baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان -
http://www.baranetabestan.blogfa.com/post-134.aspx
یاداشت های روزانه من . دیروز رفتم سونو و گفت خانم طلا آماده است واسه دنیا اومدن . دیگه کامل شده و میتونه همین الانم بیاد دنیا. وزنش طبق سونو ۳ و ۲۰۰ . البته ماما هم همین وزنو گفت. دیروز با خواب گذشت البته صبح . خیلی صبح کسل کننده ای بود و افکار منفی داشتم. ناهارو به زور کوکوی مرغ درست کردم و همسری ام که اومد سرحال نبودم. ناهار خوردیم . بعدش همسری خوابید من ظرفارو شستم و رفتم دوش گرفتم خیلی حالم بهتر شد . مدت زیادی گذشت تا نوبتمون بشه. بعدش اومدیم خوونه و یه ساعتی بودیم بعدش رفتیم پیاده روی. تنها و بی کس.
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان - شب قدر بی مادرم
http://www.baranetabestan.blogfa.com/post-141.aspx
یاداشت های روزانه من . شب قدر بی مادرم. امشب شب بیست و یکم ماه مبارک رمضانه و من به یاد مامانم . مامانی که میدونم اگه بود جوشن گوش میداد و نماز شب قدر میخوند. مادری که هر کانال تلویزیونو که میبینم به یادش میوفتم چون هر کجا زیارتگاه و بارگاهیو نشون میده اون عاشقش بود و دوست داشت بره و اونجا زیارت کنه. مامان امشب جات خالیه. کاش میدونستم کجایی . کاش میدونستم که ازم راضی هستی . و کاش میدونستم که آیا هنوز لبخندت برلبانت جاری هست؟ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم تیر 1393ساعت 1:57 توسط مژگان. تنها و بی کس.
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان - خانم طلا خوش آمدی!
http://www.baranetabestan.blogfa.com/post-136.aspx
یاداشت های روزانه من . خانم طلا خوش آمدی! خانم طلا به طور غافلگیرکننده ای روز جمعه دوازده اردیبهشت دنیا اومد. خانم طلای خوشکلم خوش آمدی! نوشته شده در چهارشنبه هفدهم اردیبهشت 1393ساعت 15:27 توسط مژگان. تنها و بی کس. آشپزخونه دوست داشتنی من. آشپزی به سبک الی.
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان
http://www.baranetabestan.blogfa.com/9211.aspx
یاداشت های روزانه من . امروز با همسری رفتیم و کفش خریدم. الان چندین وقت بود که میخواستم برم ولی اراده نمیکردم امروزم باز خواستم جا بزنم که همسری گفت دیگه باید بریم چون کفش مناسب این دوره رو نداشتم . دو جفت خریدم به جای یک جفت . خوب همسریه دیگه همیشه دوس داره از هر چیزی دو یا سه تا بخره نمیدونم چرا . همسری مهربون . امروز تپلی زنگ زد و کلی باهم حرف زدیم . خانم طلا هم امروز تحرک بیشتری داشت نسبت به گذشته و خوشحالم. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن 1392ساعت 23:20 توسط مژگان. وای منم مث اون نشم؟ بی بهانه ...
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان
http://www.baranetabestan.blogfa.com/9209.aspx
یاداشت های روزانه من . مامانم حالش خوب نیست. مامانم حالش خوب نیست و هیشکی از دستش کاری بر نمیاد. این روزا دیگه همه امیدا قطع شده و مشخص نیست که چی بشه . در حالی دعاگوی مادرم هستم که امیدی واسه بودنش ندارم . و الان که اومدم و دیدمش فقط دعا میکنم دیگه درد نکشه و دیگه عصبانی نباشه. نمیخوام آخرین تصویر از مادرم یک مادر عصبانی باشه . با فاطمه زهرا (س) خودت به فریاد دلمون برس. نوشته شده در سه شنبه پنجم آذر 1392ساعت 23:23 توسط مژگان. تنها و بی کس. آشپزخونه دوست داشتنی من. آشپزی به سبک الی.
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان
http://www.baranetabestan.blogfa.com/9301.aspx
یاداشت های روزانه من . امروز هم مطابق معمول چند روز گذشته و به لطف همسری با دیجی کالا روزم رو شروع کردم . وقتی صدای زنگ رو شنیدم خیلی به حالت پریشان رفتم بلند شدم و رفتم درو زدم و باز ناامیدانه منتظر بودم که بسته رو بیاره بالا و خدا ناامیدم نکرد و آوردش بالا درو که باز کردم آقاهه خیلی با انرژی سلام کرد ولی وقتی قیافه داغونمو دید سرشو انداخت پایین و بعد امضا دادنم میشه گفت فرار کرد. بعدش مونده بودم گیج که چه باید بکنم . برم بدرازم؟ که اصلا این روزها نه تنها خوشایند نیست بلکه زجرآوره . برم سراغ صبحانه؟
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان - روز مادر امسال
http://www.baranetabestan.blogfa.com/post-132.aspx
یاداشت های روزانه من . روز مادر نتمون قطع بود و نتونستم بنویسم . روزی بود پر از اندوه و حسرت و هدیه من به مامان سوره های از قرآن بود در صبح زود و اینکه دوست داشتم برم سرخاکش حداقل . نوشته شده در دوشنبه هشتم اردیبهشت 1393ساعت 2:23 توسط مژگان. تنها و بی کس. آشپزخونه دوست داشتنی من. آشپزی به سبک الی.
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان
http://www.baranetabestan.blogfa.com/9210.aspx
یاداشت های روزانه من . امروز به خاطر همه که هی میگن برو سونو تا ببینیم بالاخره به قول همسری این کادو خدا جنسیت چیه رفتم دکتر. البته دکتر خودمو نرفتم چون همیشه سرش شلوغه و وقت نداره . رفتم پیش اولین دکتری که یکی دو بار اون اوایل پیشش رفته بودم چون احساس میکنم مریضا واسش مهمترن بیشتر وقت واسشون میذاره و به حرفاشون گوش میده و از همه مهمتر یکی یکی مریضا رو میبینه نه فله ای . وای اصلا باورم نمیشه من میخوام بچه دار شم . واقعا خجالت داره . هم سنای من الان دارن نوه دار میشن . تعدادیشونم شدن البته . دیشب خواب مام...
baranetabestan.blogfa.com
باران تابستان - خواب خانم طلایی
http://www.baranetabestan.blogfa.com/post-133.aspx
یاداشت های روزانه من . امروز صبح وقتی همسری بیدار شد گفت که خواب دیدم خانم طلا اومده دنیا . خیلی خوشکل بوده و همه داشتن خوشحالی میکردن . خیلی با حس قشنگی تعریف میکرد. بسی جای تعجب داره چون همسری کمتر پیش میاد خواب ببینه . نوشته شده در دوشنبه هشتم اردیبهشت 1393ساعت 2:28 توسط مژگان. تنها و بی کس. آشپزخونه دوست داشتنی من. آشپزی به سبک الی.