sedoctive.blogspot.com
seductive: تکراری شدن! عشق من!
http://sedoctive.blogspot.com/2008/03/blog-post.html
همیشه فکر میکردم چقدر از تکرار و تکراری شدن میترسم! ولی حالا. به نظرم اگه بعضی چیزا تکرار بشن و تکراری شاید خیلی خوب بشه همه چی! تکراری مثل اومدن و رفتن آدمها , آدمهایی که همیشه منتظر اومدنشون بودی و از رفتنشون میترسیدی! تکراری مثل کارهایی که در حضور آدمها انجام میدی! تکراری مثل حرفهایی که میزنی! حالا فکر میکنم تکرار رو خیلی دوست دارم شاید بهترین کمک برای محکم شدنه! نطفه ای را پرورش دادن برای زندگی کردن. و این تکرار تکرار است تکرار است تکرار. ۱۹ اسفند ۱۳۸۶ ه.ش.، ۳:۵۶:۰۰. اشتراک در: نظرات پیام (Atom).
sedoctive.blogspot.com
seductive: September 2008
http://sedoctive.blogspot.com/2008_09_01_archive.html
امروز صبح شروع کردم به خوندن کتاب «کافه پيانو و الان تمومش کردم, کتابي نوشته فرهاد جعفري با يک همچين شروعي: «اين کتاب را پيشکش مي کنم به: خواهرم فريبا و همينطور هولدن کالفيلد عزيز! من نميدونم هولدن کالفيلد چيه يا کيه! حضور پيدا ميکنه که اسمش هم ذکر نميشه و با صداي بلند تلويزيون مزاحم خواب يک دختر بچه هفت ساله است. و چون پري سيما بهش ميگه وقيح. ميخواد شما باور کنيد که اين زن داره زندگيشو از دست ميده به خاطر يک مرد مايه دار متشخص, طلا و جواهر, پيراهن يقه خرگوشي, پاساژهاي بالاي شهر, صندوق عقب سوناتا. زنهايش...
sedoctive.blogspot.com
seductive: May 2008
http://sedoctive.blogspot.com/2008_05_01_archive.html
روی صندلی که ترک شدنش را فرياد مي زد, روبروي من! هنوز باتو حرف ميزنم, راه ميروي و کنارم مينشيني. هنوز نگاه کردن به زندگي تو لالايي شبهاي من است! نگاهم را از ميان حلقه های بي مرز چشمهايت عبور ميدهم. نگاهم را از چشمهاي تو ميدزدم. هنوز وقتی اشک ميريزم تو خشن و تند ميشوي! دنبال دستهاي خالي و موچ خودم. هنوز سُر خوردنش از ميان انگشتان تو زير زبانم مزه ميکند. امروز جاي خالي نگاهت را روي صورتم با رنگ قرمز ميپوشانم. پف کردگي چشمانم را با رنگ کبود. سردي و بي جاني لبهای ترک خورده و ساکتم را با رنگ بنفش اما. از همکا...
sedoctive.blogspot.com
seductive: کافه پیانو!
http://sedoctive.blogspot.com/2008/09/blog-post_18.html
امروز صبح شروع کردم به خوندن کتاب «کافه پيانو و الان تمومش کردم, کتابي نوشته فرهاد جعفري با يک همچين شروعي: «اين کتاب را پيشکش مي کنم به: خواهرم فريبا و همينطور هولدن کالفيلد عزيز! من نميدونم هولدن کالفيلد چيه يا کيه! حضور پيدا ميکنه که اسمش هم ذکر نميشه و با صداي بلند تلويزيون مزاحم خواب يک دختر بچه هفت ساله است. و چون پري سيما بهش ميگه وقيح. ميخواد شما باور کنيد که اين زن داره زندگيشو از دست ميده به خاطر يک مرد مايه دار متشخص, طلا و جواهر, پيراهن يقه خرگوشي, پاساژهاي بالاي شهر, صندوق عقب سوناتا. زنهايش...
sedoctive.blogspot.com
seductive: هنوز همین جایی!
