armita26.blogfa.com
آرمیتا بانوآرمیتا بانو - خاطراتی که میخوام ثبت بشه
http://armita26.blogfa.com/
آرمیتا بانو - خاطراتی که میخوام ثبت بشه
http://armita26.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
37
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.656 sec
SCORE
6.2
آرمیتا بانو | armita26.blogfa.com Reviews
https://armita26.blogfa.com
آرمیتا بانو - خاطراتی که میخوام ثبت بشه
آرمیتا بانو - استرس نتیجه کنکور!
http://www.armita26.blogfa.com/post-35.aspx
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. سلام به دوس جونیاااااای عزیز. از آخرین آپم 2 3ماهی میگذره.دلیل نبودنم اسباب کشی به خونه جدید و مسافرت و تنبلی. خونه ی جدیدمون 280 متره.خیلی بزرگ و راحته. بعد از اسباب کشی خسته کننده و نفس گیرمون رفتیم ارومیه.تقریبا خوش گذشت. از اونجا که اومدیم ماه رمضون شروع شد و روز اولشو افطاری دادیم.حدود 30 35نفری میشدیم. الانم بی صبرانه منتظر جواب کنکور فراگیرم. امیدوارم دفه ی بعد که میام با خبر خوس قبولیم بیام. پن:راستی میخوام موهامو رنگ کنم به نظرتون الان چه رنگی بیشتر تو بورسه؟
آرمیتا بانو -
http://www.armita26.blogfa.com/post-39.aspx
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. این روزا همش یا میرم خرید یا بازی میکنم یا میخوابم! دو تا بازی جدیدا نصب کردم خیلی خوشم میاد ازشون. ۲۷ام باید برم واسه ثبت نام و پیدا کردن یه خوابگاه مناسب. ۳۱ام یه عروسی خیلی باکلاس دعوتیم.از الان مشغول آماده کردن خودمم! کاش زودتر کارام روبه راه شه. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 1:33 توسط آرمیتا. Design By : RoozGozar.com. آرمیتا هستم.متولد1367.دانشجوی تربیت بدنی. از قلب کویر (مرجان). پريودهاي يك ذهن وحشي. دل دردهاي يك عدد ميس مري. دختر زیور بلیط فروش.
آرمیتا بانو - عید فطر
http://www.armita26.blogfa.com/post-38.aspx
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. امروز رفتم آرایشگاه.جلوی موهامو کوتاه کردم.مدلش خیلی باحاله. ابروهامم بعد از مدتها گرفتم.دیروزم رفتم خرید دوباره الانم میخوام برم. به این زودیا خریدام تموم نمیشه. شامم خونه ی عموم دعوت داریم.امیدوارم خوش بگذره بهم. این روزا میشه گفت خوبم بد نیستم امیدوارم همینجوری بمونم. خداجونم ممنونم واسه همه ی چیزایی که بهم دادی. پن:پیشاپیش عید فطر مبارک! نوشته شده در سه شنبه هشتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 17:39 توسط آرمیتا. Design By : RoozGozar.com. آرمیتا هستم.متولد1367.دانشجوی تربیت بدنی.
آرمیتا بانو - ثبت نام!
http://www.armita26.blogfa.com/post-40.aspx
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. یکشنبه 27ام با مامانم رفتیم مرکز استان واسه ثبت نام.عصر رسیدیم و نتونستم همون روز کارامو انجام بدم س با عمه و دختر عمه هام رفتیم نمایشگاه! یه خورده خرت و رت و خوراکی خریدیم و اومدیم خونه.تا ساعت2:30 م ل همیشه به چرت و رت گفتن و فیلم دیدنو. گذشت. البته این تصمیمو بعد از کلی گشتن واسه خونه و خوابگاه مناسب گرفتیم! فردا صبح دوباره رفتم یونی واسه تحویل مدارک.دوباره 17مهر باید برم واسه تطبیق و تحویل مدارک! تا 1:30 با صنم بودم دوباره! بعداز نهار ساعت 5 حرکت کردیم بسوی شهر خودمون.
