ATGBROKER.BLOGFA.COM

what-is-love.blogfa.com

جون من میدونی عشق چیه؟ نه میدونی؟

http://what-is-love.blogfa.com/author/what-is-love

جون من میدونی عشق چیه؟ ربط اینا به هم چیه؟ من تو رودخونه ی زندگی خلاف امواج شنا کردم خیلی سخت بود خیلی پیرم کرد خیلی عوض شدم ولی تهش عوضی نشدم. من همه سعیمو میکنم بشم مث اولش. من همونی میشم که بودم. شعر و جملات زیبا. ღ Βήð ĠΐѓŁ ღ. ஜ ما 5 نفر ஜ. دوست یابی رفیق میخوای بیا تو. درخواست کن دانلود کن. روی ای خی الی * *. قالب های بلاگفا و کدهای جاوا. فینال شاپ) .).) ).). بزن و بکوب دخترو پسرای ایرونی (کلفاز). یه مشت چرت و پرت. پایگاه اطلاع رسانی تاجریان. زخم خورده عشق دروغین. ஜ کدهای موزیک نایاب ஜ. ஜ *خط خط ی* ஜ.

what-is-love.blogfa.com

جون من میدونی عشق چیه؟ نه میدونی؟ - داستان عاشقانه

http://what-is-love.blogfa.com/category/1

جون من میدونی عشق چیه؟ ربط اینا به هم چیه؟ من تو رودخونه ی زندگی خلاف امواج شنا کردم خیلی سخت بود خیلی پیرم کرد خیلی عوض شدم ولی تهش عوضی نشدم. من همه سعیمو میکنم بشم مث اولش. من همونی میشم که بودم. شعر و جملات زیبا. ღ Βήð ĠΐѓŁ ღ. ஜ ما 5 نفر ஜ. دوست یابی رفیق میخوای بیا تو. درخواست کن دانلود کن. روی ای خی الی * *. قالب های بلاگفا و کدهای جاوا. فینال شاپ) .).) ).). بزن و بکوب دخترو پسرای ایرونی (کلفاز). یه مشت چرت و پرت. پایگاه اطلاع رسانی تاجریان. زخم خورده عشق دروغین. ஜ کدهای موزیک نایاب ஜ. ஜ *خط خط ی* ஜ.

souhail.blogfa.com

گلشن شعر - دنيايي عاشقان

http://www.souhail.blogfa.com/post-13.aspx

از غم خبری نبود اگر عشق نبود. دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود. این دایره ی کبود ، اگر عشق نبود. از آینه ها غبار خاموشی را. عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه ی هر سنگ دلی در تپش است. از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود. از دست تو در این همه سرگردانی. تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟ نوشته شده در دوشنبه پنجم بهمن ۱۳۸۸ساعت 11:22 توسط سهیل افشار. قالب جدید وبلاگ پارس اسكين. دست نوشته های یک مبتدی. عاشقانه هاي دو دوست.

12thmonth.blogfa.com

مهاجر

http://www.12thmonth.blogfa.com/9012.aspx

مرا فریاد کن . من درد مشترکم. بی اختیار میخوام اسم تورو بگم. کی دلتنگیه من واسش مهمه. دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰ ۰:۳۸ قبل از ظهر راهب. ولی نه تنها از تو. هر کاری که یه آدم معمولی میکنه دیگه. ولی میدونی ته دلم خوشحال نیست. میخواد با تو باشه. با تو گریه کنه حتی بمیره. یکشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۰ ۲۲:۵۹ بعد از ظهر راهب. پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۰ ۱۹:۴۰ بعد از ظهر راهب. مگر آدمی به جز نان ، عشق ، هنر و کمی آزادی. برای سخن گفتن از اندیشه هایش چه میخواهد؟ پنجشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۰ ۲۰:۵۷ بعد از ظهر راهب.

souhail.blogfa.com

گلشن شعر

http://www.souhail.blogfa.com/8809.aspx

یعنی هر چه بینی عکس یار. یعنی شب نخفتن تا سحر. یعنی سجده ها با چشم تر. یعنی دیده بر در دوختن. یعنی از فراقش سوختن. یعنی سر به در آویختن. یعنی اشک حسرت ریختن. یعنی چون محمد پا به راه. یعنی همچو یوسف قعرچاه. یعنی لحظه های ناب ناب. یعنی لحظه های التهاب. یعنی گم شدن در کوی دوست. یعنی هر چه در دل آرزوست. یعنی یک تیمم یک نماز. یعنی عالمی راز و نیاز. یعنی یک تبسم یک نگاه. یعنی تکیه گاه و جان پناه. یعنی سوختن یا ساختن. یعنی زندگی را باختن. یعنی همچو من شیدا شدن. یعنی قطره و دریا شدن. یعنی با جهان بیگانگی.

souhail.blogfa.com

گلشن شعر

http://www.souhail.blogfa.com/8808.aspx

ای راحت جان یاروفادار که بودی؟ ما دل بتودادیم وتو دلدار که بودی؟ صددل به کمند تو گرفتار بلاشد. ای سلسله گیسوتوگرفتار که بودی؟ ای مایۀ صدرنج تو رنجور که گشتی؟ ای داروی صد درد توبیمار که بودی؟ با آنکه همه کار توآزردن دلهاست. آزرده دل ازمحنت وآزار که بودی؟ پژمرده دلم من چوخزان دیده گاهی. توابر بهاران به چمنزار که بودی؟ توسرومنی جلوه بگلزار که بودی؟ توماه منی شمع شب تار که بودی؟ هرسوچونسیمی به هوای تودویدم. ای گلبن شاداب به گلزار که بودی؟ درجام وفا بادۀ نوشین که گشتی؟ درباغ محبت گل بی خار که بودی؟

souhail.blogfa.com

گلشن شعر - غمکده

http://www.souhail.blogfa.com/post-9.aspx

نازنین آمدودستی به دل ما زدورفت. پر ده ی خلوت این غمکده بالا زدورفت. کنج تنهای ما رابه خیالی خوش کرد. خواب خورشید به چشم شب یلدازدورفت. درد بی عشقی ما دید ودریغش آمد. آتش شوق درین جان شکیبا زدورفت. خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد. که چوبرق آمدودر خشک وترما زدو رفت. رفتواز گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد. چه دلی داشت خدایا که به دریا زدو رفت. بود آیا که زدیوانه ی خودیاد کند. آن که زنجیر به پای دل شیدا زدورفت. سایه آنچشم سیه با توچه می گفت که دوش. عقل فریاد برآوردو به صحرا زدو رفت. دست نوشته های یک مبتدی.