BAHARKHANOUM.BLOGFA.COM
بهاربهار -
http://baharkhanoum.blogfa.com/
بهار -
http://baharkhanoum.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
38
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.424 sec
SCORE
6.2
بهار | baharkhanoum.blogfa.com Reviews
https://baharkhanoum.blogfa.com
بهار -
baharkhanoum.blogfa.com
بهار - بهار در گروه کُر
http://www.baharkhanoum.blogfa.com/post-20.aspx
Sat 30 Apr 2011. بهار در گروه ک ر. این هم من که مثل بلبل ک ر اجرا کردم. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. داداشی سپهر گل پسر. Powered By: BLOGFA.COM.
بهار - ویولن
http://www.baharkhanoum.blogfa.com/post-14.aspx
Sat 16 May 2009. کلاس موسیقی بهار برنامه ای را ترتیب داده بود توی هتل اینترکنتینانتال و تمام هنر جوها اونجا برای همه برنامه اجرا کردند. اول -گروه موسیقی پلیس ابوظبی آمد و برنامه جالبی را اجرا کرد و بچه هایی که ساکسیفون و فلوت میزدند با اونها همراهی کردند. بعد نوبت رقص باله بچه ها بود. و بعد هم کسایی که کلاس آواز میومدن. بعدش دیگه گروه گروه شده بودیم . من تو اتاق C برنامه داشتم. دوستم صوفیا و دینا هم که پیانو میزنن همونجا بودن. خودم فکر میکنم یه اشتباه داشتم ولی معلمم ازم خیلی راضی بود. داداشی سپهر گل پسر.
بهار
http://www.baharkhanoum.blogfa.com/9002.aspx
Sat 30 Apr 2011. بهار در گروه ک ر. این هم من که مثل بلبل ک ر اجرا کردم. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. داداشی سپهر گل پسر. Powered By: BLOGFA.COM.
بهار - رقص باله
http://www.baharkhanoum.blogfa.com/post-13.aspx
Fri 20 Feb 2009. امروز روز مسابقه بالرین های مدرسه ما (چویفات) بود. رفتیم مدرسه چویفات دبی. این مال قبل از مسابقه است:. این هم موقع بخور بخور با دوستامه:. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. داداشی سپهر گل پسر. Powered By: BLOGFA.COM.
بهار - کتابخوانی در مهد کودک سپهر
http://www.baharkhanoum.blogfa.com/post-18.aspx
Sun 10 Apr 2011. کتابخوانی در مهد کودک سپهر. I went to a shoping mall. I bought some arty stuff for my foam ball dolls(a kind of ball you can draw or make things). I dont have school for two weeks! And tommorow am going to my brothers kindi(nursery or mahdekoudak) to read a book for evreybody in there! نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. داداشی سپهر گل پسر. Powered By: BLOGFA.COM.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
سپهر - تولد 3 سالگی
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-21.aspx
Sat 12 Feb 2011. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
سپهر - دایناسور کوچولو -دایناسور بزرگ
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-20.aspx
Mon 21 Feb 2011. دایناسور کوچولو -دایناسور بزرگ. این روزها حیوان مورد علاقه سپهر دایناسور و دراگون (اژدها) است. امروز به خاطر تب دیشبش نرفته مهد و خونه مونده. موقع بازی میشد دایناسور کوچولو و با صدای ظریف میگفت: من دایناسور توتولو ام.و لباشو جمع میکرد و خودشو لوس میکرد. بعد میشد دایناسور بزرگ و دنبال من میکرد و میخواست گازم بگیره. فرق پاکی بچه گی و بزرگسالی رو اینطوری دیده.یعنی ما مقصریم یا این یک واقعیته؟ نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
سپهر
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/8911.aspx
Sat 12 Feb 2011. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
سپهر - آدامس
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-24.aspx
Mon 4 Jul 2011. میگم: سپهر جان آدامستو چی کار کردی؟ میگه: رفته تو دلم با دوستاش بازی کنه! نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
سپهر -
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-25.aspx
Mon 4 Jul 2011. من و پارو و قایق و رودخونه. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
سپهر -
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-23.aspx
Thu 30 Jun 2011. امروز سپهر سرما خورده- صبح که چشماشو باز کرد با دماغ آویزون اولین چیزی که گفت: "امروز سپ حالش خوب نیست نمیتونه بره سکول! نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
ورق پاره های من - آرزو
http://www.mytornsheets.blogfa.com/post-60.aspx
ورق پاره های من. شعر فروغ با صدای زیبای بانویی. نوشته شده در Sat 12 May 2007. پروانه اسماعیل زاده-پرواز با پروانه. م ر قاضی- پیش بین.
