aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: July 2006
http://aahooo.blogspot.com/2006_07_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Sunday, July 30, 2006. روزگار غریبیست نازنین . بابت اشتباهات بزرگ باید تاوانی کلان بپردازیم . به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد. من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک! Saturday, July 29, 2006. گهي مي سوزدم گه مي نوازد . غمي سنگين در دل دارم كه با گذشت زمان فقط ته نشين تر مي شود. بهتر نمي شود. مي ترسم از اينكه تا سالهاي پاياني عمرم تلخي اش همراهم باشد. مگر نه اينكه شراب هرچه بماند قويتر مي شود؟ شراب سرخ مي خواهم. مرد افكن بود زورش. خودمان را گول نزنیم.
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: February 2007
http://aahooo.blogspot.com/2007_02_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Sunday, February 25, 2007. این دیگه چه وضعیه؟ چرا این وبلاگ اینجوری شده؟ Saturday, February 10, 2007. امروز 28 ساله شدم! یعنی در واقع امروز 28 ساله میشوم. درست ساعت 19:15 بیست و هشتمین سال زندگیم به پایان میرسد. با این حساب من 10220 روز زندگی کرده ام. هیچوقت از آن آدمها نبوده ام که در روز تولدشان به جای خوشحال بودن غصه پیر شدنشان را می خورند. معتقدم روز تولد باید باشکوه و شاد باشد. سن و سال مهم نیست. Wednesday, February 07, 2007. 1603;ا&...
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: September 2006
http://aahooo.blogspot.com/2006_09_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Tuesday, September 19, 2006. بخاطر من بايد اين كار را بكني. براي من بايد آن كار را بكني. من اگر محبت نبينم مي روم. من با كسي كه زود دلش بشكند نمي مانم. من با كسي كه همواره و در هر شرايطي دوستم نداشته باشد نمي مانم. چرا به من نمي گويي دوستم داري؟ تو كه مي داني من دوستت دارم چرا بايد هر روز اين را بگويم؟ ولي تو بايد هر روز بگويي كه من را دوست داري. به من اعتماد نداري؟ تو بايد به من ايمان داشته باشي. چون من يك مردم! يا همه جا آسمان همين رنگ است؟
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: August 2007
http://aahooo.blogspot.com/2007_08_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Monday, August 13, 2007. شاید به نظر لوس و بی مزه باشه ولی. دلم برای صدای مامانم تنگ شده. Sunday, August 12, 2007. یکی از دوستانم یک سایت معرفی کرد که برایم جالب بود: http:/ goodreads.com/. اینجا همه چیز بر پایه کتاب می چرخد! خاطره خیلی از کتابهایی که خوانده ام برایم زنده شد. کلیت سایت مثل همین سایتهایی است که افراد به نیت دوست یابی عضوش می شوند و این وسط بهانه کتاب است. یک سایت هم می شناسم که همین کاربری را دارد به بهانه بازی پوکر آنلاین!
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: April 2006
http://aahooo.blogspot.com/2006_04_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Sunday, April 23, 2006. شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد. صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند. خداوند همیشه تو آستینش یه چیزی برای شگفت زده کردن ما داره! اگر زیادی به خودمون غره بشیم یه جوری میزنه تو برجکمون که یادمون بیاد خدایی هست. اگرم زیادی مستاصل بشیم یه معجزه برامون میفرسته که بازم یادمون بندازه که خدایی هست! این وسط فقط نباید نصبت به رحمت بی منتهای خدا نا امید بشیم که این یه قلم رو هیچ رقمه نمی بخشه. Wednesday, April 19, 2006. گيوه ها را...
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: January 2007
http://aahooo.blogspot.com/2007_01_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Monday, January 22, 2007. غنچه سرخی به رهگذار . دیشب در جمع رندان تشنه لب بودم. شعرهای خوبی شنیدم.از جمله:. هيچ دلي عاشق و دچار مبادا. عاقبت چشم انتظار مبادا. ميروي و ابرها به گريه كه برگرد. چشم خداوند اشك بار مبادا. تشنه لبي مست رفته است به ميدان. اين خبر سرخ ناگوار مبادا. تشنه لبي مست رفته است به ميدان. آينه با سنگ در كنار مبادا. تشنه لبي مست رفته است به ميدان. تشنه لب مست بيقرار مبادا. شيهه اسبي شنيده ميشود از دور. شيهه اسبي كه بي سوار مبادا.
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: February 2006
http://aahooo.blogspot.com/2006_02_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Tuesday, February 28, 2006. همیشه برایم روزهای آخر سال جور دیگری بودند، پر از حس رسیدن بهار. امسال اما چنین نیست. خسته ام از بودن و بودن و بودن . خسته ام از زندگی کردن. خسته ام از مرور هر روزه همه اتفاقات گذشته. بحث ها، دعوا ها . حتی خوشی ها. عمیقا می خواهم فراموش کنم. می خواهم فراموش کنم خودم را و او را و همه آن روزها را . می خواهم همه همه همه آن اتفاقات را فراموش کنم. وقتی امیدی به بازگشت نیست چرا باید به خاطر بیاورم؟ باید عبور کرد . شروع می...
aahooo.blogspot.com
آهوی کوهی: October 2006
http://aahooo.blogspot.com/2006_10_01_archive.html
آهوی کوهی در دشت چگونه دوذا؟ او ندارد یار، بی یار چگونه بوذا؟ Tuesday, October 17, 2006. هیچکس هم نداند، خودمان که می دانیم. به خاطر شماست که هوای ما را دارند. Saturday, October 14, 2006. يه عادت بدي كه دارم اينه كه خاطره هاي بدم رو تا آخر دنيا با خودم اينور و اونور مي كشم و اين خيلي بده. بايد خاطره بد رو بست و گذاشت كنار. حفظ كردن اين خاطره ها باعث آزار ديدن خودم ميشه. تصميم گرفتم دوباره نگاهم رو به محيط كارم اصلاح كنم. نه بخاطر اون مجموعه بخاطر خودم. چون نامه جرم ما به هم پیچیدند. من چه سبزم امروز .
amirghaedi.blogfa.com
دست نوشته های یک متولد خزان
http://www.amirghaedi.blogfa.com/cat-1.aspx
دست نوشته های یک متولد خزان. بنام او که وجودش صفاست عهدش وفاست ومحبتش کیمیاست. قلبم بي قرار است. رشته زندگيم را به دستهاي امن تو مي سپارم. آنگاه طوفان مي خوابد. و آرامش تو حكمفرما مي شود. شبی را به یادم سر کن. سرگیجه های بعد از شراب.