baharesorkh.blogfa.com

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت - آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/post-83.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از. نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی. سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟ عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست. من که یک امروز مهمان توام فردا چرا. نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم. دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا. وه که با این عمر های کوته بی اعتبار. این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا. آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند. بی مونس و تنها چرا؟

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت -

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/post-89.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. یکی بنده خدایی اومده برای یکی از نوشته های من نظر گذاشته فقط نمیدونم چرا انقدر وجود. نداشت که ادرس ایمیل یا وبلاگش بذاره تا جواب توهین شو بدم . وقتی انقدر بی وجود هستی ادرس ایمیل یا وبلاگ تو نمیذاری پس بهتره هیچی نگی. نوشته شده در جمعه ۲۸ مرداد۱۳۹۰ساعت 13:6 توسط مسافر تنها. یک مسافر تنها در این دنیای بی وفا. خوشحال نیستم ، غمگینم ، می نویسم تا احساس کنم که خوشحالم. بزرگترین آرزوی من بازگشت به دورانی ست که بزرگترین غمم شکستن نوک مدادم بود. تنهایی ، آرامگاه جاوید من است.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت - ....

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/post-88.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. زنده ام بخاطر ترانه ای که با تو شنیدم. که استاد می خواند با صدای بلند. بی تو مهتاب شبی. باز از آن کوچه گذشتم. تمام شد لحظه های با تو بودنم؟ با تو در شبهای مهتابی ام. از آن کوچه گذر کردم. و نگاه در نگاه. تا بجویم اسرار برق چشمانت و گرمی شانه هایت و نرمی و لطافت دستانت را. با که بگویم که این بار هم تنها شدم؟ دیگر تحمل گذر از آن کوچه را ندارم. بی تو مهتاب شبی. بی تو مهتاب جانی ندارد. باز از آن کوچه. باز از پیش چشمانت گذشتم. باریدن ابرهای آسمان دلم را ندیدی. فصل ف اص ل ه.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/8912.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. گل از شاخه تابید خورشید وار. چو آغوش نوروزر پیروز. گشوده رخ و بازوان درخت. نوید امید است در باغ. که هرگز نماند به جای. سراسر همه مژده ایمنی. درین صبح فرخنده تابنک. زندگی دم زند جان خک. بیا با دل و جان پک. همه لحظه ها را به شادی. نوایی هم آهنگ یاران برآر. نوشته شده در جمعه ۲۷ اسفند۱۳۸۹ساعت 20:11 توسط مسافر تنها. شراب شعر چشمهای تو. من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد. همه اندیشه ام اندیشه فرداست. وجودم از تمنای تو سرشار است. زمان در بستر شب خواب و بیدار است. سرشک اشتیاقم ش...

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/9007.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. مطرب دوره گرد باز آمد. نغمه زد ساز نغمه پردازش. سوز آوازه خوان دف در دست. شد هماهنگ ناله سازش. پای کوبان و دست افشان شد. دلقک جامه سرخ چهره سیاه. تا پشیزی ز جمع بستاند. از سر خویش بر گرفت کلاه. گرم شد با ادا و شوخی ی او. چشمکی زد به دختری طناز. خنده یی زد به شیخ دستاری. کودکان را به سوی خویش کشید. که : بهار است و عید می اید. مقدمم فرخ است و فیروز است. شادی از من پدید می اید. این منم ، پیک نوبهار منم. که به شادی سرود می خوانم. لیک ، آهسته ، نغمه اش می گفت :.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/9001.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. آنطرف پنجره ی بسته. لای این پرده ی آویخته رامی کاود. تا تو را در یابد، نورخورشید که از منزل پر مهر خدا آمده است. لب درگاه تو در یک قدمی می ماند. قلب این پنجره از دست غم پرده، به تنگ آمده است! پرده را برداریم ، دل این پنجره را باز کنیم! نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ فروردین۱۳۹۰ساعت 20:10 توسط مسافر تنها. یک مسافر تنها در این دنیای بی وفا. خوشحال نیستم ، غمگینم ، می نویسم تا احساس کنم که خوشحالم. بزرگترین آرزوی من بازگشت به دورانی ست که بزرگترین غمم شکستن نوک مدادم بود.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت - شراب شعر چشمهای تو

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/post-84.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. شراب شعر چشمهای تو. من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد. همه اندیشه ام اندیشه فرداست. وجودم از تمنای تو سرشار است. زمان در بستر شب خواب و بیدار است. هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز. خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز. رود آنجا که می یافتند کولی های جادو گیسوش شب را. همان جا ها که شب ها در رواق کهکشان ها خود می سوزند. همان جاها که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند. همان جاها که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند. همین فردای افسون ریز رویایی. همین فردا همین فردا.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/9005.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. یکی بنده خدایی اومده برای یکی از نوشته های من نظر گذاشته فقط نمیدونم چرا انقدر وجود. نداشت که ادرس ایمیل یا وبلاگش بذاره تا جواب توهین شو بدم . وقتی انقدر بی وجود هستی ادرس ایمیل یا وبلاگ تو نمیذاری پس بهتره هیچی نگی. نوشته شده در جمعه ۲۸ مرداد۱۳۹۰ساعت 13:6 توسط مسافر تنها. یک مسافر تنها در این دنیای بی وفا. خوشحال نیستم ، غمگینم ، می نویسم تا احساس کنم که خوشحالم. بزرگترین آرزوی من بازگشت به دورانی ست که بزرگترین غمم شکستن نوک مدادم بود. تنهایی ، آرامگاه جاوید من است.

mosafershabhayeabri.blogfa.com

تنــــــــــــــــــــهایی و سکوت - .....

http://www.mosafershabhayeabri.blogfa.com/post-81.aspx

شاید خدای دهکده ی تنهایی ،سکوت باشد. حتی اگر دیگران با من خوب نباشند. و منصفانه برخورد نکنند،. من خوب خواهم بود. و با آنها منصفانه برخورد خواهم کرد. دوست دارم دیگران را. حتی اگر دوست نداشته باشند مرا. می فهمم دیگران را. حتی اگر نفهمند مرا. برگرفته از کتاب من ، تو و جای خالی عشق ). نوشته شده در یکشنبه ۱۰ بهمن۱۳۸۹ساعت 17:59 توسط مسافر تنها. یک مسافر تنها در این دنیای بی وفا. خوشحال نیستم ، غمگینم ، می نویسم تا احساس کنم که خوشحالم. بزرگترین آرزوی من بازگشت به دورانی ست که بزرگترین غمم شکستن نوک مدادم بود.