error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - چــ4ــــآردـــهـــ!
http://www.error-not-found.blogfa.com/post/15
نوستالژی یک لبخند تلخ. رویایم{همانی که اندکی کوچک بنظر میرسید} در یک پاییز نو،جآن میدهد! پاییز دوست داشتنی من نمیبآرد،نه میخندد ، نه گریان است. پاییز امسال هم نقش جدایی هر ساله اش را ایفآ میکند، و یکنفر {که میگویند تنهاست} ردیف اول سالن تئاتر را،درست مثل سال قبل و سال قبلش و سالهای خیلی دور دیگر ،اشغال کرده است! یکنفر که همیشه منتظر، زمستان و بهارو تابستان را میگذارند، تا پاییز را باز هم ببیند. اما پاییز چند سالی است برایش ایفای نقش نمیکند. شاید رویایم عاشقش بود و گم شده اش. Tags: دیوانه دیوانه است.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - لا به لای خیـــابانهای شـــهر
http://www.error-not-found.blogfa.com/tag/لا-به-لای-خیـــابانهای-شـــهر
نوستالژی یک لبخند تلخ. گاهی زندگی، تو را به جایی می رساند که روحت با سمفونی جنگ جهانی ارضا می شود. دست هایت آنقدر می لرزند که گلدان لاجوردی جدیدت از دستانت گریزان اند. کلاغ ها دیگر دوستت ندارند و آسمان دیگر آبی نیست. Tags: لا به لای خیابانهای شهر. برف سنگینی می بارد امآ بر دلم نمی نشیند! برف می بارد و من پیرمردی را تماشا می کنم که دست هایش از سرما خشک شده و می لرزند و شعاع دیدش به پسری جوان با لباسی نازک و کیسه ای به دست ختم می شود که انگار چیزی را در سطل های زباله گم کرده است. سالها پیش لیلا بودم. ورق پ...
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - شــــونــــزدــهـــ:)
http://www.error-not-found.blogfa.com/post/17
نوستالژی یک لبخند تلخ. تو باز هم میروی،تو با تمام خنده ها،گریه ها و خاطراتت ،باز هم خیره به چشمانم . همان رفتنی که بوی نرگس های روی میز،هوای تازه صبح و چمدانهای از پیش بسته را میبرد! شبهای روشنم، چشمان افسونگرت، سیگار های ناتمامت و لیوانهای سرد قهوه را هم. تو باز هم میروی و من می مانم و خیابان های شهرو عکسهای کاملی که ناقص شدند! رفتنن مکرر و آرامی که نه به یاد ماندنیست و نه فراموش کردنی! و امروز زمانش رسیده تا با جانم بدرقه ات کنم و روحم را در چمدان هایت جای بگذارم! آقای میم عصبانی :دی.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - پـــرسه میـــآن خـــاطرات
http://www.error-not-found.blogfa.com/tag/پـــرسه-میـــآن-خـــاطرات
نوستالژی یک لبخند تلخ. امروز برای تو می نویسم، دلم هوای دلت را کرده بود و بی قرارت بودم. زمستان رو به اتمام است و پل عابر پیاده مورد نظرمان، هنوز چشم انتظار . خنده هایم را برای تقسیم کردنشان با تو کنار گذاشته بودم و به یادت بودم.می دانستم شخصی در زندگیم وجود دارد که به اندازه افکار بهم ریخته ام دوستش دارم، نوشتن و ساندویچ کثیف و ساختمان ها را یک جور عجیب دوست دارد! اما دیگر نمی دانم! شاید سال های دوری که در راه است پاهایمان را بار دیگر به آن پل برساند. Tags: برای یک دوست. Tags: پرسه میآن خاطرات. چند سالی...
