ATEFEH7575.BLOGFA.COM

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-63.aspx

چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک. زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر. آنقدر این فضای خالی زیاد شد و دایره ناراحت تر که ناچار برای کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جای خالی ندارید؟ دایره باز هم رفت تا اینکه به یک مثلث رسید که فضای خالی خود را با قطعههای رنگارنگ کوچک پر کرده بود.

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها - معذرت خواهی

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-69.aspx

سلام دوستای گلم واقعا به خاطر این تاخیر طولانی متاسفم قول میدم از این به بعد زود به زود بیام. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۱ساعت 18:2 توسط عاطفه. سلام دوستان عزیز من عاطفه عابدی هستم .امید وارم با نظرای قشنگتون منو به ادامه ی کارم امید وارکنید و خیلی نامردین که به وبلاگم بیاین و نظر ندین. قصه های عاشقانه ی یاس. داستان های عاشقانه عاطفه. بازارچه کوچولو - ` .

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-60.aspx

بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود كه از میان ما رفته باشند. آنكه می تواند، انجام می دهد، آنكه نمی تواند انتقاد می كند. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بیوفاست. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است.

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها - داستان کوتاه

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-70.aspx

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ، ازش پرسید :. دلیلشو نمی دونم . اما واقعا دوستت دارم . تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی . پس چطور دوستم داری؟ چطور می تونی بگی عاشقمی؟ من جدا دلیلشو نمی دونم ، اما می تونم بهت ثابت کنم . من می خوام دلیلتو بگی . می گم . چون تو خوشگلی ، صدات گرم و خواستنیه ، همیشه بهم اهمیت میدی ، دوست داشتنی هستی ، با ملاحظه هستی ، بخاطر لبخندت! دختر از جواب های اون خیلی راضی و قانع شد . متاسفانه ، چند روز بعد ، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت . عشق دلیل می خواد؟

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-66.aspx

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند. طوری زندگی کن که اگر بنا به تصادف هم به جهنم رفتی خود. شیطان تورا به بهشت بازگرداند. نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۰ساعت 23:13 توسط عاطفه. سلام دوستان عزیز من عاطفه عابدی هستم .امید وارم با نظرای قشنگتون منو به ادامه ی کارم امید وارکنید و خیلی نامردین که به وبلاگم بیاین و نظر ندین. قصه های عاشقانه ی یاس. داستان های عاشقانه عاطفه. بازارچه کوچولو - ` .

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها - عشق کور

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-62.aspx

یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن قایم باشک بازی می کردن. نوبت به دیوونگی رسید،دیوونگی همه رو پیدا کرد اما هر چه قدر گشت خبری. از عشق نبود.فضولی متوجه شد که عشق پشت یک بوته گل رز سرخ قایم شده. و زود دیوونگی رو صدا کرد،دیوونگی هم یه خار بزرگ برداشت و در بوته. گل رز سرخ فرو کرد،صدای فریاد عشق بلند شد.وقتی همه به سراغ عشق رفتند. خار چشم های عشق را کور کرده بود.دیوونگی که خودشو مقصر می دونست. تصمیم گرفت تا ابد عشق رو همراهی کنه.از اون روز به بعد وقتی عشق سراغ. قصه های عاشقانه ی یاس.

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-77.aspx

آنگاه كه غرور كسي را له مي كني، آنگاه كه كاخ آرزوهاي كسي را ويران مي كني، آنگاه كه شمع اميد كسي را خاموش مي كني، آنگاه كه بنده اي را ناديده مي انگاري ، آنگاه كه حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي، آنگاه كه خدا را مي بيني و بنده خدا را ناديده مي گيري ، مي خواهم بدانم،دستانت را بسوي كدام آسمان دراز مي كني تا براي خوشبختي خودت دعا كني؟ نوشته شده در جمعه یکم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 13:42 توسط عاطفه. قصه های عاشقانه ی یاس. داستان های عاشقانه عاطفه. بازارچه کوچولو - ` .

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-74.aspx

امروز روز دادگاه بود ومنصور میتونست از همسرش جدا بشه.منصور با خودش زمزمه كرد چه دنیای عجیبی دنیای ما. یك روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم وامروز به خاطر طلاقش خوشحالم. ژاله و منصور 8 سال دوران كودكی رو با هم سپری كرده بودند.انها همسایه دیوار به دیوار یگدیگر بودند ولی به خاطر ورشكسته شدن پدر ژاله، پدر ژاله خونشونو فروخت تا بدهی هاشو بده بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون. بعد از رفتن انها منصور چند ماه افسرده شد. منصور بهترین همبازی خودشو از دست داده بود. قصه های عاشقانه ی یاس.

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-75.aspx

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم. ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود. اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم. می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست. اولاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه. بچه می خوایم چی کار؟ اما در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اون، چون هر دومون عاشق بچه بودیم. تا اینکه یه روز علی نشست رو به رومو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چی کار می کنی؟ بالاخره...

atefeh15.blogfa.com

عاشقانه ها -

http://www.atefeh15.blogfa.com/post-68.aspx

عاشق شدن آسان است، اما ادامه آن هنر است. دوست هرکه باشد، نسخه دوم خودت است. نمی توان جلوی پیری را گرفت، اما میتوان روح جوانی داشت. هر جا که باشی دوستانت دنیای تو هستند. عمر سال های گذشته نیست سال هایی است که در ان زندگی کرده ای. عشق زندگی را نمیچرخاند اما انگیزه ای است برای زندگی. وقتی جایی داری که بروی یعنی خانه داری و وقتی کسی را دوست داری یعنی خانواده داری. بالا رفتن سن حتمی است اما این که روح تو پیر شود بستگی به خودت دارد. بزرگ ترین لذت زندگی داشتن دوست صمیمی است. قصه های عاشقانه ی یاس.