babel1.blogfa.com

psychlogy.mihanblog.com

روانشناسی و عشق و داستان - مطالب ابر لازم

http://psychlogy.mihanblog.com/post/tag/لازم

روانشناسی و عشق و داستان. آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آن گونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم. نویسنده : محمدرضا ناظم بکائی. تاریخ:پنجشنبه 26 اسفند 1389-15:33. باید چیزی گفت مگر آنچه را که لازم است و به کسی که لازم است و موقعی که لازم است. سلام، به وبلاگ من خوش آمدید. امیدوارم که بتوانید از مطالب وبلاگ کمال استفاده را ببرید و از نظرات سودمندتان مرا بهره مند کنید. اینجا یک وبلاگ علمی- اسلامی- اجتماعی است و هرگونه برداشت و استفاده سیاسی از مطالب آن غیر مجاز و غیر اخلاقی می باشد.

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/8804.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. به ماه به آیینه به آب،. با خط و نوشته ام اگر رنجاندمتان. نوشته شده در جمعه نوزدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 14:0 توسط ندا. مرا به خاطره نه! هر از گاهی میان خاطره ها پرسه می زنم، از دیوار یادها بالا می روم و از پنجره ی سال هایی که گذشت و می گذرد به باغ خاطرات نابم سرک می کشم. و تکرار می شود غم مبهم و آرام خاطره هایی که با دیگران شریکم اما فقط مال من است! نوشته شده در چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ساعت 15:33 توسط ندا. شجاعت پیدا کردن مگر چقدر سخت است؟ شجاعت پیدا کردن مگر چقدر عجیب و غریب است؟ آورده...

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - شجاعت

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-21.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. شجاعت پیدا کردن مگر چقدر سخت است؟ شجاعت پیدا کردن مگر چقدر عجیب و غریب است؟ چرا دیگر هیچ کس شجاعت ندارد؟ چرا دیگر هیچ کس فکر نمی کند که باید تکانی به خودش بدهد و یک شجاعت تکان خورده پیدا کند؟ چرا هیچ کس شجاعت ندارد تا در چشم های من طولانی طولانی زل بزند؟ چرا هیچ کس شجاعت ندارد آن طور که فکر می کند و آن طور که قلبش فکر می کند زندگی کند؟ چرا هیچ کس نمی فهمد که من نصفه مانده ام که من از همه چیزها نصفه مانده ام که من از همه آدم ها نصفه مانده ام. از کناب شاید اسم من.

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - آغاز

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-13.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. خوش به حال آن نوجوانی و شوریدگی، بار سفر به مقصد خورشید بسته بود می خواست عاشق شود و پرواز کند، همه ی دنیایش آرزو بود، می خواست اولین باشد و اولین ها را تجربه کند، می خواست دنیا را به کرنش وا دارد، آنقدر بهانه داشت که سدها را بشکند بی آنکه دلش برای فردا بلرزد بی آنکه اگرها و شایدها بال هایش را قیچی کنند. سرخوشانه و بی صبرانه باید منتظر روزهایی باشد که بر اوج قله های شادی، عشق، رویا و پیروزی ایستاده است. چیزی نیست! نوشته شده در شنبه هشتم فروردین ۱۳۸۸ساعت 11:0 توسط ندا.

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - سلام مامانی

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-17.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. گاهی به تو فکر می کنم به کودکی های غریبانه و جوانی مظلومانه و به پیری ات که در چشم انتظاری و بیماری گذشت به روزهایی که دلت پرواز می خواست. یادش به خیر بچگی هایمان که با هزار ترفند از تو دست خط می گرفتیم و صدایت را ضبط می کردیم برای دلتنگی های این روزهایمان، چه حیف که حالا تو را نداریم و یادگاری هایت هم گم شده اند. نوشته شده در شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 11:0 توسط ندا. آورده اندکه نوشتن افکار جهت نظم و ترتیب دادن به ذهن و رسیدن به آرامش نقش موثری دارد. ما نیز چنین کنیم!

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - زن

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-20.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. و خدا زن را آفرید. و خدا زن را از پهلوی چپ مرد خلق کرد. نه از سرش، تا فرمانروای او باشد. نه از پایش، تا لگدمال او شود. بلکه از پهلویش، تا با او برابری کند. و از زیر بازویش، تا مورد حمایت او واقع گردد. و از نزدیک ترین نقطه به قلبش، تا دوستش داشته باشد. نوشته شده در دوشنبه هجدهم خرداد ۱۳۸۸ساعت 10:38 توسط ندا. آورده اندکه نوشتن افکار جهت نظم و ترتیب دادن به ذهن و رسیدن به آرامش نقش موثری دارد. ما نیز چنین کنیم! باغ های معلق بابل. دلم برای خودم تنگ می شود.

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - پنجشنبه ی عزیز

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-8.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. دراز کشیده ام، چشمانم را می بندم تا خود را وادار به خواب کنم. افکار زیادی توی سرم در حال رفت و آمد است، به روزی که گذشت فکر می کنم و به روزهایی که می گذرد. روزهای هفته را مرور می کنم . شنبه، شنبه هایی که همیشه رسم است شروع باشد، شروع کاری که همیشه پشت گوش انداختی، شروع هفته ای که باید تا می توانی بدوی، شروع اضطراب و دلهره ی من، شروع آن حس بی پناهی که قیصر* می گفت. نمی دانم چرا روزهای زوج هیجان انگیزتر است،با اینکه سه روز از شروع هفته گذشته ولی دوشنبه است! جمعه است. جمعه ...

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده - از خدا چرا صدا نمی رسد؟ *

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/post-11.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. از خدا چرا صدا نمی رسد؟ اگر من جای تو بودم خودم و دنیا را اینطوری که تو آفریدی نمی آفریدم، اگر قدرت تو را داشتم خیلی کارها می کردم خیلی کارها که تو نمی کنی و من دلیلش را نمی دانم! اگر جای تو بودم مهربان تر بودم ناله ها را فریادها را التماس ها را شانه نمی انداختم بالا، همان وقت که می خواستند می دادم، راضی نمی شدم به تکه پاره شدن مخلوقاتم برای پوچ ها و خالی ها، به سادگی نمی گذشتم از ضجه های عاجزانه، که بگویم حالا وقتش نیست که ثابت کنم بزرگم،قدرتمندم! اصلا چرا اینطوری شدی؟

mardomgoriz.blogfa.com

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده

http://www.mardomgoriz.blogfa.com/8803.aspx

اتودهای ساده ی یک ذهن پیچیده. و خدا زن را آفرید. و خدا زن را از پهلوی چپ مرد خلق کرد. نه از سرش، تا فرمانروای او باشد. نه از پایش، تا لگدمال او شود. بلکه از پهلویش، تا با او برابری کند. و از زیر بازویش، تا مورد حمایت او واقع گردد. و از نزدیک ترین نقطه به قلبش، تا دوستش داشته باشد. نوشته شده در دوشنبه هجدهم خرداد ۱۳۸۸ساعت 10:38 توسط ندا. بگذارید بی پرده بگویم دیگر مثل قبل ها دوستتان ندارم! یک زمانی بود که تنهایی را خیلی دوست داشتم، آن وقتها در تنهایی هایم بیشتر خودم را کشف می کردم و این لذت بخش بود اما حا...