BARAN1357.PERSIANBLOG.IR
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://baran1357.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://baran1357.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.3 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.266 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | baran1357.persianblog.ir Reviews
https://baran1357.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
weinen - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/pages/1
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. مکتب عشق . احادیث و روایت دارد:. که دل آزاری و آشوب، . نهایت دارد! انتهای سفر عشق، . همینجاست! عرض شرمندگی و . قصد شکایت دارد. شکوه ها، . از تو و از درد جگرسوز من و،. دل بی ذوق و سر، سر به هوایت دارد. سرپناه" از پس این قافیه ها می جویم. از دو چشم تو که سودای جنایت دارد. می روم ، می روم، از شهر تو، هر چند هنوز. دل، هزاران غزل و قصه برایت دارد. بی هوا، می روم و بند می آید نفسم. این نفس، بد رقم! عادت به هوایت دارد. بمان در دل این شهر شلوغ. که هزاران دل افتاده به پایت دارد.
بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/1392/1
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. بر زمین یا رب فقط نعش سپیدارست اینجا. برسرم خرمای خون آلود میافتد هراسان. بر گلوی نخلها زخم تبردارست اینجا. ماه رد شد لرز لرزان امشب از شهر خموشان. دارد از بالا میافتد سخت تبدارست اینجا. دارد از آن سوی گندمزار میآید پریزاد. شروه خوان کوچ فایزهای بسیارست اینجا. کیست او فانوس در دستش به دنبال جسدهاست. با تمام بغض سر بردوش دیوارست اینجا. ای عروسکهای خونین بلاتکلیف بر خاک. این مصیبت از دلم کی دست بردارست اینجا؟ ای امام شهر هنگام نماز استغاثه ست. اشتون چه قشنگه چشمات.
نه طریق دوستان است و نه... - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/233
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. نه طریق دوستان است و نه. یک دل سر دست برفشانی. تو چون برنجد که به وهم درنگنجد. که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی. نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو. که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی. غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم. تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی. اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟ دل عارفان ببردند و قرار پارسایان. همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی. خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم. همه بر سر زبانند و تو در میان جانی. اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد. مده ای رفیق پندم که.
بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/1392/6
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. بال های شکسته می دانند. با همان دست راستت بشکن. آخرین قفل این قفس ها را. بال های شکسته می دانند. رمز محکم ترین قفس ها را. کاش زیبا نبود چشمانت. آه، از این برادران حسود. پلک هایت ورق ورق زده است. شرحی از احسن القصص ها را. درد و تنهایی و غریبی که. سرنوشت تمام عاشق هاست. تو که باشی برای من کافی است. چه نیازی است هیچ کس ها را؟ 1777;۳٩٢/٦/٢٠ساعت ۱٠:٤٧ ق.ظ توسط احسان نظرات . نه طریق دوستان است و نه. بال های شکسته می دانند. غیبت در کلام حاج محمد اسماعیل دولاب.
نرم نرمک میرسد اینک بهار - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/226
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. نرم نرمک میرسد اینک بهار. بوی باران ، بوی سبزه، بوی خاک. شاخه های شسته، باران خورده پاک. آسمان آبی و ابر سپید. عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد. خلوت گرم کبوترهای مست. نرم نرمک میرسد اینک بهار. خوش به حال روزگار . خوش به حال چشمه ها و دشتها. خوش به حال دانه ها و سبزه ها. خوش به حال غنچه های نیمه باز. خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز. خوش به حال جام لبریز ازشراب. خوش به حال آفتاب. ای دل من، گرچه در این روزگار. جامه رنگین نمیپوشی به کام. باده رنگین نمیبینی به جام.
بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/1392/9
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. نه طریق دوستان است و نه. یک دل سر دست برفشانی. تو چون برنجد که به وهم درنگنجد. که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی. نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو. که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی. غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم. تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی. اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟ دل عارفان ببردند و قرار پارسایان. همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی. خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم. همه بر سر زبانند و تو در میان جانی. اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد. مده ای رفیق پندم که.
آلماتی 2 - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/228
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. اشتون چه قشنگه چشمات. چه می خنده لبهات. صد دل عاشق نگاته. بخند با خندت همیشه. غنچه گلها وا میشه. هیچ کسی پیدا نمیشه. 1777;۳٩٢/۱/۱٧ساعت ۱۱:٠٢ ق.ظ توسط احسان نظرات . نه طریق دوستان است و نه. بال های شکسته می دانند. غیبت در کلام حاج محمد اسماعیل دولاب. ضمن تبریک به دوستان حامی روحانی. غیبت های نوروزی 22 سال پیش. نرم نرمک میرسد اینک بهار. مشترکه مکرمه با جمعی از دوستان. قلم را آن زبان نبو د که سر عشق گوید باز. پايگاه جامع مهندسي صنايع ايران. بی خوابی - گاه نوشت های حسین مرادی.
