ASMANIAN.BLOGFA.COM

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - سيمين بهبهاني

http://www.soha85.blogfa.com/post-64.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم. هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم. از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین. صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم. در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری. از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم. بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم. چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم. گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود. گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم. روح من كم سال است.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا :

http://www.soha85.blogfa.com/post-68.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا :. صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست. وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان بیدار نیست. گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین. کان یار شهر آشوب تو ، در عالم هشیار نیست. صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان. کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را غمخوار نیست. سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی. دل را شکستن راحت و زیبنده ی اشعار نیست. روح من در جهت تازه ي اشيا جاري است.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :

http://www.soha85.blogfa.com/post-66.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :. گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم. یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟ گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم. خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم. نوشته شده در شنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۱ساعت 21:44 توسط ل.ح. ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم. تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم. روح من در جهت تازه ي اشيا جاري است. روح من كم سال است.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran

http://www.soha85.blogfa.com/8908.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! آرش گفت : زمین کوچک است.تیرو کمانی می خواهم تا جهان را بزرگ کنم. به آفرید گفت : بیا عاشق شویم. جهان بزرگ خواهد شد،بی تیر و کمان. به آفرید کمانی به قامت رنگین کمان داشت و تیری به بلندای ستاره.کمانش دلش بود و تیرش عشق. به آفرید گفت از این کمان تیری بینداز،این تیر ملکوت را به زمین می دوزد. آرش اما کمانش غیرتش بود و جز خود تیری نداشت. آرش می گفت : جهان به عیاران محتاج تر است تا به عاشقان. آن گاه کمان دل و تیر عشقش را به آرش داد. حالا ...

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

http://www.soha85.blogfa.com/post-65.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :. یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی. نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی. بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم. باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی. گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود. با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی. من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام. من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی. من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام. روح من كم سال است.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - اینترنت ایران به روایت تصویر

http://www.soha85.blogfa.com/post-53.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! اینترنت ایران به روایت تصویر. اگه دروغ میگه بگید دروغ میگه؟ نوشته شده در شنبه سوم مهر ۱۳۸۹ساعت 20:11 توسط ل.ح. ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم. تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم. روح من در جهت تازه ي اشيا جاري است. روح من كم سال است. روح من گاهي از شوق ، سرفه اش ميگيرد. روح من بيكار است :. قطره هاي باران را ، درز آجرها را ، مي شمارد. روح من گاهي ، مثل يك سنگ سر راه حقيقت دارد.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - آرش و کمان

http://www.soha85.blogfa.com/post-61.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! آرش گفت : زمین کوچک است.تیرو کمانی می خواهم تا جهان را بزرگ کنم. به آفرید گفت : بیا عاشق شویم. جهان بزرگ خواهد شد،بی تیر و کمان. به آفرید کمانی به قامت رنگین کمان داشت و تیری به بلندای ستاره.کمانش دلش بود و تیرش عشق. به آفرید گفت از این کمان تیری بینداز،این تیر ملکوت را به زمین می دوزد. آرش اما کمانش غیرتش بود و جز خود تیری نداشت. آرش می گفت : جهان به عیاران محتاج تر است تا به عاشقان. آن گاه کمان دل و تیر عشقش را به آرش داد.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran -

http://www.soha85.blogfa.com/post-60.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! مدتی بود كه دست و دلم به تدارك ترانه نمی رفت! کم كم این حكایت دیده و دل،. كه ورد زبان كوچه نشینان است،. كه دیگر صدای تو را در سكوت تنهایی نخواهم شنید! راستی در این هفته های بی ترانه كجا بودی؟ كجا بودی كه صدای من و این دفتر سفید،. به گوشت نمی رسید؟ تمام دامنه ی دریا را گشتم تا پیدایت كردم! آخر این رسم و روال رفاقت است،. كه در نیمه راه رؤیا رهایم كنی؟ تمام اهالی این حوالی ، گهگاه عاشق می شوند! اما شمار آنهایی كه عاشق می مانند،.

soha85.blogfa.com

navazesh_e baran - توکزمحنت ديگران بي غمي

http://soha85.blogfa.com/post-62.aspx

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز ! توکزمحنت ديگران بي غمي. معلم چوآمد به ناگه کلاس چو شهري فروخفته خاموش شد سخن هاي ناگفته درمغزها. به لب نارسيده فراموش شد معلم زکارمداوم مدام غضبناک وفرسوده وخسته بود. جوان بود و درعنفوان شباب جواني ازاو رخت بربسته بود سکوت کلاس غم آلوده را. صداي درشت معلم شکست: "بيا احمدک درس ديروز را بخوان تا ببينم که سعدي چه گفت". ولي احمدک درس ناخوانده بود به جزآنچه ديروز آنجا شنفت زبانش به لکنت بيفتاد وگفت:. بني آدم اعضاي يکديگرند. نشايد که نا...