balashpaeeze.persianblog.ir

bamdad17.persianblog.ir

بانو - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/163

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٧/٥. با شما هستم . در آن شهر پر عطر بهار نارنج را می گویم . ولی من خوب در یادم هست. که چگونه در چشمان خیسم نگریستی. و دروغ را از برای من ، تفسیر کردی . ولی من خوب در یادم هست. که چگونه میان بازوان لرزانم لمیدی. ولی من خوب در یادم هست.

bamdad17.persianblog.ir

خیانت - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/173

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳٩۱/٧/۳٠. خیانت را لبان تو به من أموخت وقتی خیس إز لبان اغیار بود٠٠٠.

bamdad17.persianblog.ir

یادواره - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/160

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٧/۳. خوب یادم هست . مردمان بی هیچ سلامی از کنار آفتاب می گذشتند. در آن عبور بی تفاوت. ناگاه دیدم نی نی آن دو چشم تو را . که مرا مسخ نمود و تا کجاهای رویا برد. آن روز غرق در دنیایی با شادی گذران که بس مستانه می خندیدی به انحنای خیال من .

bamdad17.persianblog.ir

با یادت - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/156

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/۳/۱٩. در این بی راه راه. کسی را دوست می دارم. که از تبار آفتاب است و صبح خورشید در سینه اش پیدا. که سایه سار عشق اش ، خنکای هبوط من است. نوازش گر نازک تنهایی من . ای حریق تو مأمن مینوترین سرزمین من. بدان که دورترین خاطره ات. تو را دوست دارم .

bamdad17.persianblog.ir

گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/151

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٢/۱٩. همیشه منتظر خبری خوش. خواب های تو را مرور می کنم. گاه در بستر خویش ، پهلو به پهلوی گریه که می غلتم ،. با من از رفتن ، از احتمال. از نیامدن ، از او ، از ستاره و سوسو سخن می گویی . شانه به شانه ی من. از لبخند هفت سالگی سخن می گویی .

bamdad17.persianblog.ir

فصل بی باغ - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/169

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/۸/٢٧. شده ام آن مردی. که از پس پنجره به باغ می نگرد! از برای فصل های از دست رفته . از برای فصل های نیامده .

bamdad17.persianblog.ir

... - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/171

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/۱٢/۱٥. یک سیلاب بی انتها. که رها و گریان. میگذری بر پهنه پنهان این سیلاب بی انتها .

bamdad17.persianblog.ir

این منم - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/170

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٩/۱٩. شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد. خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد. من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند. نیمم آتش سوخت،نیم دیگرم را باد برد. از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا. بیت های روشن و شعله ورم را باد برد.

bamdad17.persianblog.ir

خیال - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/159

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٧/۳. از پس مردمکان خواب آلوده ات. در آن بامداد ، شهر نارنج. من ، به یادگار. دور ازهوشیاری بی تاب تو. ناگاه ، بوسه ای چیدم . و تا فراسوی خیال آغوشت.

bamdad17.persianblog.ir

به ناگاه ... - گريه بيد

http://bamdad17.persianblog.ir/post/164

ای یاران ندانید که من کیستم آن هنگام بدانید که من نیستم. با او وبی او . تقدیم به یاس ها. می مانم از برای تو. همیشه با تو . ماهی ها در خاک می ميرند. تنهایی های من و تو. نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم سزاست / وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند. نویسنده: سعید محفوظی - ۱۳۸٩/٧/۱٩. من مردی را دیدم که موسیقی می فروخت. سر چهار راه گشنگی . من کوچه ای را دیدم که انتهایش آغاز زندگی من بود و . من شهری دیدم که بوی آفتاب می داد و . خورشید آنجا نبود . من پری زاده ای دیدم که با چشمانش مرا نوازش میداد و . آخر پاییز عاشق شد .