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ
http://www.error-not-found.blogfa.com/1394/08
نوستالژی یک لبخند تلخ. می توانی تصور کنی؟ پیرزن ژنده پوشی را که روی صندلی چوبی خاک خورده خانه اش در اتاق آخر راهرو روبه روی پنجره ی خاکستری ،آسمان آبی را تماشا میکند.همانی که سالهای زیادی است چشمان کم بینایش،دستان فرسوده اش و لبهای آرامش را برای دیدن و نوشتن و گفتن، تو و نآم تو یاد تو ،فراموش کرده است.همآنی که دیگر همه چیز را آبی آبی میبیند یا خاکستری خاکستری.همآنی که دنیایش رفته و سالها در آسمان دنبال آن می گردد. می توانی تصور کنی؟ می توانی تصور کنی؟ یک کودک خردسال چگونه جوان و یک جوان چگونه پیر می شود.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ
http://www.error-not-found.blogfa.com/1394/06
نوستالژی یک لبخند تلخ. دستانم هنوز به سن قانونی نرسیده، میلرزند! از خیابان ها عبور میکنم و از آدمها،مغازه ها،ماشین ها و چراغ های راهنمایی. سالهای زیادیست که همانجا مانده اند! و قدمهای من به آنهآخو گرفته اند. همان هایی که چشمانم را مقابلشان میبندم تا جمله همیشگی به ذهنم خطور نکند." انگار همین دیروز بود". بستن چشمانت بروی آدم هایی که عجولند و چشمان بسته ات را نمی بینند! در خیابان،مقابل یک چراغ راهنمایی، روحم میلرزد. یک ترس بزرگی درونش رخنه میکند.اگر با چشمهای بسته نگاهش کنم، پاهایم در خطر است!
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - هفـــدــهــ!
http://www.error-not-found.blogfa.com/post/18
نوستالژی یک لبخند تلخ. چشمهایم میبیند و گوشهایم میشنوند،شب های تاریک و صدای مهیبش را. پاییز آمده اما قدم هایم هنوز برگ های سبزی را میشمارند که در کوچه های بن بست خیابانی ریخته اند که درختی نداشته و ندارد. آسمان ابری است و نمی بارد،آن زن فالگیر هم دیگر فال نمیگیرد، کلاغ ها دیگر نمی خوانند. میگویند او مرده و لیلی چشم انتظار است! Tags: لا به لای خیابانهای شهر. آنچه میخوانید ،توسط آن قسمت از مغزم که توسط قرص های اعصاب نابود شد، نوشته شده است! آقای میم عصبانی :دی.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - pـــانـــزـــ1ــ0ـــ!
http://www.error-not-found.blogfa.com/post/16
نوستالژی یک لبخند تلخ. شبهای سرد پاییزی همراه شمردن دانه های انار شیرین آقای مهربان چقدر ،شیرین است! آقای مهربانی که فامیلش را هنوز نمیدانم اما سالهای زیادی است که برای من آقای مهریان مانده است، لوازم التحریری کوچکی داشت و امروز یک میوه فروشی کوچک تر دارد! او کودک مهربانی که بادکنک هایش را میخرید و با عشق پرشان میکرد و به کوچکتر از خود میبخشید، یادش نمی آید! چند سالی میشود که هروز او را میبینم و درست مثل غریبه هایی که روزی آشنا بودند به او لبخند نمیزنم و سلام نمیکنم! Tags: پرسه میآن خاطرات.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ - آلـــــزایــمر اجـــباری
http://www.error-not-found.blogfa.com/tag/آلـــــزایــمر-اجـــباری
نوستالژی یک لبخند تلخ. از زبان چشم هایم! گاهی تلخی های زندگی آنقدر شیرین می شوند که حال آدم را به هم می زنند! Tags: سالها پیش لیلا بودم. مقابل پنجره ای بایست و به آسمان غبار آلود خیره شو. دستت را بالا ببر و آسمان را بگیر،آسمان را در مشتت آنقدر محکم بگیر تا مبادا برود و موجب احداث یک راه فرعی در تنهاییت شود. به آسمان آرام بگو "دیگر جایش امن است! خودم را جای دو زن در یک بدن میگذارم،درست مثل الیزا. بعد بگذارم تا عیسایم دستهایم را ببوسد و من موهایش را نوازش کنم. دلم را به طبیعت بزنم و پاهایم را همراهش ببرم.
error-not-found.blogfa.com
نوستالـــــژی یـــــک لبخــــــــند تلخ
http://www.error-not-found.blogfa.com/1394/04
نوستالژی یک لبخند تلخ. هف که میگن مقدسه! این روزها به سوال های زیادی در برنامه های اجتماعی بر میخوریم،که خیلیامون به راحتی ازش میگذریم. اما این سوالا بدرد آدمایی مثل بنده میخوره که بخوان فقط واسه چند دقیقه به یچیز جدید فکر کنن! سوال مطرح شده ای که ماه ها درگیرش بودم این بود که بدترین چیز از نظر شما چیه! سعی کردم برای پیدا کردن جوابش به سالها روزهآ ساعتها و حتی ثانیه های گذشته برگردم! بین تمام چیزهایی که گشتم هزاران جواب برای سوال مورد نظر،پیدا شد! اما وجه اشتراکی هم وجود داشت! ولی الان بیآن کردی! دگرگونی...