AYYENEH.BLOGFA.COM

sinaaghazadeh1.blogfa.com

ترانه شرقی

http://www.sinaaghazadeh1.blogfa.com/8607.aspx

تن خسته ی شعر را باردار کند-محمد آقازاده(کلاغ). داش آکل ها در گود عشق. نگاهی در خون که به تمام رویاهای دنیا می خندد. تا اعتراف کنی آواز نگاهت را. پس بمیر که امروز وقت مردن است. دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد. به آب می زنم. چه عاشقان خوبی اند مردگان. گل های خیالی را برایت می چینم. مرگ مرگ مرگ چه واژه غریبی. به عکس ها می نگرم. لبخند های تلخ را می بینم. لبخند هایی که از هزاران گریه غم انگیزتر است. مرگ را در عکس ها می یابم. مرگی که تمامی این عکس ها را پر می کند. من مرگ را می یابم. رقصی که نه می توانم ببینم.

sinaaghazadeh1.blogfa.com

ترانه شرقی

http://www.sinaaghazadeh1.blogfa.com/8705.aspx

تن خسته ی شعر را باردار کند-محمد آقازاده(کلاغ). داش آکل ها در گود عشق. نگاهی در خون که به تمام رویاهای دنیا می خندد. تا اعتراف کنی آواز نگاهت را. پس بمیر که امروز وقت مردن است. دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد. به آب می زنم. چه عاشقان خوبی اند مردگان. گل های خیالی را برایت می چینم. درود بر تفنگ و درود بر مرگ. ويالن زن آهنگ زيبايش را مي نوازد. و پسرك با حسرت از پشت. به عشق گمشده اش نگاه مي كند. پيرزني در گوشه مي نشيند. و عشق گدايي مي كند. جوان خسته قلم را بر روي كاغذ مي گذارد. چون ديروز قاصد ما گفت. که دیگر...

mim0alef.blogfa.com

کنار میز آشپزخانه

http://mim0alef.blogfa.com/8709.aspx

يك عصرانه ي گردويي سر سفره ي آبجي مريم در هفتمين ماه ششمين بارداري اش از شوهر دوم. مريم نشسته روي ايوان و گردو هاي پارساله ي درخت حياط را مغز مي كند. هوا خنك است اما روي پيشاني او عرق نشسته. بچه ها توي اتاقند و خرمالو سر درخت. يگ روز صوبح ديدم دس ه كسي نيستم، شه دل گوفتم اي مريم خاگ به سر، براي مرد چي فر خ داره؟ خلاصه منشي ر خواب كردما، بي دون نوبت رفتم تو. دوكتور اخصرزاده ي مهطب بلدي كوجائه؟ دوكتور اونجا به من گوفت خانوم چ را اينهمه ش ر راه آمدي؟ گوفتم ا جان دوكتور، درد داشتم نه! و كيف مي كند. سر تو را ...

sinaaghazadeh1.blogfa.com

ترانه شرقی

http://www.sinaaghazadeh1.blogfa.com/8801.aspx

تن خسته ی شعر را باردار کند-محمد آقازاده(کلاغ). داش آکل ها در گود عشق. نگاهی در خون که به تمام رویاهای دنیا می خندد. تا اعتراف کنی آواز نگاهت را. پس بمیر که امروز وقت مردن است. دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد. به آب می زنم. چه عاشقان خوبی اند مردگان. گل های خیالی را برایت می چینم. پس بمیر که امروز وقت مردن است. چه زیباست روز مردن. ابر ها عشق را می بارند. رستم و سهراب نغمه ی مرگ. و آرش کمانگیر تیرش را. به گل های زیبا می زند. چون دوست داشتن را دوست ندارم. پس بمیر که امروز وقت مردن است. مگر مرگ زیبا نیست؟

sinaaghazadeh1.blogfa.com

ترانه شرقی

http://www.sinaaghazadeh1.blogfa.com/8704.aspx

تن خسته ی شعر را باردار کند-محمد آقازاده(کلاغ). داش آکل ها در گود عشق. نگاهی در خون که به تمام رویاهای دنیا می خندد. تا اعتراف کنی آواز نگاهت را. پس بمیر که امروز وقت مردن است. دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد. به آب می زنم. چه عاشقان خوبی اند مردگان. گل های خیالی را برایت می چینم. تا نبينم عابران هراسان را. خيس مي كند نگاه خسته ات را. مي رقصاند شاخه هاي در خت پيررا. خشمگين مي كند موج هاي دريا را. هراسان مي كند عابران خسته را. شيشه ي خانه ي خيالي پسرك را. و من در زير اين باران زيبا. من چشمان را مي بندم.

