arash26.blogfa.com

icelove1992.blogfa.com

^^عشق يخي^^ -

http://www.icelove1992.blogfa.com/post/72

تو دوری و خی ال ت و ن زدیک.چه نا ب راب ر قسم ت ک رده اند فاصله ه ا را. میگ ی این یک ی با ب قیه ف رق داره . . . اشتب اه ن ک ن . . . این یک ی ف قط بازیگ ر بهت ریه. س خ ت است میآن ه ق هق ش بآن ه ات. ن ف س ک م بی آو رے. و او ب ه عشق ج دیدش بگوی د. چقב ر احمق بوב م کہ اون لحظہ هایے کہ(! صב ام میکرבے "عروسکم "פ ون میב ویב زیر پوستم. و با ع ش ق میگفتم جانم./. غافل از اینکه واقعا عروسکے بیش نبوב م.(! عروسک פ یمہ شب بازے". خدایا خ یلی د ل ت نگ م . د ست ام و ب گی ر. خدایا دیگ ه هیچ ک س. و ن دار م. ت نه ا چیزے.

icelove1992.blogfa.com

^^عشق يخي^^ -

http://www.icelove1992.blogfa.com/post/75

تو دوری و خی ال ت و ن زدیک.چه نا ب راب ر قسم ت ک رده اند فاصله ه ا را. بد ترین حالت ممکن اینه که. وقتی باهاش قهری گوشیت زنگ میخوره اس ام اس میاد. همه تن و بدنت میلرزه چون فکر میکنی اوون. بعد که میبینی اون نیس بدجوری له میشی! ولی غرور لعنتیتم اجازه نمیده بهش زنگ بزنی. منتظری اون اول بیاد سمتت. یه رابطه توو اوجش تموم میشه! فراموش ڪردنت برایم مثل آب خوردن است . از همان آبهایے ڪه میپرد توی گلو. خفه ات میکند . از همان هایے ڪه باید ساعت ها سرفه ڪنے . از همان هایے ڪه بی اختیار اشڪهایت را جاری میڪند . احترام بذا...

icelove1992.blogfa.com

^^عشق يخي^^ -

http://www.icelove1992.blogfa.com/post/51

تو دوری و خی ال ت و ن زدیک.چه نا ب راب ر قسم ت ک رده اند فاصله ه ا را. دیگر تب هم ندارم. دیگر به یاد تو هم نیستم. سرد سرد شده ام. کسی چه میداند شاید دق کرده ام. تاریخ دوشنبه ۲۴ مهر۱۳۹۱ساعت 10:34 AM. اینجا معبد گاه من است. می نویسم از روزهای بی تو بودن. حرفهایی که برای من گفتنی است و برای تو نشنیدنی. می نویسم برای زمانی که دیگر نیستم. و تو می خوانی دل نوشته های من را. سلام به وبلاگ من خوش اومدين. اين وبلاگ رو واسه دل خودم ساختم. اگه دوست داشتين نظر هم بدين ولي. قاطی کنم خصوصیا عمومی میشه. اگر کسی را نداشتی.

icelove1992.blogfa.com

^^عشق يخي^^ -

http://www.icelove1992.blogfa.com/post/45

تو دوری و خی ال ت و ن زدیک.چه نا ب راب ر قسم ت ک رده اند فاصله ه ا را. بزرگتریט پارادوڪس د نیاسﭞ ! تاریخ دوشنبه ۲۴ مهر۱۳۹۱ساعت 12:19 PM. اینجا معبد گاه من است. می نویسم از روزهای بی تو بودن. حرفهایی که برای من گفتنی است و برای تو نشنیدنی. می نویسم برای زمانی که دیگر نیستم. و تو می خوانی دل نوشته های من را. سلام به وبلاگ من خوش اومدين. اين وبلاگ رو واسه دل خودم ساختم. اگه دوست داشتين نظر هم بدين ولي. قاطی کنم خصوصیا عمومی میشه. احترام بذارین تا احترام ببینین. هر کسی که اینجا بیادو نظربده. اگر کسی را نداشتی.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - همسر خود را ببینید

