BABA-SHAMAL.BLOGFA.COM

badbaz.blogfa.com

بادبادک

http://www.badbaz.blogfa.com/post-371.aspx

نگاشته شده در شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۸۹ساعت 11:10 توسط فاطمه سادات همایونی. این واژه های سبز و سپید و خاکستری،سال ها در قلب ما زندگی کرده اند و صدای صمیمی آن را شنیده اند! این واژه ها ما را می شناسند و هر کدامشان لحظه ای از زندگیمان هستند . واژه هایی که گاهی چون یاس سپید،رنگ پریده اند! گاهی مانند یک غزل بکر! و گاهی مانند یک شعر سپیدند که پیراهن سیاه شب را بر تن کرده اند! دل بي قرار من. شبانه هاي بي تو. توقفی سه روزه در ایستگاه آسمان به قلم فاطمه السادات همایونی. نوشته های خاک گرفته.

shortdream.persianblog.ir

خواب كوتاه

http://shortdream.persianblog.ir/1390/10

1740;کشنبه ٤ دی ۱۳٩٠. برادرم که عروسی کرد ، انگاری یکباره بخت من باز شد. رفتیم جام جم ، اینبار من آب پرتقال خوردم ، تو گول! و دوباره آغاز شدیم. بام تهران و آش رشته . باور کن هر چراغی بالای دکل ، یک ستاره است اگر تو بخواهی! جاده چالوس ، هتل گچسر ، یک روز فوق مافوق ماوراء بالاتر از عالی. بازی های هر شب. دل را به تو. چرم لدرلی ، مستر دیزی. چه ساده ازدواج کردیم. کادو های عروسی شد پول پیش خانه ی سعادت آباد! حالا باید ترک کرد. داستان دلبستگی من به سایت ن.طنز که یک پادگان تمام عیار بود. ترک کردم آنجا را.

shortdream.persianblog.ir

445 - خواب كوتاه

http://shortdream.persianblog.ir/post/445

1580;معه ۱٥ مهر ۱۳٩٠. یکی از روزهای مانده از مهر ، تولد دوستیست که کیبوردم لال می شود از نوشتنش . گفتم تا خونه هستم و کیبورد هست و مانیتور و تمدن! مثل یک انسان متمدن تولدت را تبریک بگویم . به خودم که با تو دوست هستم تا همیشه تا هنوز . دوست پاییزی من / بدون تو / تمام فصلهایم / بوی هرچه زمستان است می دهد ( امضا محفوظ ). آهنگ وبلاگ رو دارید؟ لباس غواصی بپوشید برید به عمق آهنگ . نوشته شده توسط مهندس در ساعت ۱:۳٤ ‎ب.ظ. پيام هاي ديگران .

shortdream.persianblog.ir

خواب كوتاه

http://shortdream.persianblog.ir/1390/5

1670;هارشنبه ٢٦ امرداد ۱۳٩٠. چند شب پیش مراسم احضار روح داشتیم ، خدا قسمتتون کنه ، بقول رشتیه آنقدر خندیدیم . یعنی ما یک کلام به روحه گفتیم اگر راست می گی " اسم دوز دختر ما چیه؟ کانهو ترکه به کامپیوتر گفته باشه " دیگه چه خبر؟ بنده خدا روحه آنقدر یکنفس اسم اعلام کرد که فک کنم برای بار دوم جانش به در آمد . اونم چه اسمهایی . بعد انوخ تو اسمت توی لیست روحه هستا اما مسیج میدم جواب نمی دی! نوشته شده توسط مهندس در ساعت ۱٠:٢٤ ‎ب.ظ. پيام هاي ديگران . هوا بس ناجوانمردانه گرم است آی . و اگر اشتباه نکنم مظفرالدین شا...