آرمیتا بانو - عید
http://www.armita26.blogfa.com/post-28.aspx
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. سال 90مطمئنا سال پر از خير و بركت و موفقيت و خوشي ميشه واسه من. دلم داره بهم ميگه . شب چهارشنبه سوري عروسي بوديم! خوش گذشت بد نبود! از اون روز به بعد هرروز ساعت 1از خواب پا ميشديم(من و شايني و ندا و شوكا)صبونه و نهارو يكي ميكرديم و ميشستيم پاي نت بعدم آرايش و ددر تاااا شب! شامم هر شب خونه يكي از اقوام دعوت داشتيم بعدم شب زنده داري تا 4و5صبح! كلي خريد كرديم اين مدت اينقدم تو اين كافي شاپا تلپ شديم 2 3كيلو وزنم بالا رفته. نوشته شده در دوشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۰ساعت 14:14 توسط آرمیتا.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
من و روزهام
http://www.forme69.blogfa.com/8904.aspx
امروز رفتم سایت سنجش.تاریخ کنکورمون مشخص شد.پنج شنبه هفته دیگه نوبت عصر. این یعنی شمارش معکوس شروع شد. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۸۹ساعت 0:38 توسط ela. بالاخره امتحانام تموم شد.خیلی بد ندادم ولی امیدوارم نیفتم چون همش ۱۰ سوالی بود یکی دو تا سوال ناقص باشه کلی نمرم میاد پایین. مردم هم کلی غر بزنن. یاد وایتکسی که رو مانتوی من و ملیح ریخت و مجبور شدیم با همون تیپ خوشگلمون برگردیم خونه. ولی همه اون سختیها الان تبدیل شدن به خاطره های قشنگی که هیچ وقت تکرار نمیشن. شاید اونجا بتونم یذره درس بخونم.
عسلک
http://www.elham1384.blogfa.com/8910.aspx
دریا باش نه یه لیوان آب. روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت وازاوخواست لیوان سر بکشه. شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت . پرسید : مزه اش چطور بود؟ پاسخ داد : بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش. پیرهندو از شاگردش خواست یه مشت نمک برداره و اونو همراهی کنه . شاگرد پاسخ داد : کاملامعمولی بود .
عسلک
http://www.elham1384.blogfa.com/8909.aspx
دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد. پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:. لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کردهام! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست. روبرت عزيز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفا عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان. در این ...
عسلک
http://www.elham1384.blogfa.com/8906.aspx
سلام به همه دوستان. خدا کمک کرد ویکسال با همه خوبی وبدیهاش از اولین روز آغاز وب گذشت . سعی کردم که طی این سال مطالبم مرتبط واز یک جنس باشه .دوستان با راهنمایی های. خودتان منو درهرچه بهتر کردن مطالب وب کمک کنید . نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۸۹ساعت 12:31 توسط الهام. کمی نبوغ به خرج دهید! در يك شركت بزرگ ژاپني كه توليد وسايل آرايشي را برعهده داشت ، يك مورد به ياد ماندني اتفاق افتاد:. مهندسين نيز دست به كار شده و راه حل پيشنهادي خود را چنين ارائه دادند :. تر کند برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ ...
عسلک
http://www.elham1384.blogfa.com/8908.aspx
چه داریم وچه نداریم؟ گفت: سی سال دارم. بزرگی به او خرده گرفت که نباید بگویی سی سال دارم باید بگویی سی سال را دیگر ندارم. راستی شما به جای سال هایی که دیگه ندارین ، چی دارین؟ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آبان ۱۳۸۹ساعت 14:30 توسط الهام. تا كجا ميخواهي بروي؟ اينهمه رفتنت چه فايده اي دارد اصلا؟ اين سايه ي تو نيست! منم كه به دنبال تو راه افتاده ام! مثل بادكنكي به دست كودكي! هرجا ميروي با يك نخ به تو وصلم! كه قطع كني ميروم پيش خدا! نوشته شده در شنبه پانزدهم آبان ۱۳۸۹ساعت 14:1 توسط الهام.
