BANOYE-KOCHAK.BLOGFA.COM
بانوی کوچکبانوی کوچک - آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی...
http://banoye-kochak.blogfa.com/
بانوی کوچک - آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی...
http://banoye-kochak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.435 sec
SCORE
6.2
بانوی کوچک | banoye-kochak.blogfa.com Reviews
https://banoye-kochak.blogfa.com
بانوی کوچک - آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی...
banoye-kochak.blogfa.com
بانوی کوچک - پاییز...
http://www.banoye-kochak.blogfa.com/post/9
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. عبور می کند از گذرگاه لحظاتم. شور عشق در دلم می جوشد. وهوای تو در سرم موج می زند باز. راهی ندارم جز سقوط. ریشه ی وجودم سبز است. دوباره تورا در کنار خویش حس می کنم. به آغوشت پناه می آورم. واین گونه در نگاه تو ذوب می شوم. پاییز که می آید. دلم عجیب به هوای دیدنت دیوانه می شود. نوشته شده در پنجشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۱ساعت 21:26 توسط فاطمه. یکی از همین روزها. روزی تورا خواهم یافت وسربرشانه هایت. غم این روزهای بی تو بودن را فراموش خواهم کرد.
بانوی کوچک - تفسیر دلتنگی
http://www.banoye-kochak.blogfa.com/post/2
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. نمی دانم چگونه تفسیرش کنم این تنهایی را. تا بدانی بدون تو. چه اندازه تنهایی من بزرگ است. شانه هایت را کم دارم در کنار این غروب. واتاق کوچکم لحن نگاهت را می خواهد. جاده هم تورا صدا می زند. وبرای برگشتنت بی تابی می کنند ستاره ها. حجم این دلتنگی روی قلبم سنگینی می کند. ویک چمدان گرمای آغوشت را برایم سوغاتی بیاور. اگرنه دنیا یخ می زند از سرمای دستانم. نوشته شده در جمعه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 23:24 توسط فاطمه. یکی از همین روزها. دو کلام حرف دل.
بانوی کوچک - روزت مبارک....
http://www.banoye-kochak.blogfa.com/post/4
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم. این اشک های من از سردلتنگی است. دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت. امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم. می دانم جای تو خوب است. وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند. آخر میدانم که بهشت زیر پای توست. کاش فقط امروز نگاهت را داشتم. خدایا کاش فقط یک بار دیگر. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:13 توسط فاطمه. یکی از همین روزها. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۱.
بانوی کوچک
http://www.banoye-kochak.blogfa.com/1391/02/2
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. نمی دانم چگونه تفسیرش کنم این تنهایی را. تا بدانی بدون تو. چه اندازه تنهایی من بزرگ است. شانه هایت را کم دارم در کنار این غروب. واتاق کوچکم لحن نگاهت را می خواهد. جاده هم تورا صدا می زند. وبرای برگشتنت بی تابی می کنند ستاره ها. حجم این دلتنگی روی قلبم سنگینی می کند. ویک چمدان گرمای آغوشت را برایم سوغاتی بیاور. اگرنه دنیا یخ می زند از سرمای دستانم. نوشته شده در جمعه هشتم اردیبهشت 1391ساعت 23:24 توسط فاطمه. یکی از همین روزها. دو کلام حرف دل.
بانوی کوچک
http://www.banoye-kochak.blogfa.com/1391/03/2
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. گاهی دلم می خواد بگریزم. از این من من. از این تو تو. هرجا که می روم عطر تو پیچیده است. هوا نیز بوی تو می دهد. نفس که می کشم با تمام قوا هوا را با تومی بلعم. تمام تنم گر می گیرد. ویادت سرتاسر وجودم را می گیرد. انگار تمام دنیا نام تورا فریاد می زند. معلق می شود یادت. وباز هم هوا بوی تومی دهد. آنقدر از تو خالی شده ام. که دلم می خواهد. روی تمام دیوار های شهر. بدون هیچ فاصله ای. یک لیوان چای داغ زیر طاق آسمان شب. تلخه تلخ مثل دلتنگی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
دوکلام حرف دل - عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
http://www.delnegari.blogfa.com/post/13
دل نگاری های های یک دل نگران. سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱. ن : محمدمهدی جعفریان. عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم. با تمام کم و زیادش. با همه روز های آفتابی. حالا دیگر پاره ای از قلبم. حالا دیگر عمرم . باااور کن راست می گویم:. با همه ی وجود. سرنوشت همه ی همه ی زندگیمان با همه ی ابعادش را به تو میسپارم که بهترین امانت دار و مهربان ترین پدری. آقاجان! و مثل همیشه دلم روشن است. دنیایی زیر قلمت راه می رود. عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم. روز ظهور تو چه سرافکنده می شوند. شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
دوکلام حرف دل - یک اتفاق
http://www.delnegari.blogfa.com/post/7
دل نگاری های های یک دل نگران. چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱. ن : محمدمهدی جعفریان. آدم فی ذاته تنهاست.همیشه احساس تنهایی می کنه. تنها به دنیا میاد و تنها از دنیا می ره. حتما واسه شما هم اتفاق افتاده که حتی توی یک جمع شلوغ هم یک دفعه به شدت احساس تنهایی می کنی، این از ذات تنهای آدم نشئت می گیره! ولی گاهی یادت می ره که تنهایی و فکر می کنی که نه ،کسی هست که باتوئه، از توئه و به تو فکر می کنه! چی شده بعد ازمدت ها ژیگول کردی ناقلا؟ راه می وفتی و تو راه همش ذهنت درگیره پیشامد دوباره ی یک اتفاقه! صبح که از خواب بیدار...