badbaz.blogfa.com

بادبادک

http://www.badbaz.blogfa.com/8905.aspx

پاياني بر بيست و هفت سالگي! يك سال ديگر هم گذشت . نگاشته شده در چهارشنبه سیزدهم مرداد 1389ساعت 13:38 توسط فاطمه سادات همایونی. این واژه های سبز و سپید و خاکستری،سال ها در قلب ما زندگی کرده اند و صدای صمیمی آن را شنیده اند! این واژه ها ما را می شناسند و هر کدامشان لحظه ای از زندگیمان هستند . واژه هایی که گاهی چون یاس سپید،رنگ پریده اند! گاهی مانند یک غزل بکر! و گاهی مانند یک شعر سپیدند که پیراهن سیاه شب را بر تن کرده اند! دل بي قرار من. شبانه هاي بي تو. نوشته های خاک گرفته.

averse.blogfa.com

پ ا ر ا د و ک س

http://www.averse.blogfa.com/9111.aspx

اتفاقی یادم افتاد اینجا خاطراتی داشتم . دلم براشون تنگ شده بود .یادش بخیر . فکر نمیکردم شماره کاربری خودم را یادم باشه! ولی حتی یک بار هم اشتباه نزدم . توی یه لحظه " پارادوکس" دوباره نفس کشید . اومده بودم واسه همیشه ببندمش .این وبلاگ را وقتی ارشد ارومیه قبول شدم باز کردم . خدایش هم توی اون دوسال هر چند به ندرت سری بهش میزدم ، ولی انگار دلم بهش خوش بود . الان که داره پایان نامم تموم میشه .دوباره یاد " پارادوکس " افتادم .چرا؟ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 17:57 توسط مرجان. باران که می بارد.

averse.blogfa.com

پ ا ر ا د و ک س

http://www.averse.blogfa.com/9001.aspx

او هم تو را خواهد بوسید. و به تو خواهد گفت که زیبایی. اما به مرور از تک وتا خواهی افتاد. چون نه بوسهایش مغناطیس بوسهای مرا خواهد داشت. نه شعر میداند چیست. که زیبایی مفردت را مضاعف کند در جمع. من بی تو شعر خواهم نوشت. تو بی من چه خواهی کرد؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۰ساعت 20:25 توسط مرجان. رودخانه ها طغیان خواهد کرد. آب از کنار پنجره ها بالا خواهد رفت. اتاق خالی ما را پر خواهد کرد. فقط تو کناره یی، جایی پنهان شو. احمقانه ترین کار دنیا شاید این باشه که دروغاشو باور کنی. باران که می بارد.

averse.blogfa.com

پ ا ر ا د و ک س

http://www.averse.blogfa.com/9003.aspx

وقتی بعد از تقریبا یک ماه اومدم اینجا (بلاگفا) طبق عادت همیشگی اول شمل جون آ خوندم.آخه دوسش دارم و دیدن واژه هاش پرم میکنه از لحظه های خوب. جایی که یک سال و دوازده روز پیش نبود. لابد وقتی آدم به وبلاگش سر میزنه باید بشینه و حرفهای از قلم افتاده را بنویسه! حرفای نگفته ، زیاد دارم.حتی پستهایی که در آخر دیلیت شدن! اما این روزا توی اینهمه بغض و. تعلق، به سکوت راضی ترم. همین درخت های تازه سبز شده. همین بادبادک های رها شده. همین نگاه های خیس یواشکی. همین لبخند های اتفاقکی. اصلا همین نوشته های گاهی گاهی.

averse.blogfa.com

پ ا ر ا د و ک س - پ.ر.ا.د.و.کس

http://www.averse.blogfa.com/post-57.aspx

اتفاقی یادم افتاد اینجا خاطراتی داشتم . دلم براشون تنگ شده بود .یادش بخیر . فکر نمیکردم شماره کاربری خودم را یادم باشه! ولی حتی یک بار هم اشتباه نزدم . توی یه لحظه " پارادوکس" دوباره نفس کشید . اومده بودم واسه همیشه ببندمش .این وبلاگ را وقتی ارشد ارومیه قبول شدم باز کردم . خدایش هم توی اون دوسال هر چند به ندرت سری بهش میزدم ، ولی انگار دلم بهش خوش بود . الان که داره پایان نامم تموم میشه .دوباره یاد " پارادوکس " افتادم .چرا؟ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 17:57 توسط مرجان. باران که می بارد.