c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004/10/blog-post_109887533309968337.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Wednesday, October 27, 2004. و حال من در زندانی به وسعت ابعاد وجودم. بس را فریاد میزنم. و آیا کسی از برون این دو روزنه ی سیاه. درونم را خواهد کاوید. و آیا چشمانی رود جاری شده ی قلبم را. از ورای این سپید گونه ی حریروار که. گاه بستر آرامش است و گاه آتشگه شهوت. من در پی آزادی ام نه به دنبال طره ای زنجیرگونه. برای پایبندی قلبت در سینه ام. و نه به دنبال زندانی در آغوشم. تا وجودت را محبوس کنم. خانه ای می خواهم که در آن پنجره ها روزنه ای باشند. سرشار از نجوای عاشقانه هامان.
c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004/12/blog-post.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Saturday, December 11, 2004. از میان گل آلوده ی اشکهایم. از خروش نابهنگام دردهایم. شاید اضطرابی لرزان تر از وجودم. فکرم را خط زد. و تصاویر در هم آلوده ی ترسهایم. چشمانم را از خورشید آسمان آبی. کودکیم.کودکم.قداست نداشته و دخترک ترسان کالبدم. همه و همه در پس پرده ای مشوش زندگیم را بازی می کنند. آیا کسی پا به این صحنه و دل با آن می گذارد؟ Designed by : b.Passenger(www.b-mt.blogspot.com).
mehrvazh.persianblog.ir
و بیست و یك سالگی.. - مهرواژ
http://mehrvazh.persianblog.ir/post/150
1580;معه ۱۸ دی ،۱۳۸۳. و بیست و یك سالگی. در امتداد لحظه هایم ایستاده ام و چشم به جاده ای مبهم دوخته ام. شاید در واپسین لحظات به سقوط نزدیك می شوم. دستانم به لرزه افتاده است. ترس وجودم را فراگرفته و وجودم ابهام را در بر . اشك مهمان چشمانم گشته و اندوه صاحب خانه ی قلبم. احساس ناخوشایندی لابلای لحظاتم را اشغال كرده و من گیج و سردرگم. و دنیا دیگر هیاهوی نخست را ندارد. خواستم شروعی دیگر در آغاز فصلی دیگر باشد، اما نه به این سردی و نه اینگونه در تلاطم. نمی خواهم در اين بازی نابرابر مغلوب ميدان باشم.
c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004/10/blog-post.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Wednesday, October 13, 2004. و تو اری تو را میگویم. که با چشمان نافذت مرا مینگری. که قلبم را جرعه جرعه نوشیدی. من چونان سرخگونه ای کوچک در رگهایت جاریم. و تو چونان ذره ای وسیع در ابعاد وجودم می گردی. به یاد می ارم روزی را که گرمی دستانت عشق یخ بسته ام را در رود چشمانم جاری کرد. من اگر جاریم.سرچشمه ام بستر نمناک چشمان توست. Designed by : b.Passenger(www.b-mt.blogspot.com).
c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004/08/blog-post_21.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Saturday, August 21, 2004. از سکوت زندگیم نجوایی نمی گذرد. از برگ های دفترم قلمی. شاید هم تا همیشه.خدا نگهدار). Designed by : b.Passenger(www.b-mt.blogspot.com).
c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004_09_01_archive.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Sunday, September 19, 2004. گاه می اندیشم که حضورت در وجودم مرگ است. وچون لمست میکنم می اندیشم که وجودت در حضورم اغاز زندگیست. کاش می توانستم فریاد برآرم .که در من.جایی نزدیک به قلبم. خاک بودم.بستر امن رویشت. و حالگل آلوده از سیلاب اشکهایت. من سیرابم.باور کن .سیرابم. کاش می فهمیدی که سکوتم همه از ترس بود و ناله ام همه از سکوت. از تو تنها با تو می توان گفت. و بدان این را .تا ابد .در جایی نزدیکتر به قلبم. در گوشه ای از وجودم.درسکوتی تاریک ولی گرم.
c-sh.blogspot.com
.:سايه گاه خنک ياخته ها :.: The shadow of cells :.
http://c-sh.blogspot.com/2004/11/blog-post.html
خطی ز دلتنگی. The shadow of cells. Tuesday, November 23, 2004. از کوچه ها گذشتم. به تک تک گرگها که له له زنان هوای آغوشم را می بلعیدند. لبخند زدم.و شاید.گریستم. در گودال آبی شهر را دیدم. و در شهرگویی به دنبال تو بودم. از چارچوب پنجره ای به حصار خانه ای. از نوازشهای پر مهر عاشقی به چنگالهای زهرالود فاسقی. و هماره صدایت در قفس سنگی تنم. مثل همیشه آرام زمزمه می کرد. آنجا باش می آیم. کلاغ ها بارها و بارها. از فراز آسمان قلبم گذشتند. و من سایه به سایه ی این شهر را بوییدم. در هجوم هوس بلعیده شد.