ATRAK.PERSIANBLOG.IR

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - خدایا ...

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-59.aspx

خدايا خواسته هايم بسيارند ولي هيچ چيز درقبال آنها ندارم . پس تو از مخزن بي انتهاي کرامت خود آنها را به من عطا کن . خداوندا با تمام آنچه تو به من عطا کردي مي خوانمت. پس دعايم را اجابت فرما! هزاران فرشته براي ديدن تو روي نزديکترين کوه فرود آمده اند و جاده ي آسمان لبريز از فرشته است . من در دامنه ي کوه ايستاده ام و روزهاي عمرم را در سبدي ساده گرد. هزاران فرشته در ساحل ابرها بال مي زنند زمين از زمزمه هاي پرهايشان بال درآورده است ،. مدادم سکوت کرده تا آواز دل انگيز تو را بهتر بشنود ، بخوان! مرگاب نگین سبز دود...

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - امشب...

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-64.aspx

امشب کوچه ی ما پیر شده. امشب رنگ سفيد خونه رو پوشونده. امشب چقدراحساس مي کنم سرما بهم نزديکه. من ميترسم از اين کوچه! من ميترسم از اين خيابون! من ميترسم از اين يخ! من ميترسم از تصوير توي آينه! من ميترسم از اين دنياي سفيد! من ميترسم از اين آدما! من ميترسم از اين پنجره بسته! من ميترسم ديگه خورشيد رو نبينم! اما نه. بر ترسم غلبه مي کنم. من نبايد ازاينجا بترسم بايد زندگي کنم. چه خوش گفت سهراب آري تا شقايق هست زندگي بايد کرد. دوست دارم گريه کنم. به حال اين آدم ها! نه من چرا بايد بترسم. اصلا از چي بترسم؟

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه

http://kherse-tanbal.blogfa.com/8908.aspx

رمان چشم هایی به رنگ عسل. سلام دیگه داریم به آخرش نزدیک میشیم. فصل بیست و سوم. فرزاد جمله اش را قطع کرد و نگاه سرگردان و آشفته اش را به من دوخت .پس از نطق غراء و عاشقانه اش ، با چشمهای از حدقه در آمده و دهان نیمه باز مستقیما به او نگاه کردم .جملات شیرین و سخنانی که حتی در خواب هم آنها را متصور نمی شدم، همچون نیزه ای قلب عاشقم را هدف می گرفت .لحظه ای نگاهم کرد و ناگهان به خنده افتاد. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۸۹ساعت 1:8 توسط نفس. رمان چشم هایی به رنگ عسل. فصل بیست و یکم. دو هفته ای که بیصبرا...

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه

http://kherse-tanbal.blogfa.com/8910.aspx

ااز ميان پلک هاي نيمه باز خسته دل نگاه مي کنم. مثل موج ها تو از کنار من. دور مي شوي . باز دور مي شوي . روي خط سر بي افق يک شيار نور مي شوي. با چه مي توان عشق را به بند جاودان کشي؟ تو مرا به سرزمين واژه ها دعوت کردي و تنها بهانه براي نوشتنم شدي! يک تبسم تو مرا به دنيايي روشن و به بالاي قله ي خوشبختي دعوت خواهد کرد! و يک نيم نگاه پر مهر تو مي تواند مرا از خود بي خود کند و يک جمله ي زيبا از زبان تو مي تواند مرا از فرش به عرش برساند . نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۸۹ساعت 21:40 توسط نفس. چي ترس از کي؟

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - یلدا مبارک

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-62.aspx

بدو که روز کوتاهه. نوشته شده در چهارشنبه یکم دی ۱۳۸۹ساعت 0:13 توسط نفس. نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی به خاطر تمام غم هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی! بر خاک نخواب نازنین تختی نیست. آواره شدن حکایت سختی نیست. از پاکی اشک های خود فهمیدم. لبخند همیشه راز خوشبختی نیست! مرگاب نگین سبز دودانگه. پسر احساساتی ( حمید رضا ). یه فنجون نسکافه داغ میل دارید؟ آواز باد و باران. یه کاغذ دیواری دوست داشتنی. شهر فرنگ از همه رنگ.