خسته ام، شدید - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/234
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. 1777;۳٩٢/۱۱/۱ساعت ۱:۳۳ ب.ظ توسط احسان نظرات . نه طریق دوستان است و نه. بال های شکسته می دانند. غیبت در کلام حاج محمد اسماعیل دولاب. ضمن تبریک به دوستان حامی روحانی. غیبت های نوروزی 22 سال پیش. نرم نرمک میرسد اینک بهار. مشترکه مکرمه با جمعی از دوستان. قلم را آن زبان نبو د که سر عشق گوید باز. پايگاه جامع مهندسي صنايع ايران. بی خوابی - گاه نوشت های حسین مرادی. Href="http:/ www.drjalily.com/" target=" blank".
بال های شکسته می دانند - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/232
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. بال های شکسته می دانند. با همان دست راستت بشکن. آخرین قفل این قفس ها را. بال های شکسته می دانند. رمز محکم ترین قفس ها را. کاش زیبا نبود چشمانت. آه، از این برادران حسود. پلک هایت ورق ورق زده است. شرحی از احسن القصص ها را. درد و تنهایی و غریبی که. سرنوشت تمام عاشق هاست. تو که باشی برای من کافی است. چه نیازی است هیچ کس ها را؟ 1777;۳٩٢/٦/٢٠ساعت ۱٠:٤٧ ق.ظ توسط احسان نظرات . نه طریق دوستان است و نه. بال های شکسته می دانند. غیبت در کلام حاج محمد اسماعیل دولاب.
برای بوشهر - بانگ بردار که در شهر کسی نیست
http://weinen.persianblog.ir/post/229
بانگ بردار که در شهر کسی نیست. بر زمین یا رب فقط نعش سپیدارست اینجا. برسرم خرمای خون آلود میافتد هراسان. بر گلوی نخلها زخم تبردارست اینجا. ماه رد شد لرز لرزان امشب از شهر خموشان. دارد از بالا میافتد سخت تبدارست اینجا. دارد از آن سوی گندمزار میآید پریزاد. شروه خوان کوچ فایزهای بسیارست اینجا. کیست او فانوس در دستش به دنبال جسدهاست. با تمام بغض سر بردوش دیوارست اینجا. ای عروسکهای خونین بلاتکلیف بر خاک. این مصیبت از دلم کی دست بردارست اینجا؟ ای امام شهر هنگام نماز استغاثه ست. نه طریق دوستان است و نه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
مطرعشق
فقط اوست که میداند ،فقط اوست که میتواند،فقط اوست که میبیند،فقط اوست که می شنود،فقط اوست که میبخشد ،فقط اوست که مهربان است،فقط اوست که بزرگ است،فقط اوست که عزیز است،فقط اوست که صبور است و فقط اوست که میماند پس. ای نام تو بهترین سرآغاز چشمی به نیاز ما بینداز. پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲ ] [ 12:7 ] [ باران ] . مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت.مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:"این مشعل و سطل آب را کجا میبری؟ نامه ای از . یکشنبه...
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
عطر یاس
نویسنده یاس در چهارشنبه بیست و هشتم آبان 1393. از رسول اکرم (ص) حکایت شده:. من مات و هو لا یعرف امام ه مات میته جاهلیه. کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. راه های شناخت امام زمان :. ۲ راه دوم بوسیله ارتباط روحی و معنوی با دعا و توسل است: همانطور که در زیارت جامعه می فرماید : خدایا از تو می خواهم که مرا از آشنایان به امامان و به حق و حقوق آنان قرار دهی! راه اول : راه معرفت علمی است ولی راه دوم: راه شناخت قلبی و روحی است. توقیع حضرت ولی عصر (عج) :. سوالاتی که برای مردم حاصل شده بود...
و تباهی آغاز یافت ...
