

جوابي شايد براي . بماند. فقط جواب. نميخواستم بنويسم ولي نميذاري خيلي چيزها نگفته بمونه. بله خيلي آدمها به خاطر. ماديات و مال دنيا خاطرات و آدمهاي قابل احترامشون رو از ياد ميبرن ولي من از اون آدمها. نيستم بله درسته ولي چرا اين طرف قضيه رو نمي بينيم كه خيلي آدمها حاضرن به خاطر. همون منافع ،آبروي همديگه رو بريزن؟ پشت سر ديگري حرف بزنن؟ از اطرافيان اون فرد. نسبت بهش سلب اطمينان كنن؟ چرا فكر نميكنيم كه البته ببخشيد .بعضي آدمها كه. انشاءالله كم باشند ولي هستند كساني كه فقط تا كسي خر باشه دوسش دارن و وقتي.

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8809.aspx

سيماي زني در دوردست. هر شب سيماي زني را مي ديدم.واضح نبود ،. با غبار و از دوردست ها مي آمد . بي صدا و ساكت و خيره به من مي نگريست.چشمانش آهنگ خاصي داشت. مبهم بود و آواز غربتش واضح . بي آنكه بخواند، بي آنكه بگويد. متحير بود و غمگين س اكت بود و مغموم . در انديشه بود و انگار. به مهناي هيچ مينگريست. در تمام آن چند لحظاتي كه در من مي نگريست. تمام مرا سير مي كرد و بعد بي آنكه باز بگويد مي رفت و باز متحير و . و من تا دفعه بعدي كه او را ببينم به معناي نگاهش چشم مي دوختم. و تحمل من به تفسير مي نشست. مي رفت و چه م...

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8805.aspx

در وصف اين روزها. با نواي مکر و پوچ آن کشيده بر گفتار پوستين. آن عموي مکار دروغين. به خود آمديم و بافته ها به کف داشتيم. در شبي زنجير وار، سرد و سنگين. دير فهميديم پشت کوه همين جاست. نوشته شده در شنبه ۱۳۸۸/۰۵/۲۴ساعت 16:22 توسط مریم. شيرازه ی سفرنامه ام را. از آفتاب دوختم ،. در کوچه های بی بازو ،. تصوير اين شکستگی اما سنگين است . تصوير اين شکستگی ، ای مهربان ،. تعادل روانی آيينه را بهم خواهد ريخت . مرا به باغ کودکی ام ميهمان کن! فروشگاه اینترنتی مجلات امیر. چيزي بين بودن و نبودن. برهنگي در روز آخر.

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8902.aspx

در دلم اندوهیست مثل یک کوه بزرگ. و چه سنگین باری روی این شانه بی حوصله ام می افتد. بردباری من از نا شکیبایی من کمتر نیست اما. با تو گویم دل من :. هیچ دردی از این بدتر نیست که تو. دوست بداری همه مردم را. لیک هیچ دل نتپد بهر تو. در هیچ کجا . . . نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۲ساعت 18:1 توسط مریم. شيرازه ی سفرنامه ام را. از آفتاب دوختم ،. در کوچه های بی بازو ،. تصوير اين شکستگی اما سنگين است . تصوير اين شکستگی ، ای مهربان ،. تعادل روانی آيينه را بهم خواهد ريخت . مرا به باغ کودکی ام ميهمان کن!

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8906.aspx

وقتی نیستی نه هستهای ما چونان كه بایدند،نه بایدها. مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم. عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میكنم. اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست. آن روز هرچه باشد،روزی شبیه دیروز،روزی شبیه فردا،. روزی درست مثل همین روزهای ماست. اما كسی چه میداند،شاید امروز نیز روز مبادا باشد. وقتی نیستی،نه هستهای ما چونان كه بایدند،نه بایدها. هر روز بی تاب، روز مباداست. آیینهها در چشم ما چه جاذبهای دارند. آیینهها كه دعوت دیدارند. دیدارهای كوتاه از پشت هفت دیوار . دیگه ...

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8911.aspx

ماه من ، غصه چرا؟ ماه من ، غصه چرا؟ آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز. مثل آن روز نخست. گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد! یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان. نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و. نفسی از سر امید کشید. ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید. زیر پاهامان ریخت ،. تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست! ماه من غصه چرا! تو مرا داری و من. هر شب و روز ،. آرزویم ، همه خوشبختی توست! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن. کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند . نشانم می داد . روزي روزگا...

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر - زن عشق می کارد و کینه درو می کند

http://www.royeshmehr.blogfa.com/post-63.aspx

زن عشق می کارد و کینه درو می کند. عشق می کارد و کینه درو می کند. نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر. تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی . ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی. به نام بکارت زندانی است و تو. می خورد و تو محاکمه نمی شوی. و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی. او درد می کشد. و تو نگرانی که کودک دختر نباشد . می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی . می شود و همه جا می پرسند نام پدر. و این رنج است.

royeshmehr.blogfa.com

رویش مهر

http://www.royeshmehr.blogfa.com/8811.aspx

شادی من این است. مرا وا گذاريد تا پاي كوبي كنم، بگذاريد كه در آغوش هوا جست و خيز كنم، در همه چيز نفوذ كردن و همه چيز را در يافت كردن، اينك شادي من! مي خواهم درباره همه بينديشم، معناي همه چيز را در يابم، شادي من اين است. بايد رنج نوع انسان را دريافت،هر عيب وزخمي را به روشني معاينه كرد و انگشت بر نفطه حساس درد نوع انسان گذاشت و گفت: در اين جا و فقط در اينجاست كه درد مي كشي! گاه گذرگاه ذهن ما ميزبان انديشه هايي است كه لازم است به مقصد برسانيمشان اما شرايط ما را به خود وا نمي گذارند تا قاصدي شايسته باشيم.