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه

http://kherse-tanbal.blogfa.com/8907.aspx

آن شب یک شب رویایی نبود! آن شب یک شب مهتابی نبود! آن شب یک شب بارانی نبود! آن شب یک شب دریایی نبود! آن شب عشق به فریادم رسید! آن شب روحی به جان من دمید! آن شب عشق تو دامانم گرفت! آن شب شعر و غزل یادم گرفت! آن شب با نگاه تو ذوب شدم! آن شب چو دیدمت خرد شدم! آن شب شبی بود که ویژگی نداشت! آن شب یک شب رویایی نبود! نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۹ساعت 17:42 توسط نفس. سلام و درود بر استقلالی های دو آتیشه. استقلالی های بامرام و مهربون. تبریک تبریک ما بردیم. یا میگه لجه یا میگه داور رو خریدن. نوشته شده در ...

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه

http://kherse-tanbal.blogfa.com/8906.aspx

من اینجا بس دلم تنگ است. و هر سازی که میبینم بد آهنگ است . بیا ره توشه برداریم،. قدم در راه بی برگشت بگذاریم. ببینیم آسمان ( هر کجا ) همین رنگ است؟ نوشته شده در سه شنبه سی ام شهریور ۱۳۸۹ساعت 16:44 توسط نفس. چشم امیدم به توست . و تمامی ایمانم به عشق را با تو سنجیده ام . من به معجزه رنگ ها ایمان دارم. من به افسون عشق آگاهم. من به رنگ عشق وقتی مثال گل های سرخ است . نگاه دوخته ام . نوشته شده در شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۸۹ساعت 19:58 توسط نفس. لحظه دیدار نزدیک است. باز من دیوانه ام ، مستم. لهجه شیرینی دارن با...

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - دلم گرفته ...

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-61.aspx

يک شب باروني . يک قصه ي غمناک . يک گيتاري که گوشه ي اتاقه . يک عاشق خسته . يک دنيا غم . يک قهوه ي نيمه خورده . يک آه جانسوز از ته دل . يک دنيا ناباوري درپس کوچه هاي زندگيم . يک شاعر که ديگه خسته شده از دلداريم . اون قرص هاي روي ميز . اين تب داغم . داره مي سوزونه تمام اشتياقم . ياد اون نگاه قشنگت . ياد اون لبخند پر از سهرت . ياد اون دنياي شيريني که ميدونم ديگه برنميگرده . ياد اون روز ها که خواب روياهام رو مي ديدم . دنيام آتش گرفته . آتشي که خاموش نميشه . آتشي که شعله هايش تصوير حقيقت رو به جلوي چشمام مياره.

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - بی تو ...

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-67.aspx

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم. همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم. شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،. شدم آن عاشق ديوانه كه بودم. در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد. باغ صد خاطره خنديد. عطر صد خاطره پيچيد. يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم. پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم. ساعتي بر لب آن جوي نشستيم. تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت. من همه محو تماشاي نگاهت. آسمان صاف و شب آرام. بخت خندان و زمان رام. خوشه ماه فرو ريخته در آب. شاخه ها دست برآورده به مهتاب. شب و صحرا و گل و سنگ.

kherse-tanbal.blogfa.com

شومینه - لطفا خشم خود را کنترل کنید !!!!!!!!!!!!!!!

http://kherse-tanbal.blogfa.com/post-66.aspx

لطفا خشم خود را کنترل کنید! سلام دوستان واقعا شرمنده ام که یک دفعه رفتم و بهتون خبر ندادم راستش من کنکور دارم به خاطر همین نمیتونم آپ کنم یا بهتون سر بزنم شرمنده الان هم از خونه ی یکی از دوستام دارم این مطلب رو میزارم من تا اواسط تیر ماه یا شاید هم زودتر میام تا دوباره شروع کنم و یه تغییراتی هم بدم یا شاید هم یه وبلاگ دیگه باز کردم و شاید دوباره رمان گذاشتم نمیدونم! باز هم معذرت میخوام ازتون به خصوص از بهنام که فکر کنم چون به وبش سر نزدم و نیومدم از دستم خیلی عصبانیه! به امید بازگشت دوباره.