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-15.aspx

همسر خود را ببینید. Http:/ www.someonesecret.com/en/? برید اینجا ببینید همسر آیندتون چه شکلیه. مال من که خیلی خوش تیپ بود. نوشته شده در پنجشنبه ششم اسفند ۱۳۸۸ساعت 10:15 توسط سمیرا. ای همه ی وجود من. نبود تو نبود من. همه ی بهونه ی من واسه زندگی. حلقه تو دستت طناب دار منه.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - برای پدرم

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-10.aspx

مطمئن باش و برو. ضربه ات کاری بود. دل من سخت شکست. چه زشت به من و سادگیم خندیدی. به یک عشق محال. که خیالم می گفت. تا ابد مال تو بود. تو برو راحت تر. تکه های دل خود را سر هم بند زنم. نوشته شده در چهارشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۸ساعت 11:46 توسط سمیرا. ای همه ی وجود من. نبود تو نبود من. همه ی بهونه ی من واسه زندگی. حلقه تو دستت طناب دار منه.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - نمیدونن که تو بهونه منی ....

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-29.aspx

نمیدونن که تو بهونه منی . شاخه با ريشه ي خود حس غريبي دارد. باغ امسال چه پاييز عجيبي دارد. غنچه شوقي به شكوفا شدنش نيست دگر. با خبر گشته كه دنيا چه فريبي دارد. خاك كم آب شده مثل كويري تشنه. شايد از جاي دگر مزرعه شيبي دارد. سيب هر سال در اين فصل شكوفا مي شد. باغبان كرده فراموش كه سيبي دارد. نوشته شده در شنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۸۹ساعت 8:19 توسط سمیرا. ای همه ی وجود من. نبود تو نبود من. همه ی بهونه ی من واسه زندگی. حلقه تو دستت طناب دار منه.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - چشمان معصوم

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-16.aspx

چشمان پسرک، به چشمان زیبای دخترک دوخته شد. پسرک با خود گفت که این ها، زیباترین چشمان دنیایند. پسرک یک شبه عاشق شد، چشمان دخترک را عاشقانه دوست میداشت، و. خوشبختترین پسرک دنیا بود. اما روزی چشمش به چشمانی زیباتر از چشمان دخترک افتاد. با خود اندیشید که این چشمان زیباترین چشمان دنیایند، و حس خوشبختی را دو. دخترک قصه ما بار سفر بست، و از آن روز هیچکس دیگر او را ندید. حالا دخترک دیگر نیست، و پسرک چشمانی بس زیباتر از چشمان دخترک یافته،. اما پسرک حس غریبی دارد. انگار حس خوشبختی در وجودش مرده. ای همه ی وجود من.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - سفره خالی

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-25.aspx

یاد دارم یك غروب سرد سرد. می گذشت از توی كوچه دوره گرد. دوره گردم كهنه قالی می خرم. دست دوم جنس، عالی می خرم. گر نداری كوزه خالی می خرم. كاسه و ظرف سفالی می خرم". اشك در چشمان بابا حلقه بست. عاقبت آهی زد و بغضش شكست. اول سال است و نان در سفره نیست. ای خدا شكرت ولی این زندگی است؟ بوی نون تازه هوش از ما ربود. اتفاقا مادرم هم روزه بود. چهره اش دیدم كه لك برداشته. دست خوش رنگش ترك برداشته. سوختم دیدم كه بابا پیر بود. بدتر از این، خواهرم دلگیر بود. مشكل ما درد نان تنها نبود. حتم دارم كه خدا آنجا نبود.

samiraamir.blogfa.com

nasle sookhte - بازیچه

http://www.samiraamir.blogfa.com/post-22.aspx

کودك در كنار درساحل مشغول بازي كردن است! با عروسك خود بازي مي كند. وآن را چنان عاشقانه دوست دارد كه انگار زنده است. نگاهش به عروسكي ديگر مي افتد. عروسك خود را بر زمين مي گذارد. و به سوي آن قدم بر مي دارد. اما آن را به دست نمي آرد نگاهي به پشت سر مي اندازد. از عروسك خودش هم خبري نيست. امواج آن را به دل دريا برده بود. كودك نگاهي به جاي خالي آن مي كند. شانه هايش را بالا مي اندازد و به دنبال توپي مي دود. عروسكي كه روزي همه ي زندگي او بود. به خاطر هوس بچگانه از دست داد. و كودك بي خيال به دنبال عروسكي ديگر.