BARAYE-MAN77.BLOGFA.COM
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - خط خطی های ذهن من
http://baraye-man77.blogfa.com/
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - خط خطی های ذهن من
http://baraye-man77.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.246 sec
SCORE
6.2
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ | baraye-man77.blogfa.com Reviews
https://baraye-man77.blogfa.com
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - خط خطی های ذهن من
baraye-man77.blogfa.com
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - راز بی بی گل:23
http://www.baraye-man77.blogfa.com/post/25/راز-بی-بی-گل-23
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. راز بی بی گل:23. بی بی میشه بهم بگی چهارشنبه ها کجا میری؟ عزیزم نازی بهم گفت روز چهارشنبه فرهاد تموم کردمنم از اون موقع چون راهم. دوره نیت کردم هرچهارشنبه برم همون درمانگاه و به مریضی که تو اتاق فرهاد. هست کمک کنم حالا میرم اتاقشو تمیز میکنم باهاشون حرف میزنم لباساشون. رو عوض میکنم وهرکاری که تو اون روز دارن رو من انجام میدم .بی بی نازی که. هیچی اون تو رو به من هدیه کرد اون دوستی رو درحق من تموم کرد همه تا لحظه. بی بی اگه تو نبودی من چی میشدم؟ باید درس بخونه گفتن.
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - اتاق صورتی :5
http://www.baraye-man77.blogfa.com/post/34/اتاق-صورتی-5
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. چندماهی گذشت ماه رمضون شد روز نوزدهم ماه،روز ه ضربت خوردن. مولا زنگه در موسسه به صدا در اومد دختر بچه ای جواب داد بله . مرد گفت دخترم نذری آوردیم .دخترک گفت صبرکنید مامانمو صدا بزنم. بعد در باز شد زن و مرد وارد حیاط شدن به طرف ساختمون رفتن . چندتا دختر بچه ی کوچولو از پشت پنجره به اونا نگاه میکردن وارد سالن. شدن خانمی جلوی در ایستاده بود و خوش امد گفت و نذری رو گرفت و. تشکر کرد واز زن ومرد خواست تا بشین ازشون پذیرای بشه. فقط لطفا بشینید تا بچه ها اماده بشن. اون د...
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦
http://www.baraye-man77.blogfa.com/1393/06/3
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. چندماهی گذشت ماه رمضون شد روز نوزدهم ماه،روز ه ضربت خوردن. مولا زنگه در موسسه به صدا در اومد دختر بچه ای جواب داد بله . مرد گفت دخترم نذری آوردیم .دخترک گفت صبرکنید مامانمو صدا بزنم. بعد در باز شد زن و مرد وارد حیاط شدن به طرف ساختمون رفتن . چندتا دختر بچه ی کوچولو از پشت پنجره به اونا نگاه میکردن وارد سالن. شدن خانمی جلوی در ایستاده بود و خوش امد گفت و نذری رو گرفت و. تشکر کرد واز زن ومرد خواست تا بشین ازشون پذیرای بشه. فقط لطفا بشینید تا بچه ها اماده بشن. اون د...
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - راز بی بی گل:در هرپست 5 فصل نوشته شده
http://www.baraye-man77.blogfa.com/post/1/راز-بی-بی-گل-در-هرپست-5-فصل-نوشته-شده
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. راز بی بی گل:در هرپست 5 فصل نوشته شده. تو میدون روستا یه مدرسه نو ساز بود که با کمک مردم ساخته شده بود که بچه ها. سوم راهنمایی تو همون روستا درس بخونن .گوشه ی دیگه ی میدون یه. مسجدو کنارش یه حموم نوساز. بود که روزا زنونه و شبا مردونه میشد.تو روستا یه. درمانگا بود یه دکتر و پرستار از بچه های کوهسار. تو روستا کوچه ها اسفالت شده بود و بیشتر خونه ها نوساز شده بودن اما میونه اونا تنها. هنوز سبک قدیم خودشو حفظ کرده بود و نمیخواست به سبک جدید بشه اونم. تنها خونه ی زنی.