ری را نامه
http://www.riraname.blogfa.com/9109.aspx
که می روی تا خنکای شرشر باران. دانه های ریز سفید. لرز بی وقفه ی تنت. من به آرزوم رسیدم. به تن تبدار دستات". سرت رو به آسمان. اولین برف پاییزی هزار و سیصد و نود و یک. تهران نیایش زمین بسکتبال. 20:41 دقیقه ی شب". جمعه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۱ 21:22 ری را. ری را ری را. دارد هوا که بخواند. او نیست با خودش،. او رفته با صدایش اما. ری را جدی ترین اتفاق من بود. ری را جدی ترین حادثه ی زمین بود. ری را جدی تر از همه کس و همه چیز زاده شد. ری را، در زبان مازندرانی به معنای هان! بيد همچنان مجنون است. استاد سید علی صالحی.
حس تاریک.... - تو می دانی....
http://worlddark.blogfa.com/post/114
پشت این پنجره، یک نامعلوم نگران من و توست. فروغ. می دانی که تو را می خواهم. من برای با تو بودن از خودم می کاهم. می دانم بودنت عشق است. من در این شب ها. تو را در ماه می بینم. خودم را آه می دانم. و از دور صدای عشق می آید! نفس بی تو چه بیهوده ست. هوا بی تو چه غم آلود. نمی دانی که من دریائی از دردم. در این شب ها. ولی تو خوب می دانی. که در این شب های تنهائی. نوشته شده در یکشنبه سی و یکم شهریور 1392ساعت 21:49 توسط m.s. تاریکی و دیگر هیچ. به نام خالق تاریکی. يخ بهشت با طعم شعر(فروغ). دست نوشته های تنهايي من(صبا).
ری را نامه
http://www.riraname.blogfa.com/9307.aspx
در سینه ام تو می تپی. کلمات دنیا را جمع کرده بودم. که حق مطلب بوسه هایشان را ادا کنند. اینگونه شروع می کنم:. ای آنکه مردی خجل است از روی انسانیت به بودن تو. به مردی که کمترین حقش از دنیای کلمه های من، یه تف تو صورتشه. پشت دخترمو خالی نمی کنم تا وقتی نبض زخمم انقدر تند می زنه! کاش مرد بودی و تو روی من پا رو پا مینداختی تا نشونت بدم دستای یه زن وقتی مادر باشه چقدر می تونه استخون خرد کنه! جمعه چهارم مهر ۱۳۹۳ 1:28 ری را. ری را ری را. دارد هوا که بخواند. او نیست با خودش،. او رفته با صدایش اما. تی ر ه ای ب هدف.
ری را نامه
http://www.riraname.blogfa.com/9202.aspx
حسابم رو تو فرق می کرد دوست! فکر می کردم گفتی رکیم! پس این دروغ این همه بچگانه و ساده واسه چی بود؟ من و تو که تعارف نداشتیم. شب خوش! دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ 0:17 ری را. یه اتفاق برنامه ریزی شده. یه حادثه ی عجیب اما کاملا عادی. خنده های ته دلی. چشم های خیره به هم،. نگاه های کنجکاو در گردش،. باور های مرور شده،. ب هت بیننده ها،. کنار دست خط زیبات. ازت ممنونم شازده ی من :-*. آقای عبادی عزیز، ممنون بابت حس خوب دیدنتون :). سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ 23:36 ری را. به سخره می گیرند. وادارش می کند به پرواز.