http://sedoctive.blogspot.com/2008/05/blog-post_17.html
روی صندلی که ترک شدنش را فرياد مي زد, روبروي من! هنوز باتو حرف ميزنم, راه ميروي و کنارم مينشيني. هنوز نگاه کردن به زندگي تو لالايي شبهاي من است! نگاهم را از ميان حلقه های بي مرز چشمهايت عبور ميدهم. نگاهم را از چشمهاي تو ميدزدم. هنوز وقتی اشک ميريزم تو خشن و تند ميشوي! دنبال دستهاي خالي و موچ خودم. هنوز سُر خوردنش از ميان انگشتان تو زير زبانم مزه ميکند. امروز جاي خالي نگاهت را روي صورتم با رنگ قرمز ميپوشانم. پف کردگي چشمانم را با رنگ کبود. سردي و بي جاني لبهای ترک خورده و ساکتم را با رنگ بنفش اما.
sedoctive.blogspot.com
seductive: زنانگی من
http://sedoctive.blogspot.com/2008/09/blog-post.html
تمام مسائلي که توي. زندگي زنها وجود داره براي خودشون مقدسه! بهشون اعتماد به نفس ميده و از حق زن. من هيچ وقت نتونستم عقايد فمينيست ها رو درک کنم و بفهمم چرا ميخوان زن بودن خودشون رو زير سؤال ببرن؟! من عاشق درس خوندن و کار کردنم, کارهايي کردم که حتي همکارهاي مرد حاضر به انجامش نبودن! ولي به نظرم اين قضيه ربطي به فمينيستي يا زنانگي نداره! زنانگي من توي لوازم آرايش. توي شونه کردن موهامه! وقتي ساعتها ميتونم بشينم و با موچين. و آينه ور برم و فکر کنم, زنم! وقتي کسي به لوازم آرايشم ميگه " آبرنگ. زنها ممکنه توي ي...
sedoctive.blogspot.com
seductive: سنگ اول چون نهد معمار کج!
http://sedoctive.blogspot.com/2008/02/blog-post.html
سنگ اول چون نهد معمار کج! از مسیری که طی کردم پشیمونم. نمی دونم شاید هدف رو درست انتخاب کرده بودم ولی راه رو اشتباهی اومدم. حالا مثل خر تو گل موندم و هیچ کاری از دستم بر نمیاد! نه راه پس دارم نه راه پیش! مدام با خودم حرف می زنم و اول هر جمله ام یه. کاش یکی بهم می گفت الان باید دقیقاً چی کار کنم. تمام اعتماد به نفسی رو که نداشتم از دست دادم. به خاطر همه کارام دچار تردیدم و از اشتباهای بعدیم میترسم . تنها راهی که دارم پاک کردن صورت مسئله است. کاش می شد برگردم به چند سال قبل! اشتراک در: نظرات پیام (Atom).
sedoctive.blogspot.com
seductive: February 2008
http://sedoctive.blogspot.com/2008_02_01_archive.html
سنگ اول چون نهد معمار کج! از مسیری که طی کردم پشیمونم. نمی دونم شاید هدف رو درست انتخاب کرده بودم ولی راه رو اشتباهی اومدم. حالا مثل خر تو گل موندم و هیچ کاری از دستم بر نمیاد! نه راه پس دارم نه راه پیش! مدام با خودم حرف می زنم و اول هر جمله ام یه. کاش یکی بهم می گفت الان باید دقیقاً چی کار کنم. تمام اعتماد به نفسی رو که نداشتم از دست دادم. به خاطر همه کارام دچار تردیدم و از اشتباهای بعدیم میترسم . تنها راهی که دارم پاک کردن صورت مسئله است. کاش می شد برگردم به چند سال قبل! اشتراک در: پستها (Atom).
sedoctive.blogspot.com
seductive: March 2008
http://sedoctive.blogspot.com/2008_03_01_archive.html
همیشه فکر میکردم چقدر از تکرار و تکراری شدن میترسم! ولی حالا. به نظرم اگه بعضی چیزا تکرار بشن و تکراری شاید خیلی خوب بشه همه چی! تکراری مثل اومدن و رفتن آدمها , آدمهایی که همیشه منتظر اومدنشون بودی و از رفتنشون میترسیدی! تکراری مثل کارهایی که در حضور آدمها انجام میدی! تکراری مثل حرفهایی که میزنی! حالا فکر میکنم تکرار رو خیلی دوست دارم شاید بهترین کمک برای محکم شدنه! پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). دیروز امروز هرگز هیچ. مشاهده نمایه کامل من.