BEHRADARYA.BLOGFA.COM

oom.persianblog.ir

OOM

http://oom.persianblog.ir/1386/7

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. خون و وداع و چهره و چشم هایی بسته. قلب و نگاه و سینه و پاکبازی خسته. اشک و نیاز و ناله و. انگار سبوی طاقتش دیگر شکسته. از رجب تا رمضان بار سفر را مولا بسته. از زمین تا آسمان را می دود. فرصت تشییع را هم دیگر نمی دهد. امیر با همان قامتی که سالهاست شکسته. شمشیر یاغی و سجده و سحر نه. جهل یاران دیر زمانیست قامت امیر راشکسته. جهل قامت علی را شکسته. پيام هاي ديگران .

oom.persianblog.ir

ابلهانه ترین حسم - OOM

http://oom.persianblog.ir/post/71

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. تکیه های پوسیده ی جمجمه های فرسوده. می رقصند بر صحنه ی چشم ها راحت و آسوده. بساط فهم را از میان شهر جنون برچیده. تعقل عطر مرگ را تا به استخوان بوییده. انگار عقربه های زمان را جهل دزدیده. و لحظه قربانی پیشکشی ست که بر مرگ رقصیده. استخوان های ستون های تفکر انگار پوکیده. از بس بر مغزها قطرات ندامت باریده. از بس بر چشم ها میخ های حماقت کوبیده. پيام هاي ديگران .

oom.persianblog.ir

OOM

http://oom.persianblog.ir/1387/1

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. پنجره را به سیمای یخ زده ی سیمانی گشوده ام. آسمانم در پس دیوارها گم شده است. و من ،اتفاق نا مراد پرواز در بی وزنی را تجربه می کنم. و دنیایی که انگار لج کرده است. بر بوم بی رنگم دهن کجی عقربه را لبریز می کنم. شاید عادت کنم به عشوه های نا موزونش. خون در شیارهای وجود تب دارم رقصی آشفته را آغازیده. بر تپش های پر اضطرابش شعله را سر می کشم. گاه می زاید و گاه می میراند.

oom.persianblog.ir

گم شدگی هایم - OOM

http://oom.persianblog.ir/post/79

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. پنجره را به سیمای یخ زده ی سیمانی گشوده ام. آسمانم در پس دیوارها گم شده است. و من ،اتفاق نا مراد پرواز در بی وزنی را تجربه می کنم. و دنیایی که انگار لج کرده است. بر بوم بی رنگم دهن کجی عقربه را لبریز می کنم. شاید عادت کنم به عشوه های نا موزونش. خون در شیارهای وجود تب دارم رقصی آشفته را آغازیده. بر تپش های پر اضطرابش شعله را سر می کشم. گاه می زاید و گاه می میراند.

oom.persianblog.ir

عشق عقربه ها - OOM

http://oom.persianblog.ir/post/77

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. دوندگی بی امان عقربه ها را دیده ای؟ کجا می روند این سان مشتاقانه؟ انگار نام یکدگر را ذکر می خوانند. تیک تاک تیک تاک. و چرا من خوابم می گیرد هر بار که لحظه ی دیدارشان را انتظار می کشم؟ به هم که می رسند ، نگاهی و مهری و دیگر عبور. یکدگر را به آغوش می کشند و شیرین می گذرند. شصت نفس دویده اند. تا نگاهی را عبور کنند ، و گام های اشتیاق برای نگاهی دیگر از پس هر نگاه.

oom.persianblog.ir

ای وای... - OOM

http://oom.persianblog.ir/post/78

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. روح زود باور می بینی؟ انگار ماه ، از همیشه بی رنگ و رو تر است! خورشید هم ، از دیروز بی طلوع تر است. عبورگاه لحظه ها ای وای ، گویی بی سمت و سو تر است. این فاجعه است آری ، که طعم حیات از گذشته بی طعم و بو تر است. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٦/۱۱/۳٠ - OOM.

oom.persianblog.ir

فقر واژه... - OOM

http://oom.persianblog.ir/post/72

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. گاه گاهی ، واژه کم می آورم. بر سر خوان قمار لحظه ها. پشت هم ، برگ غم می آورم. غرق جهلاب سیاه و بی صدا. تاب می ب ر م ، ر م می آورم. در شکمگاه عقیم دره ها. می شکنم، قامت خ م می آورم. ای وای،در بیان احساسم. این بار نیز واژه کم می آورم. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸٦/۱۱/۳ - OOM.

oom.persianblog.ir

OOM

http://oom.persianblog.ir/1386/9

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. تازگی ها واژهها با من چه بازی میکنند. کوه را می کوبند و عرصه سازی میکنند. گه ره بت خانه رفته بت پرستی میکنند. گه ره میخانه رفته بد مستی میکنند. گه قمار لحظهها را باخت راضی میکنند. گه بیحکم هم روی کاغذ نیک بازی میکنند. گه به قرآن مینشینند و انجیل خوانی میکنند. گه به مسجد می روند و دیربانی میکنند. تازهگی ها واژهها با من چه بازی میکنند. من فرو ریزند و من سازی میکنند.

oom.persianblog.ir

OOM

http://oom.persianblog.ir/1386/6

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. صحبت فرولاس با جوان سکايی. فرولاس جوان سکایی را به خانه خود دعوت کرد و در پایان ناهار جام هایی را که کوروش به او. داده بود پر از شراب کرده به سلامتی جوان نوشید و بعد تمامی جام ها را به او بخشید . سکایی چون عده قالی های قشنگ زیبایی اسباب خانه و غلامان زیاد میزبان را دید به او. گفت :فرولاس یقینا تو در مملکت خود یکی از اغنیا بودی او جواب داد: کدام اغنیا؟ روزه هام هم ...

oom.persianblog.ir

OOM

http://oom.persianblog.ir/1386/4

ديدگاه و تجربيات يك مرد تنها. تفکرات يه بچه پايين شهری. پسر آريايی (عاشقونه های حامد و شاپرک). ورود با کفش های سياه ممنوع. خروجی و آمار وبلاگ. ايستاده ام .بازهم می ايستم. آنقدر شکستم تا آموختم شکستن راهش نیست.همه ي وجودم را بند زده ام ولی هنوز سرپایم. خدای من .خدای من باورت دارم امروز بیشتر از دیروز. بهتو باور دارم و به خودم اطمینان.چرا که من مخلوق تو خدایم . می ایستم.باز هم می ایستم. می دانی. تو هم می دانی که می ایستم بارها مرا. کنم همانقدر که تو خدایی مرا شایسته ای من نیز آدمی را شایسته ام . تو چه کردی...