avazhaieshekaste.blogfa.com

shikaavili.persianblog.ir

آدمی - شیکا اویلی

http://shikaavili.persianblog.ir/post/76

نویسنده: شیکااویلی - ۱٥ امرداد ۱۳٩٤. روحش را جلا می دهد. بر بلندای البرز یکی از روز های تابستانی مرداد51در دهکده کوهستانی ( اویل-AVIL ) چشم گشودم سال هاست که خنکای مه رادر همه ی مرداد ها ی زندگی حس می کنم. ا ثر: غروب در چشم های تو چه می کند؟ نشر ادنا 1378 در انتظارچاپ: درد هماز (شعربومی) مه پنجره چراغ. شعر مازندرانی(ويژه شعر بومی امروز مازندران ). شاعرانه ها (حميد تيموري فرد). این اولین علامت دریا گزیدگی است(خانم خدابنده اویلی). ترانه ما (مهدی موسوی میر کلائی). دکتر داود بیات (شعر ملایر).

shikaavili.persianblog.ir

شیکا اویلی

http://shikaavili.persianblog.ir/archive

1634;٠ مهر ۱۳٩٤. 1634;٢ شهریور ۱۳٩٤. 1784; امرداد ۱۳٩٤. 1777;٢ مهر ۱۳٩۳. 1638; فروردین ۱۳٩۳. 1634;۱ دی ۱۳٩۳. 1777;۱ آبان ۱۳٩۳. 1634;٩ اسفند ۱۳٩٢. 1634;٧ اسفند ۱۳٩٢. 1634;٠ دی ۱۳٩٢. 1637; آبان ۱۳٩٢. 1779;۱ امرداد ۱۳٩٢. دارم بزرگ می شوم. 1779;٠ خرداد ۱۳٩٢. 1777; فروردین ۱۳٩٢. 1777;٦ شهریور ۱۳٩۱. 1779;۱ فروردین ۱۳٩۱. 1634;٢ آبان ۱۳٩٠. 1777;۱ تیر ۱۳٩٠. 1777;۸ فروردین ۱۳٩٠. 1634;۳ اسفند ۱۳۸٩. 1634;۱ بهمن ۱۳۸٩. به یاد نیما گفتگوی جلیل قیصری با مازندنومه. 1777;٦ دی ۱۳۸٩. دیکتاتوری دیگر سقوط می کند. ياد ی از نيما.

shikaavili.persianblog.ir

shikaavili - شیکا اویلی

http://shikaavili.persianblog.ir/pages/1

نویسنده: شیکااویلی - ٢٠ دی ۱۳٩٢. چشم های جهان را بسته اند. خیره به دوردست لبخند می زند. وآخرین ترانه اش را زمزمه می کند. در سپیده دمی که هیچ کس بی دار نیست. حکم را بلند می خوانند:. بی شلیک گلوله ای. گل به پیراهن سفید می چسباند. سرخ نمی شود گل سرخ. سیاه می شود جهان. وآفتاب به تجربه طلوع. دیگر ی می رود. نویسنده: شیکااویلی - ٥ آبان ۱۳٩٢. به رفتگران انعام دادم و. ماموران را به پوزخندی وچرک کف دست. فرستادم سراغ نخود سیاه. زهر چشم گرفتم از مسافر کش ها. این درخت را شهرداری نکاشته است. یادگار روزهای نداشته است.

shikaavili.persianblog.ir

شیکا اویلی

http://shikaavili.persianblog.ir/post/72

نویسنده: شیکااویلی - ۱۱ آبان ۱۳٩۳. کم باریده است باران. کاسه هایتان را بیاورید. هرشب قدر دریا می بارد در من. از قاب پنجره رد می شود پاییز. از عکس های یادگاریم. خاطره های دل انگیز. بر بلندای البرز یکی از روز های تابستانی مرداد51در دهکده کوهستانی ( اویل-AVIL ) چشم گشودم سال هاست که خنکای مه رادر همه ی مرداد ها ی زندگی حس می کنم. ا ثر: غروب در چشم های تو چه می کند؟ نشر ادنا 1378 در انتظارچاپ: درد هماز (شعربومی) مه پنجره چراغ. شعر مازندرانی(ويژه شعر بومی امروز مازندران ). شاعرانه ها (حميد تيموري فرد).