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦ - اتاق صورتی:2
http://www.baraye-man77.blogfa.com/post/31/اتاق-صورتی-2
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. دیگه احساس تنهایی نمیکرد .پیش خودش فکر میکرد بزرگ شده و باید از عسل مواظبت. حس مادری پیدا کرده بود همه ی وقتش فقط کنار عسل بود و هرکاری که. از دستش برمیومد انجام میداد. شبا وقتی چراغا خاموش میشد از تخت پایین میومد و. می رفت کنار عسل و اونو تو آغوشش میگرفت و. با دستای کوچولوش نوازشش میکرد تا. خوابش ببره.عسلم به نازنین عادت کرده بود و فقط دلش. میخواست کنار اون باشه . روزا میگذشت و وابستگی اونا بهم بیشتر میشد.از وقتی عسل اومده. نازنین از این اسم چه لذتی. زود باش ناز...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - خدا خیرش بده
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/32/خدا-خیرش-بده
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. اغا جونم براتون بگه که چن روز پیش با دوستم. رفته بودیم اداره ی. موقع برگشتن خوردیم به یه ادم فقیر. جمع می کرد.بگو خب. خب از اونجایی که بنده ادم دست بخیری. مهربونو بامحبتو خب حالابقیش بماندتا یه. وقت ریا نباشه. البته ریا نباشه ها. یه پولی به اون اقاهه بدم.بگو خب. که دوستم گفت .چیگفت .در گوش من گفت.چی گفت.بله الان براتون. می گم چی گفت .گفت که. می دونی دختر طرف چقد پول داره. خب منم پشیمون شدمو به. راهمون ادامه دادیم.بگو خب.یه لحظه. که خودت بده منم.
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - دل سنگ شدم ناجور.....
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/28/دل-سنگ-شدم-ناجور-
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. دل سنگ شدم ناجور. این روزا دارمم خیلی بد می شم از کسایی که قبلا می مردم براشون دارم دوری می کنم . سنگ شده خودمم باورم نمی شه که این ادم من باشم . چقدزود از یه ادم یه جور به یه جوردیگه تبدیل. شدم چند ماه دیگه مرداد ماه ۲۱ساله می شم ولی اندازه ی ۱۰۰ساله ها تجربه دارم همه جوره بدبختی. همه جوره .این روزا بد جور دپرسم بدجور نگرانم .حال ادمای دورو ورمو ندارم . نمی رم مگه اینکه مجبورم کنن.تنهایی رو به باخیلیها بودن ترجیح می دم.چم شده نمی. من یه دخترم یه .
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - سوتی ...خخخخخخخخ
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/33/سوتی-خخخخخخخخ
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. این همه پست یکنواخت گذاشتم. یه دونم متفاوت می زارم روحتون شاد شه. تکراریم نیست این روزا هر وبی میری جک تکراری می بینی بهر حال .سخن کوتاه. می خوام یه ذره شادتون کنم .به نظرمن جالبن دیگه شما خود دانی. خواهرم یه دوست داره در حدچی بگم خود شیرین . چن روز پیش خونمون یودن . یعنی جونم برا تون بگه نمی دونین این دوتا خواهرمو این خود شیرینه چه هیولاهایی هستن. اینا می بینن منو دوستم خواهر خود شیرینه یادی از گذشته می کنیم .خودشونم رفتن تو این فاز والا مقلدا.
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - اینم از نقاشیای دفتر خاطراتم
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/16/اینم-از-نقاشیای-دفتر-خاطراتم
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. اینم از نقاشیای دفتر خاطراتم. یکی ازم پرسید تو که افسرده نیستی. چرا قالبت رو سیاه انتخاب کردی باید بگم این روزا مردم خودشون اونقدر. درد و غم دارن که وقت برا خوندن دردای دیگران ندارن بعدشم خیلی. چیزا رو نه می شه به زبون اورد نه می شه نوشت بعضی وقتا باید خیلی. چیزا رو قورت داد. باید خورد بعضیوقتا باید سکوت کردباید الکی وزورکی خندید گریه هارو. برا خود نگه داشت. وبراقایم کردن غصه ها جور دیگر نوشت جور دیگر گریه کردومناینگونه شاید گریه می کنم. آیک ن های...
