BITTER-SMILE.BLOGFA.COM
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خوردزنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد -
http://bitter-smile.blogfa.com/
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد -
http://bitter-smile.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
139
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.349 sec
SCORE
6.2
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد | bitter-smile.blogfa.com Reviews
https://bitter-smile.blogfa.com
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد -
bitter-smile.blogfa.com
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد - و کلمات را که سوق می گیرند سمت شاید
http://bitter-smile.blogfa.com/post/286/چه-کسی-به-کودک-من-دست-می-زند-
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. و کلمات را که سوق می گیرند سمت شاید. شیشه های پنجره های یه خونه ی شیشه ای که قبلن پر از ترک بوده،یک بعد از ظهر گرم مضخرف،همگی با هم ترکیدند! و این تیره بختی هنوز ادامه دارد. انسانی خوابیده روی زمینی سرد و نمور که قبلن خنجری در سینه ش فرو رفته بود،یک بعد از ظهر گرم مضخرف،مورد حجوم میلیون ها خنجر و دشنه قرار گرفت و با نفس های به شماره افتاده،آخرین قطره های خون باقی مانده در رگ هایش را نظاره گر است! و این تیره بختی هنوز ادامه دارد. و این تیره بختی. و خودش را حتی.
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد - دل تنگی های زن دیوانه
http://bitter-smile.blogfa.com/tag/دل-تنگی-های-زن-دیوانه
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. هالوین در طبقه چهارم. این یه کمده که دوتا در داره.هروقت نه می تونم زندگی کنم نه بمیرم،میرم توش قایم میشم.دو نفر توش جا میشن.اما تضمین نمی کنم تخته ای که روش میشینیم بتونه وزن دو نفر رو تحمل کنه.اون یکی رو نمی دونم ولی من یکم.تعارف نداریم که،تو دسته آدمایی ام که اضافه وزن دارن.نگا باز تعارف کردم.چاقم. چقدر عمیقه این چاه.چقدر حالم بده.حالم بده.ازت متنفرم خدا.رحم نکردی بهم. برچسبها: دل تنگی های زن دیوانه. داستانی طولانی پشت در اتاق آقای خدا. و این تیره بختی. قسمتی از ...
پروفایل ا س
http://bitter-smile.blogfa.com/Profile
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. نه حرفی برای گفتن. هیچ چیز در من ماندنی نیست. کتابسازم و خیلی چیزهای دیگر که در ظرف نمی گنجد. شاید تنها آدمی باشم که از اختراع تلویزیون و وسایل جانبیش چندان هم خوشحال نیست! دیدی بعضی وقتا یه آهنگایی میچسبه؟
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد - داستان های زنِ دیوانه
http://bitter-smile.blogfa.com/tag/داستان-های-زنِ-دیوانه
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. کابوس سبز مغز کله ای شب های جمعه. داستان والدینی که روزهای تعطیل را به گردش و خوش گذرانی با کودکان خود می گذراندند از آن قصه هایی بود که حتی دیدنش در فیلم های تلویزیونی هم حسرت آدم را برمی انگیخت.لااقل راضی کردن پدر برای اختصاص دادن فقط و فقط یک جمعه به من،چندین جمعه و هزاران حیله می طلبید. برچسبها: داستان های زن دیوانه. تاریخ یکشنبه ۲۲ دی۱۳۹۲ساعت ۱۵:۴۳ بعد از ظهر نویسنده ازیتا.س. فولکس قورباغهای به تعبیر خانوم جون. فکر میکنید واسه خاطر چی بهش می گن فولکس قورباغه؟
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد - هالوین در طبقه چهارم
http://bitter-smile.blogfa.com/post/287/گاهی-وقتا-یه-کلمه-میتونه-جور-هزارتا-جمله-رو-بکشه
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. هالوین در طبقه چهارم. این یه کمده که دوتا در داره.هروقت نه می تونم زندگی کنم نه بمیرم،میرم توش قایم میشم.دو نفر توش جا میشن.اما تضمین نمی کنم تخته ای که روش میشینیم بتونه وزن دو نفر رو تحمل کنه.اون یکی رو نمی دونم ولی من یکم.تعارف نداریم که،تو دسته آدمایی ام که اضافه وزن دارن.نگا باز تعارف کردم.چاقم. چقدر عمیقه این چاه.چقدر حالم بده.حالم بده.ازت متنفرم خدا.رحم نکردی بهم. برچسبها: دل تنگی های زن دیوانه. داستانی طولانی پشت در اتاق آقای خدا. AR CH I VE. بودن نا تمام من.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
جـــــــــدایی ناصــــــــر از عایشـــــ
http://www.lovn.blogfa.com/9111.aspx
جدایی ناصر از عایش. تا که . خدای من از این چشام اشک بریزم برای دیدن یارم. کردی دلم پر گرفت. نگاهم که کردی دلم پر گرفت. دلم غربت زنگ آخر گرفت. نگاهم که کردی سکوتم شکست. ی زمان صبر کرد. دل آسمان را پر از ابر کرد. و بعد از نگاه تو باران گرفت. و عشقی درون تنم جان گرفت. نگاهم کن و باز با من بم. تو حرف دل بی کسم را بخوان. نگاهم کن ای زندگی بخش من. و با قلبم از عشق. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 11:43 توسط برای تنها عشقم. ای ادماااااااااا ای دنیا دیگه خسته ام از همه چیز. احساس می کنم با همه غریبم.