ری را نامه
http://www.riraname.blogfa.com/9110.aspx
اینقدر با نیش هایت. این خاکستر به خاموشی رفته را. زیر و رو نکن. سه ماه و یک عشق طول کشید. این بار که روشنش کردی. سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۱ 12:6 ری را. صدای زنگ در بود. کفش های صمیمی آشنایت بود. جوابشان را در چشمانت دادم. لبخندت را در کاسه گذاشتی. لبخندت پ ر تر شد. کاسه ی احساست را جلو تر گرفتی. همان دم تمام شیرینش را. من مانده بودم و کاسه ی خالی احساس تو. و یک سوال بزرگ در درونم. کاسه ات را با چه پر کنم؟ چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱ 3:11 ری را. ری را ری را. دارد هوا که بخواند. او نیست با خودش،. تی ر ه ای ب هدف.
حس تاریک.... - تـــــــــو....
http://worlddark.blogfa.com/post/117
پشت این پنجره، یک نامعلوم نگران من و توست. فروغ. همه ی هستی من. فقط یک عاشقانه است. عاشقانه ای به نام "تو". نوشته شده در پنجشنبه سی ام آبان 1392ساعت 12:50 توسط m.s. تاریکی و دیگر هیچ. به نام خالق تاریکی. يخ بهشت با طعم شعر(فروغ). اینج امیت ونے ف ریاد بزنے( ترنم). دست نوشته های تنهايي من(صبا). همین حالا بیا حالای من باش (سمیرا). فرهنگ و ادب( عشق جاودان).(مهرکیا). باران برای هانی (باران).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
با مــــن از عــشـــق سخــــن بگــــو ..
با من از عشق سخن بگو . تا به فراسوی احساسم میهمانت کنم . به نگاه مهربانت . این روزها به یاد توام نازنین من. این روزهای سربه هوای سپید تن! تا انتهای چله ی برفی نشسته اند. گنجشکهای یاد تو بی قصد پر زدن. اینجا به جز صدای خودم حرف تازه نیست. فریادها درون گلو بغض کرده ان. با این همه چقدر دلم بی قرار توست. با این همه سکوت و سکون کمرشکن. محض رضای عشق بیا و کمی بزن -. ساز شکسته ی نفست را برای من. این روزها برای خودم گریه می کنم. این روزهای خالی از حس رها شدن. سپاس دوستان مهربان ،. به خاطر نگاه های زیبایتان .
♪..پسری از جنـــس باران..♪
پسری از جنس باران. سلام من مدیر جدید وب علیرضا هستم از این به بعد من این وب را اداره میکنم. منتظر نظرات خوب شما هستم. این چت روم من هست حتما یه سری بزنید. اگه 7 تا کاربر بیارید و فعال باشید ناظرتان میکنم. اگه میشه چت روم منو لینک کنید مرسی. چهارشنبه بیست و دوم خرداد 1392. تقصیر هیچ کس نیست. جسمت را لگد مال بوسه های هوس آلودشان می کنند. و به نام "ناپاکی تو ". و به نام "صبر". از درون ویران شوی. سه شنبه ششم اسفند 1392. یه وقتایی خودمو بغل میکنم و میگم :. پنجشنبه هفدهم بهمن 1392. نه كلامي مي خواهم. ستاره های...
دیار عاشقان
فاطمیه مادر نزدیک است. تقدیم به فدائیان سید علی . لیست کامل مطالب ارسالی. خدانگه دار برای همیشه. 1608;صیت شهدا. بغضی که صدا میشه. پنجره رو به تو. سایت فرهنگی شهید آوینی. امام خامنه ای(دام ظله). ابزار و قالب وبلاگ. 1580;نگ دفاع مقدس. 1587;اعت فلش مذهبی. 1585;وزشمار فاطمیه. فاطمیه مادر نزدیک است. ای كاش فدك این همه اسرار نداشت / ای كاش مدینه در و دیوار نداشت / فریاد دل محسن زهرا این بود / ای كاش در سوخته مسمار نداشت /. برچسبها: در و دیوار. جمعه ۱۳۹۲/۱۲/۰۲ توسط : مهاجر. تقدیم به فدائیان سید علی . مرجع دریاف...