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - به سلامتی همه ی با معرفتا.......
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/21/به-سلامتی-همه-ی-با-معرفتا-
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. به سلامتی همه ی با معرفتا. مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش میزنه تو سرت. مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت. رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره. مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه. اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست. اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ت رکمون کنن درکمون می کنن. اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه. که پشت و رو نداره. سندباد...
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - کپی کنییییییییییییییییییید اهای ملتتتتتتتتت
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/31/کپی-کنییییییییییییییییییید-اهای-ملتتتتتتتتت
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. کپی کنییییییییییییییییییید اهای ملتتتتتتتتت. آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید، شیطان دچار درد شدید در سر میشود. و باز کردن قرآن، شیطان را تجزیه می کند. و با خواندن قرآن، به حالت غش فرو میرود. و خواندن قرآن باعث دراغما رفتنش میشود. و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید این پیام را به دیگران ارسال کنید،. شیطان سعی خواهد کرد تا شمارا منصرف کند؟ فریب شیطان را نخور! پس این حق را دارید که این پست رو کپی کنید و در معرض دید همگان قرار بدید.
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - تعطیل شد ...
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/34/تعطیل-شد-
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. مرسی از همتون از همتون که سر میزدین. فقط دوستون دارم .بای. این وبلاگ تعطیل شد. تاريخ دوشنبه سی و یکم شهریور 1393ساعت 1:24 قبل از ظهر نويسنده منیژه. من یه دخترم یه . دختر از یه جای خیلی دور. اما در همین نزدیکی زندگی می کنم. زندگی برام مثل همه ی. ادمای امروزی خوش نمی گزره. ولی بهر حال خداروشکر که می گذره. این روزا تنها سرگرمیم. شده این وبلاگ و دلم فقط به همین. خوشه البته نظرات شما هم. بیشتر خوشحالم می کنه پس نظر. یادتون نره دمتونم گرم. کتاب قصه ی من.
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - فردا سال دیگس
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/23/فردا-سال-دیگس
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. حالی شوما احوالیتون خوبین خوووشین خوب به من چه. خوب بریم سراغ اصل مطلب فراایشالا سال تحویل می شه امروز خیلی خستم اخه اولندش. کلی مهمون داریم دویومندش امروز رفتیم خونمونو شستیم بله بعد ازسال ها مستعجری بلاخره به. خدا وندصاحب خونه شدیم امروز رفتیم تمیزکاری خیلی خوشگله خوشحالم خدارو شکر البته اگه یه. سری ادمای بیکارو علافو از خدا نترس بزارن زندگی کنیم یه روز رو با خوشحالی نمی دونم کدوم ادم. می کنه خدا . دیگه واقعا نمی دونم چی بهش بگم بگذریم . ولی بهر...
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی - کیه که درس بخونه
http://www.dokhtarekhub1372oo.blogfa.com/post/29/کیه-که-درس-بخونه
بنام تک مکانیک قلب های تصادفی. غریبه غم نخور من هم غریبم. کیه که درس بخونه. ااغا این روزاامتحان دارم .ولی کیه که درس بخونه. اصلا حسش نیست.یاد مدرسه بخیر نه که دوسش. داشتما نه اصلا برا این می گم که حداقل می شد تقلب کرد. این دانشگاهم درد سریه برا خودش . اصلا مگه میشه تقلب کرد.نه که نمیشه ادم پایش نیست. حالا اومدیمو پایه بود .اغا مگه ما شانس داریم . دو سه تا ادم مخ خرابتراز خودمون می خوره به . پستمون .اوضایی داریما درحد چی . بگم داغون .اغا داغووووووووون. ولی کیه که درس بخونه. من یه دخترم یه . کتاب قصه ی من.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
برای خدا
موندم چی بنویسم . اصلا واس چی بنویسم . مسخره است این همه نوشتن و خط زدن ، این همه تایپ کردن و پاک کردن ، آخرشم هیچی. برگه ها رو ریز ریز میکنی میریزی دور. یا هر چی تایپ کردی و نکردی ، ذخیره نکرده. می بندی و کامپیوتر و خاموش میکنی . بعد یه آه بلند از ته دل میکشی ، چشاتو و میبندی. و خالی میشی از هر چی فکرو خیال . تازه تو موقع است که یادت میاد چی میخواستی بنویسی :. بوی خدا و شب و شبنم گرفت. یه بار به بهونه بندگی و عبادتش. و یه بار به بهونه چی بگم بهونه خلقتش. یا حتی بعضی وقتا بی بهونه . آره. وای ه ه ه ه ه چه.
