ATIEH77.BLOGFA.COM
بهار ادامه ی پیراهن توستبهار ادامه ی پیراهن توست -
http://atieh77.blogfa.com/
بهار ادامه ی پیراهن توست -
http://atieh77.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
9
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.625 sec
SCORE
6.2
بهار ادامه ی پیراهن توست | atieh77.blogfa.com Reviews
https://atieh77.blogfa.com
بهار ادامه ی پیراهن توست -
atieh77.blogfa.com
بهار ادامه ی پیراهن توست - شهید منوچهر مدق و همسرش فرشته ملکی
http://www.atieh77.blogfa.com/post-5.aspx
بهار ادامه ی پیراهن توست. شهید منوچهر مدق و همسرش فرشته ملکی. فرشته ملکی متولد سوم فروردین ماه سال 1342 در تهران است. او در جريان مبارازت انقلابي سال 57 با شهید مدق آشنا شد و يك سال بعد به عقد ازدواج او درآمد. ثمره این زندگی مشترک خاطره انگيز و عاشقانه دو فرزند به نامهای "علی" و "هدی" ست. اولین دیدار ما روز 13 آبان 57 در تظاهرات دانشگاه تهران بود. به همراه دوستانم برای پخش اعلامیه رفته بودم که درگیری مردم و دانشجويان با ساواك شروع شد. از ترس، سوار موتور آن جوان شدم. "او منوچهر بود". مي گويد: يك ماه تمام ...
بهار ادامه ی پیراهن توست - کوچه
http://www.atieh77.blogfa.com/post-2.aspx
بهار ادامه ی پیراهن توست. بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،. همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،. شدم آن عاشق دیوانه كه بودم. در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید. باغ صد خاطره خندید،. عطر صد خاطره پیچید:. یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام. بخت خندان و زمان رام. خوشۀ ماه فروریخته در آب. شب و صحرا و گل و سنگ.
بهار ادامه ی پیراهن توست
http://www.atieh77.blogfa.com/archive.aspx
بهار ادامه ی پیراهن توست.
بهار ادامه ی پیراهن توست - زندگی
http://www.atieh77.blogfa.com/post-7.aspx
بهار ادامه ی پیراهن توست. می روم در ایوان، تا بپرسم از خود. مادرم سینی چایی در دست. گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من. خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا. پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد. شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین. با خودم می گفتم :. زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست. زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست. زندگی، آبتنی کردن در این رود است. وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمده ایم. دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند. به جا می ماند.
بهار ادامه ی پیراهن توست -
http://www.atieh77.blogfa.com/post-4.aspx
بهار ادامه ی پیراهن توست. گاهی گمان نمیکنی ولی می شود گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود . گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است . گاهی نگفته قرعه به نامه تو می شود . گاهی گدای گدای گدایی وبخت نیست .گاهی تمام شهر گدای تو می شود. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 22:21 توسط عطیه. بانگی از دور مرا می خواند لیک. زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
9
بانگی از دور مرا میخواند لیک...
http://www.adele76.blogfa.com/8911.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. دیگر نمی خواهم شعر هایم را پاره کنم. همان سیاه مشق هایم را . می دانم . بد خطم. میان قلبم و قلمم . خودت که می دانی. مدت هاست ساکنم در سکوت. متفکر در سطر اول. دیگر نمی خواهم شعر هایم را پاره کنم. از هیچ و پوچ بنویسم. به دنبال فهمیدن مفهومی هستم. و شاعری که . معجزه کن باکلمه ای. تا متولد شود شعری . نمی خواهم شعرهایم را پاره کنم. نوشته شده در شنبه دوم بهمن ۱۳۸۹ساعت 23:37 توسط عادله. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. آنجا كه چشمان مشتاقی. برای انسانی اشك می ريزد،. لحظه هاي ناب عاشقي.
بانگی از دور مرا میخواند لیک... - اشکی در گذرگاه تاریخ
http://www.adele76.blogfa.com/post-12.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. اشکی در گذرگاه تاریخ. از همان روزی که دست حضرت. گشت آلوده به خون حضرت. از همان روزی که فرزندان. صدر پیغامآوران حضرت باریتعالی. زهر تلخ دشمنی در خون. گرچه آدم زنده بود. از همان روزی که. را برادرها به چاه انداختند. از همان روزی که با شلاق و خون. بعد دنیا هی پ ر از آدم شد و این آسیاب. قرنها از مرگ آدم هم گذشت. من که از پژمردن. یک قناری در قفس. یک مرد در زنجیر. حتی قاتلی بر دار. اشک در چشمان و بغضم در گلوست. زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست. مرگ او را از کجا باور کنم.
