cinedoc.blogspot.com
Documentary Film: September 2010
http://cinedoc.blogspot.com/2010_09_01_archive.html
فیلمی از ژان دانیل پوله. تصویر جزیره ای نزدیک کِرِت: اسپینالونگا. حرکات متناوب همراه با کاربرد نماهای ثابت و گفتار بیرونی. شتاب گرفتن تصویر. سپس دربرابر دوربین فردی جذامی : ریمونداکیس. او سالیان دراز با دیگر جذامیان. زندگی می کرد و چشم به راه مرگ بود. آنها در اینجا دور از چشم بیگانگان زندگی می کردند تا آنکه روزی به بیمارستانی در نزدیک آتن فرستاده شدند. و این تازه بازگشت به صفر بود. فیلم بیش از آنکه درباره این بیماری یا بند و زندان باشد گفتمانی پیرامون نگاه و خیانت است. ژان دانیل پوله درباره فیلم اش.
cinedoc.blogspot.com
Documentary Film: January 2012
http://cinedoc.blogspot.com/2012_01_01_archive.html
L'invention de la mise en scène documentaire. جمعه, دی ۲۳, ۱۳۹۰. پيوندها به اين پيام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). Studies in Documentary Film. در حال بارکردن…. Documentary is a clumsy description but let it stand." (First Principles of Documentary,John Grierson,1932). مشاهده نمایه کامل من. Linvention de la mise en scène documentaire. جنبش ها و مانیفست ها. L’Homme à la caméra Dziga Vertov. بایگانی شبکه تی اس آر. شُمال از شُمالِ غربی. فرهنگ واژگان فارسی به انگلیسی. مردی با دوربین فیلم برداری.
cinedoc.blogspot.com
Documentary Film: June 2010
http://cinedoc.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
طرح جلد الکساندر رودچنکو برای. 171; پرو اتو (1923) اثر ولادیمیر مایاکوفسکی. ورتوف پس از مرگ شاعر می نویسد:. 171; من بی درنگ به به مایاکوفسکی. به محض آنکه نخستین بار کتابش را خواندم. 1 آینده گرایی نخستین جنبش آوانگارد سده بیستم در فرانسه به کوشش فیلیپو تومازو مارینتی. 2 زیگا ورتوف « درباره مایاکوفسکی، « مقالات، یادداشت ها، طرح ها ، درمجموعه « 10/18 ، اتحاد عمومی ناشران، 1972. 3 این مجله دو محفل را می شناسد: از 1923 تا 1925 با عنوان « لف و از 1927 تا 1928 با عنوان « نووی لف . چهارشنبه, خرداد ۱۹, ۱۳۸۹.
enhena.blogsky.com
انحنــا
http://www.enhena.blogsky.com/1392/01
بافتن باختهها، دوباره باختن بافتههای مان است.
enhena.blogsky.com
فالش - انحنــا
http://www.enhena.blogsky.com/1392/03/21/post-35/فالش
ظهر تبکردهی تابستان بود. پشت شیشهی عرق کردهی اتاقکی زیرشیروانی. زیر نور مات چراغبرق آنسوی خیابان. در ردیف کاجهای به برفنشسته. سکوت شب را دستچین میکرد. خاطرهای گنگ جیغ میکشد. ظهر تبکردهی تابستان بود. بافتن باختهها، دوباره باختن بافتههای مان است.
daremtedadetanhaee.blogfa.com
در امتداد تنهايي
http://www.daremtedadetanhaee.blogfa.com/9005.aspx
در عادت گوش سپردن به. ايستاده در متن زمان. مجله انگلیسی زبان تایم. يادداشت هاي يك دختر ترشيده. من و ام اس. یادداشتهای یک گلابی دیوانه. یادداشت های دختر گلفروش مترو. یک گلوله برای ژنرال. شمال از شمال غربی. میگوید برمیگردم، جایی نری ها! مینشینم و با لبخند بدرقهاش میکنم. صدای رفتنش که در سکوت محو شد، بار و بندیلم را میزنم زیر بغلم و من هم میروم. کتابت نمود كرم كتاب خور در پنجشنبه ششم مرداد 1390. خدمات وبلاگ نویسان جوان.
daremtedadetanhaee.blogfa.com
در امتداد تنهايي
http://www.daremtedadetanhaee.blogfa.com/8911.aspx
در عادت گوش سپردن به. ايستاده در متن زمان. مجله انگلیسی زبان تایم. يادداشت هاي يك دختر ترشيده. من و ام اس. یادداشتهای یک گلابی دیوانه. یادداشت های دختر گلفروش مترو. یک گلوله برای ژنرال. شمال از شمال غربی. بهترین اتفاق هنوز نیفتاده. کتابت نمود كرم كتاب خور در سه شنبه بیست و ششم بهمن 1389. کمی مانده به دو ماه بعد. بیشتر آدمها وقتی هوای آلوده تنفس میکنند، سردرد و تهوع میگیرند . من هم همین بلا سرم اومد ولی یه اتفاق دیگه هم برام افتاد. دیگه نتونستم چیزی بنویسم، البته منظورم اینجا توی وبلاگمه!
ywail.blogfa.com
سیب سرکش درونت لیلی... - نو بهارم نصیبت نشد ...
http://www.ywail.blogfa.com/post-85.aspx
سیب سرکش درونت لیلی. نو بهارم نصیبت نشد . عجیب است .در اطراف خانه درختی نبوده . کبریت های نمناک پشت پنجره به پشت خم می شوند و نور سرخ و زردی درختانی که هیچ وقت وجود نداشته اند را به آغوش میکشد. یک سال است که ماه کامل است و من انگشت اشاره ام درد گرفت . عجیب است . ما هیچوقت کودکی نداشتیم . این بچه ی پیر مادرش کیست؟ افرادی مکالمه ی بی معنی را در سرم کش می دهند .انگشت های پاهایم از اینکه کنار هم باشند معذبند . یقه ی حافظ را گرفتم و گفت :. گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی ست اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست.
ywail.blogfa.com
سیب سرکش درونت لیلی... - "زندگی در پیش رو"
http://www.ywail.blogfa.com/post-83.aspx
سیب سرکش درونت لیلی. زندگی در پیش رو. هر دویشان محتاج عشق بودند و در آن سن عشق ممکن نبود مگر اینکه زورشان را با هم یکی میکردند و حتی عکس پانزده سالگی رزا خانم را به آقای هامیل نشان دادم و او آن را از پشت عینک مخصوصش که برای بهتر دیدن به چشم میزد ،تماشا کرد . عکس را عقب برد ، بعد جلو آورد ، و بلاخره حتما چیزی دید، چون لبخند زد اشک به چشمانش آمد ،اما دلیل به خصوصی نداشت و فقط شاید به خاطر پیریش بود .پیر ها نمیتوانند جلوی ریختن اشکشان را بگیرند . میبینید رزا خانم قبل از این ماجراها چه خوشگل بوده؟ ش مال از ش...