bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست...
http://www.bhar2007.blogfa.com/8806.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. تو را به راستي،. تو را به رستخيز. که رستگاري و درستکاري دلم. به دستکاري همين غم شبانه بسته است. که فتح آشکار من. به اين شکست هاي بي بهانه بسته است. نوشته شده در جمعه ۲۰ شهریور۱۳۸۸ساعت 10:35 AM. گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید. گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز. گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم. گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد. گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد. گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت. آدمک آخر دنیاست بخند.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... -
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-35.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. از کوچه ها عبور می کنم. از کوچه های کودکی ام. خاطرات همیشه مرا با خود می برند. نوشته شده در شنبه ۲۶ دی۱۳۸۸ساعت 11:21 AM. سراپا اگر زرد و پژمرده ايم. ولي دل به پاييز نسپرده ايم. چو گلدان خالي، لب پنجره. پر از خاطرات ترك خورده ايم. اگر داغ دل بود، ما ديده ايم. اگر خون دل بود، ما خورده ايم. اگر دل دليل است، آورده ايم. اگر داغ شرط است، ما برده ايم. اگر دشنه دشمنان، گردنيم! اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟ من شوهر می خوام.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... - هر چه هستی باش...
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-29.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. هر چه هستی باش. هر چه هستی ، باش. ای تمام طیفهای آفتابی! با توام ای شور ، ای دلشوره ی شیرین! هر چه هستی باش! نه ، جز اینم آرزویی نیست :. هر چه هستی باش! نوشته شده در سه شنبه ۳۰ تیر۱۳۸۸ساعت 17:0 PM. سراپا اگر زرد و پژمرده ايم. ولي دل به پاييز نسپرده ايم. چو گلدان خالي، لب پنجره. پر از خاطرات ترك خورده ايم. اگر داغ دل بود، ما ديده ايم. اگر خون دل بود، ما خورده ايم. اگر دل دليل است، آورده ايم. آدمک آخر دنیاست بخند.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... - گفتم غم تودارم...
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-30.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید. گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز. گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم. گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد. گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد. گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت. گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد. گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد. گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید. گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید. گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید. گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... - گشایش...قیصر
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-31.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. تو را به راستي،. تو را به رستخيز. که رستگاري و درستکاري دلم. به دستکاري همين غم شبانه بسته است. که فتح آشکار من. به اين شکست هاي بي بهانه بسته است. نوشته شده در جمعه ۲۰ شهریور۱۳۸۸ساعت 10:35 AM. سراپا اگر زرد و پژمرده ايم. ولي دل به پاييز نسپرده ايم. چو گلدان خالي، لب پنجره. پر از خاطرات ترك خورده ايم. اگر داغ دل بود، ما ديده ايم. اگر خون دل بود، ما خورده ايم. اگر دل دليل است، آورده ايم. اگر دشنه دشمنان، گردنيم!
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست...
http://www.bhar2007.blogfa.com/8810.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. از کوچه ها عبور می کنم. از کوچه های کودکی ام. خاطرات همیشه مرا با خود می برند. نوشته شده در شنبه ۲۶ دی۱۳۸۸ساعت 11:21 AM. دختری به جاده می نگرد. نوشته شده در شنبه ۲۶ دی۱۳۸۸ساعت 11:17 AM. اسمت را روی نیلوفرهای آبی می نویسم. وسرود آمدنت را با گل های شیپوری. به انتهای جاده دل بسته ای. آواز را گوش کن. آهنگ بودن می نوازد. ترانه ای که تکرار نمی شود. نوشته شده در شنبه ۲۶ دی۱۳۸۸ساعت 11:14 AM. سراپا اگر زرد و پژمرده ايم.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست...
http://www.bhar2007.blogfa.com/8803.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. من از آن روز که در بند توام آزادم. زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم. ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم. می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر. سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم. زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم. طره را تاب مده تا ندهی بر بادم. یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم. غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم. رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم. قد برافراز که از سرو کنی آزادم. شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را. چه بگويم مجال كو.
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... - عشق_دوست داشتن
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-26.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. دوست داشتن از عشق برتر است . عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سرزند بی ارزش است. و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد. عشق در غالب دلها در شکلها و رنگهای تقریبا مشابهی متجلی می شود. و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است. دو نف...
bhar2007.blogfa.com
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست... - نیلوفر آبی
http://www.bhar2007.blogfa.com/post-33.aspx
زندگانی سیبی ست گاز باید زد با پوست. که همه اوست هر چه هست یقین .جان و جانان و دلبر و دل و دین. اسمت را روی نیلوفرهای آبی می نویسم. وسرود آمدنت را با گل های شیپوری. به انتهای جاده دل بسته ای. آواز را گوش کن. آهنگ بودن می نوازد. ترانه ای که تکرار نمی شود. نوشته شده در شنبه ۲۶ دی۱۳۸۸ساعت 11:14 AM. سراپا اگر زرد و پژمرده ايم. ولي دل به پاييز نسپرده ايم. چو گلدان خالي، لب پنجره. پر از خاطرات ترك خورده ايم. اگر داغ دل بود، ما ديده ايم. اگر خون دل بود، ما خورده ايم. اگر دل دليل است، آورده ايم. من شوهر می خوام.