بانگی از دور مرا میخواند لیک...
http://www.adele76.blogfa.com/9010.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. در این هوای آفتابی. زیر ذره بین نگاهت. بچه ها این نوشته به قلم خودم هست.این اولین باریه که جیزی رو از خودم اینحا مینویسم. راستش شما همتون اینقدر قشنگ می نویسین که من حرفی برای گفتن ندارم. خوشحال میشم نظرتون رو بدونم. ممنون. نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ساعت 21:5 توسط عادله. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. آنجا كه چشمان مشتاقی. برای انسانی اشك می ريزد،. زندگی به رنج كشيدنش می ارزد. زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد. لحظه هاي ناب عاشقي. عاشقی که تنها ماند.
بانگی از دور مرا میخواند لیک...
http://www.adele76.blogfa.com/8908.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. فاصله هایی ست که می پنداریم. مثل قماری ست کزان بیزاریم. تجربه پاک بسی دلهره هاست. مثل سنگی ست که سر می شکند یا دل ما. پشت هر لحظه آن دلزدگی ست -. غصه تلخی ست که همراه من است. مثل یک سایه شوم. تشنه خون من است. یاد دادند به ما:. زندگی عشق به آموختن تجربه هاست. در پی هندسه و جبر و حساب. باز گفتند به ما :. زندگی عطش سبز گیاهست پی جرعه آب. تا که آب آوردیم. مهلت سبزی ما آخر شد. عمر ما باطل شد. زندگی تاخیری ست که مرا. وقف شب خواهد کرد. زندگی تصویری ست که تو را. سوی غم خواهد برد.
بانگی از دور مرا میخواند لیک... - ...
http://www.adele76.blogfa.com/post-20.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. دلم قلمرو جغرافياى ويرانى است. هواى ناحيه ما هميشه بارانى است. دلم ميان دو درياى سرخ مانده سياه. هميشه برزخ دل تنگه پريشانى است. مهار عقده آتشفشان خاموشم. گدازه هاى دلم دردهاى پنهانى است. صفات بغض مرا فرصت بروز دهيد. درون سينه من انفجار زندانى است. تو فيض يك اقيانوس آب آرامى. سخاوتى، كه دلم خواهشى بيابانى است! نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۰ساعت 23:1 توسط عادله. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. آنجا كه چشمان مشتاقی. برای انسانی اشك می ريزد،. لحظه هاي ناب عاشقي.
بانگی از دور مرا میخواند لیک...
http://www.adele76.blogfa.com/8910.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. اشکی در گذرگاه تاریخ. از همان روزی که دست حضرت. گشت آلوده به خون حضرت. از همان روزی که فرزندان. صدر پیغامآوران حضرت باریتعالی. زهر تلخ دشمنی در خون. گرچه آدم زنده بود. از همان روزی که. را برادرها به چاه انداختند. از همان روزی که با شلاق و خون. بعد دنیا هی پ ر از آدم شد و این آسیاب. قرنها از مرگ آدم هم گذشت. من که از پژمردن. یک قناری در قفس. یک مرد در زنجیر. حتی قاتلی بر دار. اشک در چشمان و بغضم در گلوست. زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست. مرگ او را از کجا باور کنم.
بانگی از دور مرا میخواند لیک... - ما و شما
http://www.adele76.blogfa.com/post-7.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. ما فرزندان اندوهیم و شما فرزندان شادمانیها. ما فرزندان اندوهیم و اندوه سایه خداست که در جوار دل های زشتکار خیمه نمی زند . جانهای ما حزین است و حزن بزرگ را ارواح کوچک بر نمی تابد . ما بلند می گرییم ای مدام خنده کنان! و آن که نوبتی در شط اشک غسل کند تا همیشه پاک و طاهر است . شما ما را نمی شناسید لیکن ما شما را می شناسیم . شما با جریان رود زندگانی به سرعت می رانید و رو به جانب ما نمی گردانید اما ما بر ساحل نشسته ایم. ظلمت نورانی نشسته ایم. اما شما می خندید و از گوشه ی لب های خن...