من و روزهام
http://www.forme69.blogfa.com/8907.aspx
دارم سرمو با کلاسهای مختلف گرم می کنم.ورزشمو دوباره شروع کردم بعد از پنج ماه نرفتن الان شدیدا احساس چاقی مفرط میکنم.یه پیشنهاد کار هم بهم شده، امیدوارم شرایطش خوب باشه و بتونم برم.دوست دارم انقدر سرمو شلوغ کنم که وقت سر خاروندنم نداشته باشم.اصلا دلم نمی خواد تو خونه باشم وقتایی که تو خونم همش بی حوصله و کسلم همش فکرهای مزخرف می کنم. ۱۹ دهم تولد مامان بود.به بهانه ورزش با خواهری رفتیم و کادوش رو خریدیم ولی کاغذ کادو یادمون رفت و مجبور شدیم همینجوری بهش بدیم. نمی دونم.دوست ندارم تو زندگی بقیه دخالت کنم...
من و روزهام - تولد با طعم راحتی بعد کنکور
http://www.forme69.blogfa.com/post-22.aspx
تولد با طعم راحتی بعد کنکور. ۲۰ ساله می شویم. همیشه نسبت به این سن یه احساس عجیبی داشتم.فکر می کردم قراره کلی اتفاقای عجیب غریب توش بیفته.اون موقعها فکر می کردم یه ادم ۲۰ ساله چقدر بزرگ شده ولی الان که به خودم نگاه می کنم می بینم هنوز هم همون دختر کوچولم که فقط ظاهرش بزرگ نشون میده. خلاصه که ورودم رو به این سن دوست داشتنی و عجیب غریب تبریک میگم. کنکورم بد ندادم سوالا خیلی سخت نبود ولی جواباش خیلی نزدیک به هم بود برای همین یذره تو درست بودنشون شک دارم. البته کنکور بیشتر شانسه. موزه هنرهای معاصر تهران.
من و روزهام
http://www.forme69.blogfa.com/8901.aspx
داریم اسباب کشی می کنیم.همه وسایل وسط سالن جمعن.الان دوروزه که تلویزیون نداریم. فقط کامی(کامپیوتر) و میزش سرجاشن که اونم من نذاشتم تا روز اخر دستش بزنن. همه این دردسرها فقط برای اینه که می خوایم تا اینجا رنگ و یه سری تغییرات بشه بریم یه جای دیگه. خدا من نمی خوام برم. به خاطر خیلی چیزا. اصلا هم نمیدونیم چقدر طول می کشه تا برگردیم یکی میگه ۱ماه یکی میگه۶ ماه! مشکل بعدی اینه که چون کامی مودم نداره تا اونجا هستیم اینترنت هم نداریم. البته احتمالا هر چند وقت یه بار از خونه خواهری میام نت. اولین خاطرات سال جدید.
من و روزهام - بوی خنده های طولانی میدهی و اشکهای بعدش...
http://www.forme69.blogfa.com/post-26.aspx
بوی خنده های طولانی میدهی و اشکهای بعدش. اول از همه بگم از همتون به خاطر راهنماییهایی که کردی ممنونم. ولی فکر کردم که می ارزه یکسال دیگه هم بخونم و ازاد شرکت کنم که یه دانشگاه خوب همینجا برم تا اینکه بخوام برم شهرستان. خواهری هم دیروز جوابه کارشناسی ارشدش اومد.اونم قبول نشد.خوبه حداقل برای درس خوندن تنها نشدم. دیروز رفتم یه کلاس کلاس طراحی خوب ثبت نام کنم.با اینکه تو دانشگاه هم داشتیم ولی دوست دارم وقتی یه کاری رو یاد می گیرم حرفه ای دنبالش کنم. خیلی با خودم کلنجار رفتم که فراموشت کنم.که تلقین کنم هم...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
37
دل تنگی
برای مخاطب خاصم خدا و . اسم عشق که می اید. نمیدانم از این فاصله ها اه بکشم. یا از عشق درونیمان لبخند بر لب بنشانم. تمام هوش و حواسم را. فقط به یک سو می برد. که قلبم دام دام برایت. من تو را دارم. و ما با هم. که ما دنیا را داریم. تا دنیا همیشه برای ما باشد. به دلتنگی من خوش امدید. شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۱ - 13. تقدیم به انکه حضورش همیشه باعث ارامش من و قوت قلب همیشگی من است. برایت بهترین ها را ارزو دارم. برایت گل های ارغوانی. و هوای پر از موفقیت و سر بلندی را ارزو مندم. شنبه بیستم دی ۱۳۹۳ - 20. بر اسمان ق...