sinaaghazadeh1.blogfa.com

ترانه شرقی

http://www.sinaaghazadeh1.blogfa.com/8608.aspx

تن خسته ی شعر را باردار کند-محمد آقازاده(کلاغ). داش آکل ها در گود عشق. نگاهی در خون که به تمام رویاهای دنیا می خندد. تا اعتراف کنی آواز نگاهت را. پس بمیر که امروز وقت مردن است. دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد. به آب می زنم. چه عاشقان خوبی اند مردگان. گل های خیالی را برایت می چینم. کبوتر بال هایش را باز کرد و رفت. عکس های رویای پاره شدند. و موج های مرگ آرام گرفتند. تا من باز هم تنها بمانم. تنهای تنها غرق در هیچ. تا لحظه ای به واقعیت خود نزدیک شوم. رویای پیرزن را فراموش کنم. و از واقعیت پسرک بگذرم. تا لحظه ...

shiviari.blogfa.com

دعوت به مراسم داستان خوانی - راننده

http://www.shiviari.blogfa.com/post-109.aspx

دعوت به مراسم داستان خوانی. پژو ار دی نسبتا نویی است کنار راننده می نشینم. مردی است حدودا شصت ساله. آفتاب سوخته موهای تنک و چرب. بعد از ظهر گرم تهران بدون مسافر دیگر. بله مادر من. درد داری. خو قرص مسکن بخور. رفتم پیش اصغر گفت دستم خالیه. گفت ماشین رو وردار یه چرخ بزن. می دونم مادر من.خو بلن شو یه قرص بخور. رفتم پیش دکتر گفت آندوسکوپی میشه صد و پنجاه تومن. گفتم ندارم گفت پنجاه تومن سهم منو نده.بقیه اش. ننال مادر.ننال.اصن تلفنو قطع می کنم ها. زنگ گوشی نوکیا ی راننده. آقا همین کنار پیاده می شم. Https:/ tele...

shiviari.blogfa.com

دعوت به مراسم داستان خوانی

http://www.shiviari.blogfa.com/9107.aspx

دعوت به مراسم داستان خوانی. میگویم چرا یکی زنگ نمیزند بگوید: فضل الله خان! اولین دندان پسرم کیومرث، همین امروز صبح نیش زد؟ اینها همهشان فقط بلدند نفوس بد بزنند، ناله کنند که: عمه جانم فوت کرده. دنده هام، این دنده ی راستم، اینجا، درد میکند. آنوقت من حرفی نمیزنم. چندین و چند سال است، میشنوی زن، پای راستم دائم انگار که گر گرفته باشد، میسوزد. اما من حرفی نمیزنم. رفیق راه پیری من است این درد، گفتن ندارد. نوشته شده در پنجشنبه بیستم مهر ۱۳۹۱ساعت 21:42 توسط حمید یوسفی. گروه تلگرامی خواندنی ها. راه آبی عباس عبدی.

13394025.blogfa.com

آتيه - نمایش "خواجه نظام الملک"

http://www.13394025.blogfa.com/post-129.aspx

شعر / نقد/ تئاتر. نمایش خواجه نظام الملک. دیشب نمایش بازبینی شد و مجوز اجرا دریافت کرد. امیدوارم از 3 شنبه اجرایمان را شروع کنیم. دوستی خواست ساعت و روز اجرای نمایش" خواجه نظام الملک" را اعلام کنم. امیدوارم تا 5 مرداد همه کارهای ما انجام شده باشد و نمایش از 5 مرداد اجرایش را آغار کند. ساعت اجرای نمایش 8/45 و محل اجرا سالن چهار سوی تئاتر شهر است. نوشته شده در پنجشنبه سی ام تیر ۱۳۹۰ساعت 14:0 توسط شكرخدا گودرزي.

13394025.blogfa.com

آتيه - نقش بزن نازنین

http://www.13394025.blogfa.com/post-121.aspx

شعر / نقد/ تئاتر. دوستی که صدایت به سختی به گوشم می رسد. درست است خواهرت گفت: تنها صداست که می ماند. من اما می گویم. تنها صدا نیست که می ماند. آن چه ماندنی ست. نقشی که تو بر بوم می زنی. و نقشی که من بر دل. جایی گفته بودی : مثل نیاکان شاعرمان که مصلوب شده بودند. نیاکان ما مصلوب نشدندعزیز. پوستشان را کندند و پر از کاه کردند. بر سر دار شدند و زمانی که صدایشان دیگر نبود. خون بر بوم چهره کشیدند مبادا سرخی تصویرشان زرد شود. هنوز خیلی مانده تا نقش خون بر چهره بزنیم. اگر صدایت نیست باکت مباد.