جـــــــــدایی ناصــــــــر از عایشـــــ
http://www.lovn.blogfa.com/9012.aspx
جدایی ناصر از عایش. چه کنم که نمی تونم از خاطرم دورت کنم. یکبار عاشقت شدم اما صدبار باورش کردم. صدبار خواستم فراموشت کنم اما یکبار هم نتونستم. نوشته شده در شنبه بیستم اسفند ۱۳۹۰ساعت 19:26 توسط برای تنها عشقم. من و تو یعنی عشق! بیا در میان عاشقان بهترین باشیم ، ما می توانیم عاشقترین باشیم. من و تو یعنی عشق ، عشق یعنی ما ، ما یعنی یک دنیا خوشبختی! تو یعنی بهترین ، زیباترین ، عاشقترین ، لایق ترین. تو یعنی برای من ، برای قلبم ، تا ابد و برای همیشه. تو یعنی اسیر ، یک اسیر در این قلب بی طاقت. گاهی جدایی ما آدم...
مسافر کوچولو
http://www.planet-b612.blogfa.com/9109.aspx
نمي داني و نمي پرسي. نمي داني و نمي پرسي. چه مي داني از راز ر ز هاي خشكيده ي لاي كتاب. ماه گرد مي شود بي ذره اي ضلع. در تاريكي آميخته با موهايت. درك عمق رنگ، در چهار چوب شرم من. اين تن به دنبال نيم سايه، راهي در آفتاب. نمي داني و نمي پرسي. از راز ها و اسرار قلب. اين سلطنت كه باطل است با يادت. كشف گرد بودن ماه. از ميان لحظه هاي گيج. در آخرين با تو بودن ها- سردرد. تا ابتداي تنهاني دروغينت. در گودال سياه چشمت. دفن مي شود تاريكي رازها و اسرار قلبم. اين آخريت تكرار تاريخ است. آغاز كن دوباره ساخت و ساز را.
مسافر کوچولو - "خاطرات يك سال گذشته"
http://www.planet-b612.blogfa.com/post-88.aspx
خاطرات يك سال گذشته. ابتداي يك موسيقي در خلاء. جرقه اي از اصابت سنگ فندك. فوران نور نارنجي بر ن ك سيگار. يك نگاه خيره به هيچ. غرق در خاطرات دالان وار. لغزش بي پايه دود آبي رنگ. خورد دور نگاهي ثابت. دست و پا زدن يك غريق بي ناجي. در روز هاي خاطرات طولاني. غرق مي شوم و به تو ميرسم هر بار. روي خاطرات را مي پوشاند، ته سيگار. نوشته شده در یکشنبه ۱۶ مهر۱۳۹۱ساعت ۱۶:۱۲ بعد از ظهر توسط سالوادر. بیا کنار پنجره معصومه ضیائی. افلاک آرش سلطان زاده. شعر به صرف یک بشقاب پرتقال حامد بارئی طبری. زادگاهم افراسره سمیه شجائی.
مسافر کوچولو
http://www.planet-b612.blogfa.com/9107.aspx
خاطرات يك سال گذشته. ابتداي يك موسيقي در خلاء. جرقه اي از اصابت سنگ فندك. فوران نور نارنجي بر ن ك سيگار. يك نگاه خيره به هيچ. غرق در خاطرات دالان وار. لغزش بي پايه دود آبي رنگ. خورد دور نگاهي ثابت. دست و پا زدن يك غريق بي ناجي. در روز هاي خاطرات طولاني. غرق مي شوم و به تو ميرسم هر بار. روي خاطرات را مي پوشاند، ته سيگار. نوشته شده در یکشنبه ۱۶ مهر۱۳۹۱ساعت ۱۶:۱۲ بعد از ظهر توسط سالوادر. بیا کنار پنجره معصومه ضیائی. افلاک آرش سلطان زاده. شعر به صرف یک بشقاب پرتقال حامد بارئی طبری. زادگاهم افراسره سمیه شجائی.