بانگی از دور مرا میخواند لیک... - زندگی
http://www.adele76.blogfa.com/post-6.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. فاصله هایی ست که می پنداریم. مثل قماری ست کزان بیزاریم. تجربه پاک بسی دلهره هاست. مثل سنگی ست که سر می شکند یا دل ما. پشت هر لحظه آن دلزدگی ست -. غصه تلخی ست که همراه من است. مثل یک سایه شوم. تشنه خون من است. یاد دادند به ما:. زندگی عشق به آموختن تجربه هاست. در پی هندسه و جبر و حساب. باز گفتند به ما :. زندگی عطش سبز گیاهست پی جرعه آب. تا که آب آوردیم. مهلت سبزی ما آخر شد. عمر ما باطل شد. زندگی تاخیری ست که مرا. وقف شب خواهد کرد. زندگی تصویری ست که تو را. سوی غم خواهد برد.
بانگی از دور مرا میخواند لیک... -
http://www.adele76.blogfa.com/post-18.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. زير گنبد کبود / جز من و خدا / کسی نبود / روزگار / رو به راه بود / هيچ چيز / نه سفيد و نه سياه بود / با وجود اين / مثل اينکه چيزی اشتباه بود / زير گنبد کبود / بازی خدا / نيمه کاره مانده بود. واژه ای نبود و هيچ کس. شعری از خدا نخوانده بود. تا که او مرا برای بازی خودش. توی گوش من يواش گفت:. تو دعای کوچک منی. پرده ها کنار رفت. با شروع بازی خدا. اسم بازی من و خدا. مثل بازی قشنگ ما. بازی يی که ساده است و سخت. مثل بازی بهار با درخت. با خدا طرف شدن. بازی خدا و يک عروسک گلی ست.
بانگی از دور مرا میخواند لیک... - ...
http://www.adele76.blogfa.com/post-22.aspx
بانگی از دور مرا میخواند لیک. در این هوای آفتابی. زیر ذره بین نگاهت. بچه ها این نوشته به قلم خودم هست.این اولین باریه که جیزی رو از خودم اینحا مینویسم. راستش شما همتون اینقدر قشنگ می نویسین که من حرفی برای گفتن ندارم. خوشحال میشم نظرتون رو بدونم. ممنون. نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۳۹۰ساعت 21:5 توسط عادله. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. آنجا كه چشمان مشتاقی. برای انسانی اشك می ريزد،. زندگی به رنج كشيدنش می ارزد. زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد. لحظه هاي ناب عاشقي. عاشقی که تنها ماند.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
گالری نقاشی هنرمندان ایران - فروش تابلو های نقاشی
گالري نقاشی شخصي خود را بسازید. دامین اختصاصی برای هر گالری. بدون محدودیت ارسال تابلو. امکان انتخاب پوسته ی دلخواه برای گالری. امکان درج بیوگرافی و مقاله. هزینه سالانه بسیار اندک. به گالري رنگ به رنگ بپيونديد. در هرکجای ایران هستید. هر سبک و تکنیکی که در نقاشی دارید. هرچقدر در نقاشی مهارت دارید. قصد فروش تابلو خود را دارید. یا فقط میخواهید تابلو خود را نمایش دهید. هنر ايراني را مهمان خانه خود نماييد. بیش از 3000 تابلو نقاشی. با حضور بیش از 700 هنرمند ایرانی. در سبک ها و تکنیک های متنوع. خرید حضوری در شهر.
♥♥♥ هیچکی مثل تو نبود♥♥♥
هیچکی مثل تو نبود. جدال پر تمنا.عشق سیخی چند؟ تو و شبهای من. این روزها در م ن خدایی میکند. چیزی شبیه ت و. گاهی ی اد تو. گاهی هم غ م تو. آخر این تو کار م را تمام میکند. پنجشنبه پانزدهم اسفند 1392 14:47. آن وقت تنهاتر از همیشه. و نگاه میکنی . پنجشنبه پانزدهم اسفند 1392 14:44. گاهی ، سکوت می کنی! اما حرفهای نگفته ی زیادی تو دلت جا مانده. گاهی ، سکوت می کنی! چون سکوت شرافتی دارد که گفتن ،ندارد! گاهی ، سکوت می کنی! چون ،این روزها، همه سمعک دارند. دیگر گوش شنوایی نیست، همه از هم دورند! تا ببینم چه شد. کاش هیچ ...
کلبه دوستی...!!!
رمان همخونه قسمت آخر. اینم قسمت آخر امیدوارم خوشتون اومده باشه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 13:6 توسط عطیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 13:4 توسط عطیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 13:2 توسط عطیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 13:1 توسط عطیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 12:59 توسط عطیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 12:57 توسط عطیه. نوشته شده در شنبه دوازدهم مرداد 1392ساعت 18:12 توسط عطیه.