يك نفــس راحـــــتــــــــــــــــــــــ
و من به احترام زندگي تمام قد ايستاده ام. از این به بعد در نامه های عاشقانه. نوشته های آبی نخواهی خواند. در اشک شمع ها. رد ی از من نخواهی دید. از این پس در کیف نامه رسان ها. بادبادک رنگینی برای تو نخواهد بود. دیگر در عذاب زایمان کلمات. و در عذاب شعر حضور نخواهی داشت. جامهء شعر را بدر آوردی. خودت را بیرون از باغهای کودکی پرتاب کردی. و بدل به نثر شدی .ا نزار قبانی. نوشته شده در پنجشنبه ۸ مرداد۱۳۹۴ساعت 7:54 توسط عاطفه. حكم تير مژه ات قتل مرا واجب كرد. بي جهت "جرم و جزا" فقه و مباني خواندم. روزي كه من نباشم 3.
بانوی کوچک
آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر می شوی. عبور می کند از گذرگاه لحظاتم. شور عشق در دلم می جوشد. وهوای تو در سرم موج می زند باز. راهی ندارم جز سقوط. ریشه ی وجودم سبز است. دوباره تورا در کنار خویش حس می کنم. به آغوشت پناه می آورم. واین گونه در نگاه تو ذوب می شوم. پاییز که می آید. دلم عجیب به هوای دیدنت دیوانه می شود. نوشته شده در پنجشنبه سی ام شهریور 1391ساعت 21:26 توسط فاطمه. یکی از همین روزها. یکی از همین روزها. که به شب می ماند. طاقتم طاق می شود. دستم را بالا می برم. از این من من.
*دلـنوشتـه هایـی از جنـس بـاران*
دلنوشته هایی از جنس باران*. صداست که می ماند. روحش شاد و یادش گرامی. تاریخ یکشنبه بیست و پنجم آبان 1393 ساعت12:16 نویسنده آنیتا. تقدیم به مردان سرزمینم*. یواش تر از صدای قلب یک زن است. مرد هم در خلوتش. برای عشقش گریه میکند. اما همیشه اشک هایش. را در آلبوم دلتنگیش قاب میکند. هر وقت زن بودنت. را جلو میدهد.صدایش را کلفت تر. دست هایش را ببینی. مرد که باشی.دوست داری.از نگاه یک زن مرد. نه بخاطر زور بازوها. تو این ها را خوب میدانی. این است که سر روی پاهایت بگذارد. و بیشتر از تو به آغوش. او را امیدوار میکند.
شخصی
سلام هرکسی رمز داره بیاد ادامه مطلب هرکسی رمز نداره بگه. نوشته شده در جمعه پانزدهم دی 1391ساعت 13:44 توسط بهار. خرید شارژ همراه اول. ارسال اس ام اس تبلیغاتی. جلوگیری از ورود گرد و غبار. خرید ام پی تری پلیر.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
banoye-ordibehesht.blogsky.com
بـــــانـــوی اردیــبـهشـتـــ
مهر پ ر مهر. بعدا نوشتی که پست شد! حرف هایم رسوب میشود. گالری عکس های زیبا. این پست Abbas Taraneh. من این حال غریب را. به تمام احوال جهان ترجیح می دهم. همین که تو ایستاده باشی پشت به باد. و من هر ثانیه. با وسوسه ی پریدن یا نپریدن توی آغوشت. وقتی تمام مردان شهر. بی هیچ حال خوبی. آغوششان را نخ نما کرده اند. و تو اما با غرور کمرنگی بر بالای بلندت و. لبخندی بی تفاوت اما آگاه، بر لب هات. خودت را به کوچه ی علی چپ زده ای. چقدر دیوانه ات شدن. ساده تر می شود ! می بخشم آدم ها را. عبور می کنم از بی تفاوتی هاشان.
banoye-ordibeheshti.blogfa.com
بن بست اردیبهشت
تو در خوابهایم یک سرباز اس اس بودی. تو در خواب های سریالیم. یک سرباز ا س ا س بودی. یک مامور اف بی آی. یک عنصر اط . من تو را با دو پوچ می شناختم و یک هفت. و چقدر نمی شناختمت. با روبدوشامبر آبی رو به رویت می نشستم. و تو با لباس چریکی. از جنون پازتیزانی من پرونده می ساختی. هوای بازجویی مسموم می شد. صحنه را ترک می گفتی. و من برای والس با مرگ. بروی دیوار چنگ می زدم. تو در خواب های من یک سرباز اس اس بودی. و آشویتس واقعیتی بود. روی تخت دو نفره. در یک بیداری سریالی . نمی شناسمت که بودی؟ باید دستت را بگیرم. و شای...