مسافر کوچولو
http://www.planet-b612.blogfa.com/9204.aspx
لبخندت را به روز کن. گه گداری مخاطب خاص بودن خوب است. در دایره بودن عیب نیست. نقطه را در خود جا دادن! هوای لبحندت را داشته باش. صورتت چیزی کم دارد. نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ تیر۱۳۹۲ساعت ۱۹:۵۶ بعد از ظهر توسط سالوادر. من مهدیم سال 62 به زمین آمدم.همین جور که نقاشی می کنم و گاهی چیزی می نویسم یه دوربینم دارم که باهاش پی دوست می گردم.مسافرم و زیاد رو زمین نمی مانم. بیا کنار پنجره معصومه ضیائی. افلاک آرش سلطان زاده. شعر به صرف یک بشقاب پرتقال حامد بارئی طبری. لوح های سرگردان مجنون بردیا بیژنی. شش و بش نیلوفر.
مسافر کوچولو
http://www.planet-b612.blogfa.com/9104.aspx
من در سرم نقشه مرگ تو را مي كشم. چون بهار وقتي با لذت جنگل را مي كشد. من در فكر زدن ضربه اي به تو. چون مسگري كه با چكشش بر مس ضربه ميزند. من در فكر چيز خور كردن توام. چون مادري كه با عشق به كودكش صبحانه ميدهد. من در فكر بي خانمان كردنت. چون رفتار نازي ها با يهودي ها. من در تفكر ويراني خانه توام. چون بلدوزر در دل خرابه ها. من در فكر كشف كردن تو. چون ماجراي نيوتن و سيب ها. من در تكاپوي تصرف توام. چون مردي كه در آغوشش رها شدي،لبت را بر گونه اش گذاشته اي،در امنيت روحت جايش داده اي. من با فكر كردن به تو هرشب.
مسافر کوچولو
http://www.planet-b612.blogfa.com/9009.aspx
مي كشي بار تنهائي را. شده از سنگ هاي لغزنده. هر چه تمام بر اين ريزش. در اعماق مه بنفش ، تلقين رسيدنت. هزار ساله لايه موهايت. يك دم به نهايت رسيدن. تا مرتع سبز و مستحكم رويائت. ميخورد عقاب جان سخت كوهي. نوشته شده در دوشنبه ۲۸ آذر۱۳۹۰ساعت ۱۵:۱۹ بعد از ظهر توسط سالوادر. ي سياهي غمي فرا مي گيردم. زمين در گلويم گير مي كند. معده ام مي سوزد. آهنگ فريادم يك نواخت ميشود. رو به رنگ خاكستري مي روم. آبادي چشمم خوشك ميشود. سكوت در انزوا،تنها دمي همراه است. سياهي غم را حمل مي كنم با خويش. سنگينيش را حمل مي كنم بر پشتم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
139
bitter-sassy-tlumaczenie.blogspot.com
Bitter & Sassy by Mel Watson tłumaczenie
Bitter and Sassy by Mel Watson tłumaczenie. Środa, 10 czerwca 2015. Rozdział 2. - Trasa and Rozwód. Cholera jasna, Louis! Niall krzyczy, kiedy zauważa, że rzuciłem kubkiem o podłogę, przy okazji wylewając trochę zawartości na swoje nogi. Patrzę na Irlandczyka i wzruszam ramionami. Jakbym się tym przejmował. Wszystko kobiety są takie same: nigdy nie mają dość. Można dać im księżyc, ale może to nie być wystarczające, bo będą chciały gwiazdkę z nieba. Ale nie mogę dać im żadnej gwiazdki, bez względu...To ni...
Norbert Bitter Schrauben GmbH - Sonderschrauben und Spezialschrauben nach DIN, Zeichnung oder Muster - Qualitätsschrauben aus Deutschland - Produziert im Kreis Olpe - Finnentrop-Fretter
Wir sind ein mittelständisches, inhabergeführtes Unternehmen das sich erfolgreich auf die Herstellung von Sonderschrauben spezialisiert hat. Unser Betrieb fertigt nach DIN, Zeichnung oder Muster. Dank eines umfangreichen Materiallagers sind wir in der Lage sehr schnell und unkompliziert auf die Bedürfnisse unserer Kunden reagieren zu können. Das hochmotivierte und fleißige Team aus größtenteils langjährigen Mitarbeitern ist in seiner täglichen Arbeit stets im höchsten Maße qualitätsorientiert.