oham17.blogfa.com

ا و هـا م

http://oham17.blogfa.com/8510.aspx

اين جاهوا شبيه دوراهي رفتن است. اين چشم هاي تب زده سهم تو و من است. اين جا کمي خراب تر از مرز ذهن ها. درگير قص ه هاي شب و دل سپردن است. دارم شبيه وسوسه اي تازه مي شوم. اين دردتوست يا که گناه خود من است؟ هي دود مي شوي جلوي چشم هاي من. شايد دوباره فرصت خوب نديدن است. حالا فقط يکي دو قدم مانده تا ابد. تا آتشي که از هيجان تو روشن است. باران کمي به شيشه ،ترک. شيشه را شکست. لعنت به هر چه حس رمانتيک مردن است! يک چار پايه تا تب تو باورم کند. که زمان پريدن است. نسیبه متاجی) www.pok7.blogfa.com. تول دچيز عجيبي است.

oham17.blogfa.com

ا و هـا م

http://oham17.blogfa.com/8506.aspx

و خط خون غرقه ای که رفته تا به دورها. صدای جیغ،دست و پا و مرگ هم به زور ها؟ چه حیف .من که تازه چرت نور زد. دوباره زیر صندلی که تنگ عین گورها-. ی جفت هم،سکوت ،شب ،همیشه زجر می کشی. تو از صدای جیغ و مشت تو شرور ،حا-. ل من وخیم. رفته یا صدای پا به گوش من. که مرگ ضج ه می کشد به خون شب سمورها. و دست و پای بی ثمر که غرق فیلم له شدی. نفس نقس نفس بزن به زورها "به زورها". و مرد که نشسته بین قبرهای مه زده. و زن که مه تنیده سرد و بی عبور ،حا-. صلی ندارد و تو تیره دست و پات هم. تمام شد و قبر.تو نشسته بین مورها.

oham17.blogfa.com

ا و هـا م -

http://oham17.blogfa.com/post-14.aspx

و خط خون غرقه ای که رفته تا به دورها. صدای جیغ،دست و پا و مرگ هم به زور ها؟ چه حیف .من که تازه چرت نور زد. دوباره زیر صندلی که تنگ عین گورها-. ی جفت هم،سکوت ،شب ،همیشه زجر می کشی. تو از صدای جیغ و مشت تو شرور ،حا-. ل من وخیم. رفته یا صدای پا به گوش من. که مرگ ضج ه می کشد به خون شب سمورها. و دست و پای بی ثمر که غرق فیلم له شدی. نفس نقس نفس بزن به زورها "به زورها". و مرد که نشسته بین قبرهای مه زده. و زن که مه تنیده سرد و بی عبور ،حا-. صلی ندارد و تو تیره دست و پات هم. تمام شد و قبر.تو نشسته بین مورها.

oham17.blogfa.com

ا و هـا م -

http://oham17.blogfa.com/post-9.aspx

تصویر حبس جمجمه در دست های غم. هی می دهد فشار.نه! پاشیده شد ز هم. من گیج درد می شوم از لنز دوربین. از من کنارتر برو نامرد-دست کم. نزدیک من نیا دل من هم گرفته است. این یک مونو لوگ است فضا : جایی از حرم). جرأت نمی کنم که از این در. عقب عقب. می آیم از خودم که به دیوار داده لم. از گریه های های عزایی که گم شدم. یک چادر سیاه در این کادر می کشم. پایان قسمت او ل. این جا مشهد است. چادرم را می کشم روی سرم. دو تا آهو برای گریه کم دارد. جنازه های زیادی در این حیاط. تنم بند می شود به غار غار کلاغی. پرنده ها می چرخند.

oham17.blogfa.com

ا و هـا م

http://oham17.blogfa.com/8509.aspx

یک زن ،اتاق،پاکتی از عکس های مرد. یک شعر روی میز،در حال و هوای مرد. زن نامه می نویسد و آیینه می شود. این آینه است روبه روی چشم های مرد. زن،نامه،شعر،آینه،زن رود می شود. یک رود رنگ عشق در جغرافیای مرد. من رود می شوم کمی من زخم می شوم. من زخم های کهنه ام در رد پای مرد. آهنگ گریه های من در سطرهای مرد. مرد آمد و سکوت بود ام ا زنی نبود. رودی به روی آینه رد ی برای مرد. مرد آمد و سکوت بود و نامه ای که خواند:. من ترک می کنم تو را محبوبم آی مرد! سی ده زبیده حسینی) www.khalvateroshan.blogfa.com. مهاراجه ی پاک من!