خشکشویی مبلمان آتیه
نوشته شده در یکشنبه سوم اسفند 1393ساعت 16:35 توسط مهدی. نوشته شده در یکشنبه سوم اسفند 1393ساعت 16:33 توسط مهدی. خشکشویی انواع مبلمان استیل راحتی سلطنتی. تولیدکننده انواع پیراهن اماده مبلمان مدل حصیری پرده ای پفکی. شستشوی انواع تابلو فرش تشک خوشخواب و فرش در منزل. بدون ریزش اب در کمتر از یک ساعت. با 20 سال سابقه درخشان. نوشته شده در یکشنبه سوم اسفند 1393ساعت 12:30 توسط مهدی. خشکشویی انواع مبلمان استیل راحتی سلطنتی. تولیدکننده انواع پیراهن اماده مبلمان مدل حصیری پرده ای پفکی. بدون ریزش اب در کمتر از یک ساعت.
Blue Sky
AgE naZaR NaDi,IshaLa WindOwZet BepPaRe. ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن،. اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود. که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون میکنه :. دوشنبه 14 بهمن1392 ] [ 17:47 ] [ ati ] . دختره نمرش نوزده ونیم شده. اومده پست گذاشته : سهراب ، قایقت جا دارد ؟ اونوقتا كه من امتحان میدادم. معدل کلاسو دو سه نمره میاوردم پایین! دوشنبه 14 بهمن1392 ] [ 17:45 ] [ ati ] . وقتی تکیه گاه محکمی مثل مادر هست،. وقتی داروی شفابخشی همچون دعای مادرهست،. اونایی که ن...
بهار ادامه ی پیراهن توست
بهار ادامه ی پیراهن توست. می روم در ایوان، تا بپرسم از خود. مادرم سینی چایی در دست. گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من. خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا. پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد. شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین. با خودم می گفتم :. زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست. زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست. زندگی، آبتنی کردن در این رود است. وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمده ایم. دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند. به جا می ماند.
Antara Aku dan Dirimu...
Antara Aku dan Dirimu. Terimalah seseorang, seadanya.Kebaikannya Disyukuri, Kekurangannya Diredhai.". Friday, November 9, 2012. Bila da grad. n convo ape yg aku rase? Bila dah grade. ape aku rase. Setelah 4 tahun berhempas pulas as student engineering. I FEEL FLY HIGH TO THE SKY. Finally i'm graduated student! Every night. no more books. but tv. internet. n rest.(hehehe). Every morning. still d'same as at u.(seret time) hehe. coz i'm bos kecik of my company. End of school is great! Yes2 Tq so much :).
Atie Hafkenscheid | Keramiek
Welkom op deze website. Mag ik me even voorstellen : Mijn naam is Atie Hafkenscheid Koopmeiners. Ik ben geboren in Purmerend en sinds 1965 woonachtig in Eindhoven. Na verloop van jaren ging ik ook thuis aan de slag. Ik heb inmiddels een eigen oven, dus ik kan het een en ander uitproberen. Ik werk het liefst met platte vlakken. Toch wijk ik daar nogal eens vanaf. Klei is een fijn materiaal om mee te werken en ik vind het dan ook een geweldige uit de hand gelopen hobby. Website door: Mike Salman.
نجوا
بگذار آدمها تا میتوانند سنگ باشند تو از نژاد چشمه باش. بيا رقص قلم ببين. به نام عشق زيباترين دروغ دنيا. پله پله تا ملاقات خدا. لحظاتي براي باهم بودن. ماه من غصه نخور. سروصداي چنتا بروبچ پشمك. سطرهاي سفيد در لحظات كاغذي. من دلم ميخواهد ساعتي غرق درونم باشم! عاري از عاطفه ها. تهي از موج و سراب. خالي از هر چه فراق! من نه عاشق هستم. ونه محتاج نگاهي كه. من دلم تنگ خودم گشته و بس! شنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۳ ] [ 1:0 AM. سلام به همه دوستاني كه تو اين مدت منو فراموش نكردن و بانظراتشون لبخندي برام به ارمغان آوردن. ممكنه يخ ب...
atie hanif
View my complete profile. Friday, October 3, 2014. Me now in october 2014, going to 35years old this coming 25th. How fast time flies. ermmm. Oooo berkarat sudah blog ku. lamanya x menjenguk ke sini. banyak benda yang berlaku.nak cerita pun xtau nak start daripada mana. in shaa allah bila berkelapangan akan diceritakan satu persatu. boleh jugak ikuti saya di facebook puan atie. banyak yang saya share kat sana. Sunday, September 29, 2013. Sunday, July 24, 2011. Sunday, January 9, 2011. 1st post in 2011.