harakiri12.wordpress.com
اکتبر | 2014 | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2014/10
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Archive for اکتبر 2014. Bless my heart, bless yours too I don’t know where I’m gonna go, don’t know what I’m gonna do on. تأملاتی زیر دوش حم ام. در کوچه باد می گا.د. زندگی به مثابه داستان های میلان کوندرا. Wash the sorrow from off my skin and show me how to be whole again. Oh that boy’s a slag, The best you ever had, The best you ever had is just a memory and those dreams. That’s what it is! ساخت یک وبگاه یا وبنوشت رایگان در وردپرس.کام.
harakiri12.wordpress.com
دسامبر | 2014 | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2014/12
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Archive for دسامبر 2014. My lover’s got humour she’s the giggle at a funeral on. تأملاتی زیر دوش حم ام. در کوچه باد می گا.د. زندگی به مثابه داستان های میلان کوندرا. Wash the sorrow from off my skin and show me how to be whole again. Oh that boy’s a slag, The best you ever had, The best you ever had is just a memory and those dreams. زخمی و حیران و ناامید، رفت و رفت تا به آنچه دوست داشت برسد و نرسید و نرسید و نرسید…. That’s what it is! هاراکیری در پیاده رو.
harakiri12.wordpress.com
You better keep the wolf back from the door, He wanders ever closer every time | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2015/07/03/you-better-keep-the-wolf-back-from-the-door-he-wanders-ever-closer-every-time
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. You better keep the wolf back from the door, He wanders ever closer every time. ذهنم و ناخودآگاهم کلا دارند روزهای قشنگی برایم درست میکنند. شبها نمیخوابم که کابوس نبینم! راهحل احمقانهای که متاسفانه تا الان جواب هم داده است تقریبا. شبها تا دیروقت و بعضا تا خود صبح بیدار میمونم و بعد به مدت چهار، پنج ساعت میخوابم. من واقعی کدام است؟ From → Uncategorized. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. رایانشانی (نشانی هرگز عمومی نمیشود). مرا در مورد...
harakiri12.wordpress.com
And then it hit me | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2015/03/08/and-then-it-hit-me
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. And then it hit me. تا خود خونه به درک گفتم. دو سال رفتم تراپی. هیچی نشد. خودمو گول زدم که چیزی شده. ولی خب عملا چیزی عوض نشد. مهم هم نیست. باید به همینجا میرسیدم. به این نقطه جوش، انفجار، هر چی. From → Uncategorized. گذشته تا زمانی که اثرات غیر قابل بازگشت نذاره مهم نیست اما به وقتایی یه جات میلنگه و هرجای دنیا هم فرار کنی قابل بازگشت نیست. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. رایانشانی (نشانی هرگز عمومی نمیشود). درحال اتصال به %s.
harakiri12.wordpress.com
Feel so close to everything now, Strange how life makes sense in time | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2013/07/16/feel-so-close-to-everything-now-strange-how-life-makes-sense-in-time
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Feel so close to everything now, Strange how life makes sense in time. 8211; چرا مینویسی؟ 8211; چون دوست دارم نوشتن رو. 8211; تنها دلیلته؟ 8211; هممم… نوشتن آرومم میکنه. 8211; اینا کافی نیست. برو دوباره بنویس. یه چیزم یادت باشه. نمیشه همیشه هر کاریو که دوست داری انجام بدی. گاهی باید برای چیزای بزرگتر کارایی که دوست داری رو ول کنی. حالا چرا من چهارده ساله باید این کسشرا یادم مونده باشه؟ بهم میگه چرا اینطوری شدی تو؟ همینکه به اینجا رسید، به این فکر کردم که ...
harakiri12.wordpress.com
?Who will be there to catch me when I stumble, When I fall | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2015/07/07/who-will-be-there-to-catch-me-when-i-stumble-when-i-fall
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Who will be there to catch me when I stumble, When I fall. مادرم تلفن را قطع کرد و بعدش گریه کرد. با هقهق زیاد و به شکل خیلی بدی عصبی. بعد زنگ زد به عموی بزرگم، گفت عزیز چی میگه؟ عمو گفت: ما الان همه اینجاییم. عزیز جلومون نشسته. شنیدیم همه حرفاشو. نکته اول: عزیز و عموی بزرگ و عمهها، ساکن قم هستند. نکته دوم: حاجی، پدر پدرم چهار سال پیش از سرطان مرد. نکته سوم: عزیز مبتلا به آلزایمر است. آدم اینطوری چطور میتواند ادعای کامل بودن بکند؟ بهش گفتم مادر عزیزم.
harakiri12.wordpress.com
آوریل | 2015 | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2015/04
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Archive for آوریل 2015. If we only could get over all the pain inside, all the wasted pride on. تأملاتی زیر دوش حم ام. در کوچه باد می گا.د. زندگی به مثابه داستان های میلان کوندرا. Wash the sorrow from off my skin and show me how to be whole again. Oh that boy’s a slag, The best you ever had, The best you ever had is just a memory and those dreams. زخمی و حیران و ناامید، رفت و رفت تا به آنچه دوست داشت برسد و نرسید و نرسید و نرسید…. That’s what it is!
harakiri12.wordpress.com
مارس | 2015 | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2015/03
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. Archive for مارس 2015. And then it hit me on. تأملاتی زیر دوش حم ام. در کوچه باد می گا.د. زندگی به مثابه داستان های میلان کوندرا. Wash the sorrow from off my skin and show me how to be whole again. Oh that boy’s a slag, The best you ever had, The best you ever had is just a memory and those dreams. زخمی و حیران و ناامید، رفت و رفت تا به آنچه دوست داشت برسد و نرسید و نرسید و نرسید…. That’s what it is! ساخت یک وبگاه یا وبنوشت رایگان در وردپرس.کام.
harakiri12.wordpress.com
My lover’s got humour she’s the giggle at a funeral | هاراکیری در پیاده رو
https://harakiri12.wordpress.com/2014/12/29/my-lovers-got-humour-shes-the-giggle-at-a-funeral
هاراکیری در پیاده رو. این وبگاه درباره چیزی نیست. My lover’s got humour she’s the giggle at a funeral. حالم که یه کم بهتر شد و رو توالت فرنگی نشستم، به دوستدخترم فکر کردم. به اینکه چقدر الان ممکنه حس بدی داشته باشه، به اینکه الان فکر میکنه مسئولیت کل مهمونی افتاده رو دوشش و اینکه ممکنه بقیه سرزنشش کن و خب همه این اتفاقا هم افتاد. خیلی ناراحت شدم چون این اصلا چیزی نبود که میخواستم. گذشت. میخواستم باهاش حرف بزنم ولی نمیتونستم. نمیشد. یکی از بچه ها بهم میگه تو چرا همیشه انقدر آروم سیگار میکشی؟ مامان زنگ میز...