ورق پاره های من - بهانه ای برای شروع دوباره
http://www.mytornsheets.blogfa.com/post-68.aspx
ورق پاره های من. بهانه ای برای شروع دوباره. دوستی که برای تعطیلات به. رفته بود تعریف میکرد که در ملبورن. به عروسی جالبی دعوت شدند : داماد یک جوان هندی. و عروس کرد عراقی. بوده و یک دختر فیلیپینی. میرقصیده. جالبه که همسر همین دوست ما از یک پدر آذری. است که در کویت. متولد شده و درس خوانده در انگلیس. ازدواج کرده و در ابوظبی. نوشته شده در Sun 14 Sep 2008. پروانه اسماعیل زاده-پرواز با پروانه. م ر قاضی- پیش بین.
سپهر -
http://www.sepehrkhan.blogfa.com/post-29.aspx
Tue 16 Aug 2011. بهار که داشت میرفت مدرسه بهش پول دادم. سپهر هم که تازه از خواب پا شده بود و فقط یه شرت پاش بود گفت به منم بده- یه سکه بهش دادم .بعد هی دور شرتش رو میگرده با غرغر میگه: "خوب چرا آدما رو شرت جیب نمیذارن - خوب چرا؟ نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. خواهری گل بهار خانوم. Powered By: BLOGFA.COM.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
38
دختر بهار
شنبه 90/7/2 ساعت 11:11 صبح). دلم خیلی گرفته از همه خیلی تنهام دلم میخاد ی دوست داشته باشم که باهاش در ودل کنم نمی دونم چی بگم فقط میدونم که خیلی احساس تنهایی میکنم. دوشنبه 90/5/31 ساعت 12:34 عصر). دوشنبه 90/5/31 ساعت 12:22 عصر). یکشنبه 90/5/30 ساعت 4:17 عصر). امشب شب قدر شب تقدیر شب پاک شدن از بدی ها ان شائ الاه که خدا تو این شب همه ی بنده ها شو ببخشه و تقدیری زیبا براشون رقم بزن. یکشنبه 90/5/30 ساعت 3:47 عصر). سلام امروز اولین روزی که دختر بهار متولد شد دختر بهار تولدت مبارک. Upturn یعنی تغییر مطلوب.
بهــــــــار زندگــی مــن
برای پرنسس کوچولو بهار خانم. سلام به همه ادرس وب دخملم عوض شده به این ادرس بیاین. Http:/ www.bahargolenaz91.niniweblog.com. نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1392ساعت 17:33 توسط مامان بهار. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن 1392ساعت 23:21 توسط مامان بهار. الهی قربون اون معصومیتت برم خوابهای ناز ببینی گلم. خدا عمرت بده الان خونه یه ارامشی توش برقراره بخواب مادر بخواب. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن 1392ساعت 23:14 توسط مامان بهار. و اینم اون گوشی بلاستیکیه که گفتم. سرتو بذار رو شونمو. رو شا...
bahar
یکشنبه 18 بهمن 1388 09:52 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:52 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:51 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:51 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:50 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:49 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:49 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:48 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:48 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:47 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:47 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:46 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:45 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:45 ق.ظ. یکشنبه 18 بهمن 1388 09:44 ق.ظ. تعداد کل صفحات : 3 1. پرتال جامع میهن وی.
بهارخانوم
دلنوشته های بهار برای زمستونیها. آدم ها می آیند. می میرند و می روند . اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز می شود که. آدمی می رود اما نمی میرد! می ماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین می شود که تو می میری در حالی که زنده ای . نوشته شده در یکشنبه ششم آذر ۱۳۹۰ساعت 11:59 توسط بهار. عادت می کنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش ،. به بودن کسی و سپس به نبودنش،. تنها عادت می کنم . نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۰ساعت 23:44 توسط بهار. وشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد. مانند س...
پرواز با تو
یکشنبه 22 بهمنماه سال 1385. دیشب با یونس قرار گذاشتیم که با هم بریم خونه بابا اینها. ساعت 9:15 زنگ زدم و بعد هم خودش تماس گرفت و قرارمون شد ساعت 10. کمی زودتر زنگ زد و گفت که پایینه و منتظر من.دلم واسش یه ذره شده بود یه هفته میشه که ندیده بودمش. واییییی عجب حالی داشتم دلم میخواست بغلش کنم ببوسمش از همون مشتها که خودش میدونه بزنم بهش ولی نمیشد.موقعیت مناسب نبود. خلاصه که هم خوب بود و هم نه. شب هم ساعت 9 برگشتم خونه.یونس زنگ زد و شب بخیر گفت(بوس).الان هم کلی دلتنگشم. شب بخیر عزیز دلم. برگ سی و سوم.
بهار
Mon 4 Jul 2011. Bahar with her new Lego. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. Sat 30 Apr 2011. بهار در گروه ک ر. این هم من که مثل بلبل ک ر اجرا کردم. نوشته شده توسط مامان و بابا در ساعت لینک. Sun 10 Apr 2011. کتابخوانی در مهد کودک سپهر. I went to a shoping mall. I bought some arty stuff for my foam ball dolls(a kind of ball you can draw or make things). I dont have school for two weeks! And tommorow am going to my brothers kindi(nursery or mahdekoudak) to read a book for evreybody in there! اول -گرو...