زندگی یک لطیفه کیهانیست
زندگی یک لطیفه کیهانیست. از آخرین باری که اومدم چیزی توی این وبلاگ نوشتم بیشتر از دو سال میگذره! و زندگی من چه قدر فاصله گرفته از اون دوران! خیلی به فکرم فشار آوردم که رمز عبور اینجا رو یادم بیاد! یه نگاه سرسری به مطالب قبلی انداختم و دیدم چقدر از اون آرمیتای گذشته فاصله گرفتم! آخرین مطالبم راجع به دنیا آمدن برادر زاده م و آرزوی رفتن از ایران بوده! و حالا شروین 3 ساله شده و برادرش داره میاد دنیا! و من دو سال است که غربت نشین هستم! چه روزایی پشت سر گذاشتم! ولی هنوز با همون خنگ بازی های گذشته! یه نطفه ی ۲س...
آرمیتا2010 ___ سرگرمی ____ بیا !!!!!㋡ ㋡
اگر تنهاترین تنها شوم بازم هم خدا هست. نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 21:11 توسط آرمیتا. زن 18سالهای که از خانه فرار کرد و شوهرش، بینی و گوشهایش را برید! ن عکس از آن عایشه، زن خجالتی و ۱۸ سالهی افغانی است. عایشه ازدواج ناموفقی در سنین کودکی داشته و توسط خانوادهی همسرش آزار میدیده، او از خانهی شوهر فرار میکند اما دادگاه(! طالبان رای به بریدن بینی و گوشهای او در قبال گناه بزرگش بخاطر نجات جان بیارزش زنانهاش میدهد! حفاظت از حقوق یک دختر برای رفتن به مدرسه، یا نجات زندگیش؟ تصادف عجیب در پاسداران ته...
رفاقطع
یه خر ادم و بوس کنه بهتر از اینه که یه بوس ادم و خر کنه. نوشته شده در شنبه پانزدهم شهریور 1393ساعت 10:51 توسط bahare. نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 13:56 توسط bahare. نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه. همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه! نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 13:50 توسط bahare. به تو که فکر میکنم. بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم. نوشته شده در چهارشنبه هفتم اسفند 1392ساعت 23:2 توسط bahare. نوشته شده در چهارشنبه هفتم اسفند 1392ساعت 22:56 توسط bahare.
گل عشق
Http:/ rosajoon.blogfa.com/ موضوع: چرت و پرت. Http:/ asghari102.mihanblog.com/ موضوع: طنز و سر گرمی. Http:/ asghari102.blogfa.com/ موضوع: قاطی پاتی. Http:/ fereshte102.mihanblog.com/ موضوع: حرف هایی با خدا. Blogfa.com/ موضوع: بهترین سایت دانلود رایگان. Http:/ iran102.niloblog.com/. نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱ساعت 23:22 توسط آرمیتا جوون. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 22:43 توسط آرمیتا جوون. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 22:37 توسط آرمیتا جوون. چه خوب است . چه خوب است ادمها.