برای خودم
وقتي در صندوقچه خاطرات پنهانت ميكنند يعني هنوز هستي ! نوشته شده در جمعه 1391/04/23. ساعت 14:13 توسط مهشید. نیوتون اگر جاذبه را درست میفهمید معشوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت:اشکهای منهم به زمین افتاد اما تو سیب را ترجیح دادی. نوشته شده در جمعه 1391/04/23. ساعت 14:13 توسط مهشید. قلب من جایگاه رفیقی است که شقایق ها حسرت آن را میخورند. نوشته شده در جمعه 1391/04/23. ساعت 14:11 توسط مهشید. بیا آبی باش به رنگ آسمان. تا من همیشه سر به هوایت باشم. نوشته شده در جمعه 1391/04/23.
برای ما
تاريخ : دوشنبه ۵ مرداد۱۳۹۴ 22:56 نويسنده : مژگان و فرزاد. از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزاردهنده بود. گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمی دهد. زیرا هیچکس مالک کسی نیست. این تجربه واقعی آزادی است : داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی. تاريخ : چهارشنبه ۳۱ تیر۱۳۹۴ 12:46 نويسنده : مژگان و فرزاد. شمالم تا جنوبم عشق،چه خاک و گندمی دارم. صدام یاری کنه باید ،بگم چه مردمی دارم. بگم این حق هیچکس نیست که با ثروت فقیر باشه. کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه. تاريخ : چهارشنبه...
عکس بازیگر,بیوگرافی
گالری عکس و بیوگرافی سمیرا حسینی. گالری عکس و بیوگرافی سمیرا حسینی. عکس سمیرا حسینی بیوگرافی. سمیرا حسینی متولد سال ۱۳۶۳ در تهران است ، وی فارغ التحصیل ادبیات نمایشیاز دانشکده هنر و معماری است ، وی کار تئاتر را از دوران دبیرستان آغازکرده است ، وی علاوه بر بازیگری به فعالیتهایی نظیر منشی صحنه ، مجری ،فیلمنامه نویس و کارگردانی نیز پرداخته است. خوشکلترین عکس های سمیرا حسینی. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مهر 1393ساعت 1:49 توسط. اس ام اس روز های بارانی و عاشقانه. اس ام اس روز بارانی. چند سطر پس از باران.
نیلوفر
مطلبی جهت نمایش یافت نشد از آرشیو مطالب استفاده کنید. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. Theme is created by: www.DesignDisease.com. در حال انتقال به سایت اصلی. لطفا چند لحظه صبر کنید.
♦♦♦ کافه قصه با طعمه قهوه ♦♦♦
کافه قصه با طعمه قهوه. خط خطی های ذهن من. چندماهی گذشت ماه رمضون شد روز نوزدهم ماه،روز ه ضربت خوردن. مولا زنگه در موسسه به صدا در اومد دختر بچه ای جواب داد بله . مرد گفت دخترم نذری آوردیم .دخترک گفت صبرکنید مامانمو صدا بزنم. بعد در باز شد زن و مرد وارد حیاط شدن به طرف ساختمون رفتن . چندتا دختر بچه ی کوچولو از پشت پنجره به اونا نگاه میکردن وارد سالن. شدن خانمی جلوی در ایستاده بود و خوش امد گفت و نذری رو گرفت و. تشکر کرد واز زن ومرد خواست تا بشین ازشون پذیرای بشه. فقط لطفا بشینید تا بچه ها اماده بشن. اون د...