Orthopädie & Schuhtechnik - Podologische Praxis Bitter - Albersloh - Home
Sie haben JavaScript deaktiviert, um die Seite korrekt darzustellen, muss es aktiviert sein.
Bitter-Season (MC VERVAIN) | DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Deviant for 12 Years. This deviant's full pageview. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets. You can drag and drop to rearrange. You can edit widgets to customize them. The bottom has widgets you can add! Some widgets you can only access when you get Core Membership. Why," you ask? Window.LAS...
Bitter Season - The Original Silent Hill Collective
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد
زنی دیوانه بر طناب حیات من تاب می خورد. نمی دونم .زندگی من از اون روز به بعد تازه شروع شد یا من مردم و این جهنمه که دارم توش زندگی می کنم.از اون روز همه ی اتفاق های بعد شروع به شکل گرفتن و سقوط کردن.انگار نطفه ی همه ی حالات بد اون شب بسته شد و همون شب زاییده شد.بهش که فکر می کنم تمام سنگینی های دنیا تالاپی میفته رو سینم.انگار که خواب باشم میخوام داد بزنم اما صدام درنمیاد. کاش همه چیز اون شب تموم می شد.کاش همه چیز اون شب تموم می شد. تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ساعت ۳:۰ ق.ظ نویسنده ازیتا.س. تو بوده ای و.
Blog de bitter-smile - IndiF{fée}rente @ tOi...EnfIn jE crOis - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. IndiF{fée}rente @ tOi.EnfIn jE crOis. Et s'accrOchent en haut. Et quand ils meurent Ou s'endOrment. C'est la chaleur de ta vOix. Qui les apaise, et les traîne. Jusqu'en dehOrs des cOmbats. Oh Marlène, c'est la haine. Qui nOus a amener là. Mais Marlène, dans tes veines. COulait l'amOur des sOldats. Eux quand ils meurent. C'est dans le creux de tes bras. Qu'ils s'abandOnnent. Et qu'ils brûlent. Et s'accrOchent en haut. Mais Marlène, dans tes veines. Modifié le ...
ETCカード 法人 コーポレートカード
ترانه تلخ زندگی
وااااای خدای من چه بلایی سرقالب عزیزم اومده؟ چرادیگه بلاگفا قبول نمیکنه قالب های نایت اسکین رو؟ لطفا یکی راهنماییم کنه. دلم نمی خوادبنویسم دیگه آرومم نمی کنه جزاینکه بدبختیامودوباره یادم میاره وقتی وبلاگمو میخونم تازه یاداین میفتم که چقدر عذاب کشیدم توزندگی ،چقدرحرف شنیدم ،چقدر سکوت کردم وبه جاش یه چیز روبه دست آوردم تجربه تجربه وبازم تجربه. راستی تایادم نرفته مهریم قسط بندی شده اونم به طرز خیلی فجیع 4ماه یه سکه! درضمن دارم ترم آخرروهم سپری میکنم ،درگیر پروژه وکارآموزی هستم تواین گیرودار هم باکمک مالی خو...
Drachenburger - Absinthausstellung & Schaudestille
Das hochprozentige Ausflugsziel in Syrau / Vogtland. Kennen Sie die Sage vom Lindwurm, dem Syrauer Drachen? Kennen Sie den Mythos Absinth? Wissen Sie wie Schnaps gebrannt wird? Wenn Sie mehr oder weniger viele dieser Fragen mit Nein beantworten müssen, dann sollten Sie uns besuchen. Eine Veranstaltung (Vortrag/Vorführung mit Verkostung) dauert ca. 1 bis 1,5 Std. und macht aus jeder Betriebs-, Vereins-, Festtags- oder Familienfeier, bzw. -ausflug ein unvergessliches Erlebnis.
Bitter-Spring's blog - Amer Printemps - Skyrock.com
Je voyais que quelque chose ne tournait pas rond. Je savais que jadis il avait été impliqué dans la fratrie de Voldemort. Je savais qu’un plan se préparait. Un effroyable piège destiné à nous nuire. Je savais que pour tout piège, un appât était de mise. J’ignorais simplement que cet appât c’était moi. Et que j’étais lamentablement tombée dans le piège le plus horrible de toute son existence. Si j'en prends un avec mes textes, il entendra parler de moi. 05/09/2010 at 9:05 AM. 14/03/2013 at 10:36 AM. J'ign...