و تباهی آغاز یافت . پروفایل من : باران. مسلمان نیستم . یا حسین میرحسین اما. بیل چه ام را بر داشته ام. بامدادی که من می شناسم. باشگاه مدیران و متخصصان. فرزاد کمانگر را اعدام نکنید. حمایت ازدانشجویان پلی تکنیک. مسلمان نیستم . یا حسین میرحسین اما. ساعت ۱:۱۳ ب.ظ روز یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۸٩ : توسط : باران. برادرم که به خاک اوفتاد،کودک بودم،گفتم نمی بخشم ،. آنان را که سکوت کردند. من اما سکوت نمی کنم امروز. من اما سکوت نمی کنم. می دانی که مسلمان نیستم؟ اگر چون صانع و محمد به خاک اوفتاد. کهریزک جدید در مسگر آباد؟
خیلی سخته بی تو بودن
خیلی سخته بی تو بودن. تا تو هستی زندگی آرام است. بی هراس به قبیله من بیا. مهر امان نامه تو! کنار خیمه مادر بزرگ. خشم قبیله با من. به قبیله من بیا. و با زبان خودت مرا صدا بزن. تا به تمام مردم ثابت کنم. ماه دلتنگ می شود! ماه راه می رود! ماه مرا صدا می زند! و من میان ظرف شستنها. نوشتم تو می آیی. و چسپاندم به دیوار آشپزخانه. و فقط به رنگ پیراهنی فکر کردم. که در استقبال تو در فرودگاه خواهم پوشید. چون از من مهربانتر نخواهی یافت. نوشته شده توسط فرحناز در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۹۴. از شمال تا جنوب بازوان توست. ترا به...
باران بهاری
کی دل به راه می شوم آخر! محبس تنگیست واژه، روزی با شعر رها خواهم شد. هر کجا بروم باز، بازمی گردم به سر قرارم. دنیای بزرگ این آدم ها هم اندازه ی رویای کوچکم نیست. تلف می شوند ، گناه دارند. دوس داشتم تمام دلم را برایت بخوانم ،. یا نه گفتنش کار من نیست. کاش می شد تمام دلم را بنویسم. می دانم این نگفتن های بی شمار از عمر عشق می کاهد. نمی دانم این حاشیه ها ازمن چه می خواهد. کاش فرصت بود یک دل سیر دعایت کنم. دعا نمی کنم باشی. دعا نمی کنم ناخواسته. دعا می کنم به یقیق برسی. به یقیق دوس داشتن. شاید مرا هم مومن کنی.
I♥U قــــلب شکسته I♥U
وبلاگی برای قلبهای شکسته وتنها. . * `. تنها تو هستی که تو قلبم نشستی و با عشقت دلم یه دریا شد. خوبمتو امدی و دنیام با خواستنت با عشقت تازه یه دنیا شد. یادت همیشه و هر لحظه رفیق تنهایی این دلتنها شد. وقتی به یادتم می دونم که به یادمی. تنها کسم تویی تنها تویی که به یادمی. وقتی به یادتم دل تو دلم نمی مونه. جز اون که عاشقه درده منو نمی دونه. امروزم و ببین حالم باهات خوشه. دوری از عشق تو قلبم رو می کشه. امروزم و ببین حالم باهات خوشه. دوری از عشق تو قلبم رو می کشه. تو بازی می کنی اما بگو آخه چرا با من. نوازش د...
هر ستاره شبی است که از تو دورم،امشب آسمان چه پر ستاره ست...
هر ستاره شبی است که از تو دورم،امشب آسمان چه پر ستاره ست. پنجشنبه ٩ اردیبهشت ،۱۳۸٩. خانه ای با سقف مقوایی. شرکت هواپيمايی فراز کرد. در عظیم خلوت من. لحظه ها را سرود دلتنگی ست. لحظه ها را سرود بیزاری ست. لحظه ها را سکوت بیداری ست . در عظیم خلوت من. لحظه ها گریه های بیرنگی ست. لحظه ها گریه های بدنامی ست. لحظه ها عقده های ناکامی ست . در عظیم خلوت من. لحظه ها در هوای تنهائی ست. لحظه ها در هوای خاموشی ست. لحظه ها بندی فراموشی ست . در عظیم خلوت من. هیچ غیر از سرود خلوت نیست. هیچ غیر از سکوت خلوت نیست. سایه ای ...
باران بهار
روزی پروانه خواهیم شد ،. بگذار روزگار هر چه می خواهد پیله کند . نوشته شده در چهارشنبه ۱ آذر۱۳۹۱ساعت 9:33 توسط baran minaie. وقتی می گویی که می آیی. قلبم را پهن می کنم. روی تمام اتوبان ها و خیابانهایی که تو را به من می رسانند. دستهایم در امتداد جاده ها درخت میشوند و جوانه می زنند. موهایم را باز می کنم تا باد خنک بپیچد در شهر. اتفاق کمی نیست: "تو می خواهی بیایی! فرقی ندارد زمستان یا تابستان! وقتی می گویی: امروز نشد! من باید قلبم را از روی زمین جمع کنم. شکوفه های دستانم را بتکانم. من زیادی دلتنگم برایت.