آرمیتا بانو
خاطراتی که میخوام ثبت بشه. صبح روز ۱۶هم:از خواب که پاشدم رفتم حموم اومدمبیرون وسایلامو جمع کردمو آرایش کردمو بدو رفتم خیاطی مانتومو گرفتم.بعد اومدم خونخ با عجله نهار خوردمو با مامان رفتیم ترمینال وپیش بسوی شهر دانشجوییم. رفتیم خونه ی دوست مامان.همینکه رسیدیم رفتم پیش صنم. صبحشم با لی لی رفتیم یونی یه کارایی واسه ثبت ناممون مونده بود انجام دادیم.بعد یه سر رفتم خونه ی عمه م بع دوباره رفتم پیش صنم . ساعت ۴:۲۰حرکت کردیم ساعت ۸خونه ی خودمون بودیم. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم مهر 1390ساعت 2:14 توسط آرمیتا.
روابط عمومی
به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس. سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای در گفتوگو با خبرنگار فارس با اعلام این خبر گفت: روزهای جمعه و شنبه اول و دوم اسفند ماه رایزنی معاونان وزرای خارجه ایران و آمریکا با حضور هلگا اشمیت معاون ف. نوشته شده در پنجشنبه سی ام بهمن 1393ساعت 10:29 توسط زهرا یوسفی.
آرمیتا
نوشته شده در چهارشنبه 1392/01/28. ساعت 13:48 توسط سارا. نوشته شده در جمعه 1391/12/04. ساعت 20:52 توسط سارا. آرمیتا باداییش رفته پارک! آرمیتا اینجا واسه اولین بار از سرسره آبی سر خورده بود. اومده بود خونه میگفت دایی گفت نترس بیا! بعدشم میگفت دمبم درد گرفت. نوشته شده در چهارشنبه 1391/06/08. ساعت 18:54 توسط سارا. نوشته شده در دوشنبه 1391/05/16. ساعت 17:45 توسط سارا. نوشته شده در دوشنبه 1391/05/16. ساعت 17:39 توسط سارا. دست آرمیتا زخم شده. نوشته شده در چهارشنبه 1391/05/11. ساعت 14:37 توسط سارا. آرمیتا کمپرسی...
سنگ صبور
شکلک برای کامنت گذاری وغیره. به این وبلاگ هم بروید http:/ abolfazlsagari.blogfa.com/. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 3:6 توسط ابوالفضل. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 2:59 توسط ابوالفضل. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 2:58 توسط ابوالفضل. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 2:58 توسط ابوالفضل. نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 2:57 توسط ابوالفضل. به این وبلاگ حتمابرید. ابوالفضل ساغری@ @ @ @.
هرچي تو دلمه
برای آن می نویسم که روزی دلش مهربان بود. ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ! ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﺸﺘﻢ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻫﻪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﺮﺣﻢ ﻧﮕﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺴﻨﺪﯾﺪ ﺗﺨﻔﯿﻔﻢ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻫﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﯿﺎفه ش ﺁﺷﻨﺎﺱ! ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻗﺒﻠﯿﻢ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ! ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ یهو ﺩﯾﺪﻡ ﻣﻐﺎﺯهه دوﺗﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻔشه هم ﻫﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ساعت توسط Armita. نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت توسط Armita. دلم هوای دیروز را کرده.
عاشقانه
این وبلاگ متعلق به تمام عاشقای دنیاست. یکشنبه 28 دیماه سال 1393. به سنگین ترین نقطه قلبم رسیده است. سبک تر شده ام حالا،مثل پروانه. استشهاد سلولهای بدنم گواهی میدهد. به بیکران شدن روحم در انزوای جسمت. من در ترانه های تو غرق شده ام. جنگ دست و پایم بی فایده است. وقتی روحم را از چنگم در اورده ای. من با تو زنده ام یا مرده؟ نوشته شده در ساعت 05:06 ب.ظ توسط آرمیتا. دوشنبه 1 دیماه سال 1393. به بعضی ها تو زندگی باید گفت. رویاهایم نیز با من غریبه شده اند. هر وقت سراغشان را میگیرم. خالی بودنشان را به رخم میکشند!