!...بنام او كه اثر انگشتش بر همه چيز هست
بنام او كه اثر انگشتش بر همه چيز هست. پیشکش قشنگترين بهانه زندگي من .که دیگر نیست. یاد ایام گذشته 1. هینجوری از سر بیکاری اومدم آپ کنم مشکلیه؟ گاهی که دلم بگیره میام ارشیو وب رو میخونم که سعید فکر میکرد پاکش کردم وب نوشت 31 مرداد 91 رو دیدم و دلم خواست تکرارش کنم اینجا. بازم مشکلیه؟ ما نیز در صخت و سلامت میباشیم .البته اگه لرزه های زمین اجازه فرمیاد! خدا رو شکر که کمتر شده. خبر خاصی نیست جز دلتنگی و. منم نه گذاشتم نه برداشتم (بدون ناز و عشوه و .)گفتم باشه! چه دختر سبکی نه؟ به روزهایی فکر میکنم که درباره ...
مینویسم برای زندگی
اینجا برای نوشتن است.به لحظه ها اعتقاد دارم،اعتقاد خاص.این روزها با خدا عهدی کرده ام. سال نو میلادی مبارک. فردا اولین روز سال جدید میلادی هست. سال جدید رو به همه و بالاخص هموطنان مسیحی عزیز تبریک میگم. وقتی میگم سال جدید میلادی یاد بابانویل و دخترک کبریت فروش. امیدوارم سال جدید سال صلح. برای همه مردم جهان باشه. نوشته شده در جمعه دهم دی ۱۳۹۵ساعت 19:37 توسط شکارچی لحظه ها. سپیده دم:لحظه پیروزی امید بر نا امیدی. شاید بر حسب جبر روزگار و شاید بخاطر خوش شانسی من صبحها سر کارم میرم. نوشته شده در یکشنبه پنجم دی...
تعطیل شد ...!
من چند تا هدف داشتم از ساخت این وبلاگ. یکی این که بتونم یه فضای صمیمی ایجاد کنم هم برا خودم هم برای شماها. یکی دیگه این که یه چیزی از هم یاد بگیریم. دل بدیم برا دلتنگی های هم . گوش بشیم برا شنیدن درد دلای هم . نه اینکه بشیم اینه دق . چند وقتیه که همچین حسی دارم نسبت به وبم. دلم نمیخاد بیام و بش سر بزنم و به روزش کنم . الانم دیگه دارم میرم برای همیشه. البته بهتون سر میزنم. یه عده تون که شماره مو دارین. یه عده هم که میلمو دارین. خوشحال میشم بهم سر بزنین. منم بهتون سر میزنم.
برای ریحانه
جملات زیبا و آموزنده. عطر خدا ، آرامش خدایی. سربداران 313 : . موج ما : . خط خطی : . یاقوت سرخ : . احساس بارانی : . دلنوشته های یاس كبود : . زمزمه های چادر مشکی : . مخروط ناقص مشكی من : . نظر شما در مورد این وبلاگ :. مبعث رسول اکرم بر همه مسلمانان جهان مبارک باد. از بعثت او جهان جوان شد. گیتى چو بهشت جاودان شد. این عید به اهل دین مبارک. طبقه بندی: مناسبت ها. برچسب ها: عید مبعث. پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395 ] [ 11:07 ق.ظ ] [. پذیرفته شدگان آزمون مبنای آیه های تمدن مشخص شدند. برچسب ها: آیه های تمدن. یکشنبه 15 ف...
نت های احساس من...
نت های احساس من. به غسالخانه نبرید مرا . من از مرده شورها میترسم آنها عاشق من نیستن که نوازشم کنند! میترسم کبود کنند بدنم را . بگویید او خودش بیایید . بگویید خودش کفنم کند . رو به قبله نه رو به آغوشش . بگویید ببندد چشمانم را. نه نه نگذارید ببوسد لبانم را . شنیده ام شگون ندارد! بگویید بجای اذان و دعا , نامش را آنقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ! بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود . برود و برنگردد . آخر وقتی هست دل مردن ندارم . تمام شد حرفهایم . اگر نیامد فقط . خدا امضا کن .