عاشقانه
به سلامتی همه ی دختر و پسرها : ) ) ) ) ) ) ) ) ) ). ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻴﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﮎ ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﺮﺩﻩ. ﻭﻟﻲ ﺷﺐ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ﻭ ﻣﻴﺒﺮﻩ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻕ. ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﺷﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩﻳﻤﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻧﻪ . ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﻴﺒﺮﻩ . ﭘﺴﺮﻱ ﮎ ﺑﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯﻱ. ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﭘﺎﻱ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺯﺍﻧﻮ ﺑﺰﻧﻢ ﺭﻭﺯﻳﻪ. ﮎ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﻡ . ، . ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﮎ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻲ ﻣﻴﺸﻲ ﭘﺪﺭ. ﭘﺴﺮﻡ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﻱ ﻣﻴﺸﻲ ﺍﺳﻢ ﭘﺴﺮﻡ . ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺍﻭﻧﺎﻳﻲ ﮎ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﺯﻳﺮ ﺍﻭﺍﺭﻱ ﮎ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ. ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩﻥ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮﻳﻦ ﺗﮑﻴﻪ ﮔﺎﻫﺸﻮﻧﻪ . ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺭﻓﻴﻘﻲ ﮎ ﻱ ﺭﻭﺯ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮ ﺧﺎﮐﻢ ﺍﻣﺎ. فردا سالگرد عروسی م...
ترانه های بهار
1777;۳۸۸/۱/٦. و ترانه هایت پر از صداقت سبز بهار است. پس بهار را به. و تولد فرودینی ات را به همهء ترانه های سبزت. از طرف شبنم، الههء ترانه های عاشقانه. 1777;۳۸٧/۱۱/٥. وقتی که شک می کنی به عشق من. گل شب بو دیگه از تو نمی گه. خورشید از شب ابد حرف می زنه. قصهء صبح ازل رو نمی گه. وقتی که شک می کنی به عشق من. بغض گیتار شکسته می شکنه. قلب من ترانه ای نمی خونه. دیگه نبض بودنم نمی زنه. وقتی که شک می کنی به عشق من. قصه های عاشقانه گم می شه. وقتی که دروغ داره پر می زنه. لحظه های صادقانه گم می شه. تو آینه ها خیمه زد...
بهار
تاريخ : شنبه بیست و ششم اسفند 1391 3:35 نویسنده : بهار. ببخشید که اینقدر دیر شد.سلام. سال دوم دانشگاه بودم.گهگداری با کیانا و الک و دوستش میرفتیم بیرون.چه آتیشا که نمیسوزوندیمم.یادش بخیر. یادمه یه بار که باهم رفته بودیم بیرون تا11شب بیرون بودیم.یه کوچه بود خیلی تاریک و ترسناگ بود.تو بافت قدیمی شهر بود.شرط بستیم که کی میتونه تا تهشو بره برگرده.خدایی خیلی دل میخوست.منم خر شدم گفتم که من میرم. و رفتم :D. از اون به بعد بهم میگفتن شجاع دل :) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ). فردای روز عروسی شد. پس فرداش شد.همینجور روز...
مسافر آخر
دریافت کد صفحه ورودی. به کلبه کوچک خودتون خوش اومدید عزیزان. دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم. کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من. زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک. برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق. بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی. ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﻨﻢ. ﺗﻮﺵ ﭘﺮ ﺳﻮﺳﮏ ﺑﺎﻟﺪﺍﺭ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﺱ. ﻓﻘﻂ ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﺩﺍﺭﻩ. ﺷﻠﻨﮕﺸﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ. ﺗﺎﺯﻩ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩﻩ ﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ. ﻣﯿﮕﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭن. ﻃﻮﻝ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ 3 ﻣﺘﺮﻩ ﺩﺭﺷﻢ ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺸﻪ ﻗﻔﻠﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ. When I came drenched in the rain. منم شا...
شکوفه ای درآسمان
یک خاطره ی زیبا. سه شنبه 10 دی 1392 : نویسنده : بهار خسروی. دوست های زمان دانشگاه مادر و پدرم که از زاهدان اومده بودند داشتندازمسافرتشون که تابستون به. همدان رفته بودند،تعریف می کردند،. گفتندنزدیک های ظهر مابه همدان رسیدیم داشتیم دنبال جایی می گشتیم که برای ظهردرآنجاسکونت داشته. باشیم در ورودی شهرهمدان روی یک تابلو نوشته بود بوستان جن ت. و ما راه افتادیم و بااستفاده ازتا بلو ها. حدودنیم ساعت بعد به جایی رسیدیم که روی یک تابلوی درب آن نوشته بود بوستان جن ت. لینک های مرتبط :. به کجا مینگری کودک من. شنبه 11...