biya2lover.blogfa.com

narsico.blogfa.com

گذران - برای بهترین بابای دنیا

http://www.narsico.blogfa.com/post-21.aspx

برای بهترین بابای دنیا. بسیار جای تو خالیست. دلم می خواهد برای تو چای بریزم. روی مبل کنار تو بنشینم و ببوسمت. و تو هم مرا. تو اگر بودی حالا. پریشانی عمیق مرا بهتر از هر کسی می فهمبدی. من هم مثل تو دردهای عمیق را فقط برای خودم نگه می دارم. من همه چیز این لحظه را از تو یاد گرفته ام. از جهان بلند روی شانه های تو. از کودکی ناب پر شکنم. دوست داشتن تو برای من ناگزیر است. دلم آآآنقدر برایت تنگ شده که نمی توانم. با این راه های مجازی بی احساس. کمبود آغوشت را سخن بگویم. با این همه می گویم. من خوبم تو مراقب خودت باش.

narsico.blogfa.com

گذران - برای مادرم

http://www.narsico.blogfa.com/post-13.aspx

همیشه در دور دست ها. سینه ام را می فشارد به توانی کاذب. دلتنگ تمام آن روزهایی که هنوز در من زنده بود کسی. امروز از مادرم پرسیدم. به خاطر دارد وقتی ۱۰ سالم بود کجا بودم؟ یا ۱۲ .۱۳.۱۴.۱۷؟ او سکوت کرده بود. من هم نمی دانستم او تمام این سالها را کجا بود؟ اا پدرم را باز خواست نمیکنم. لا اقل می دانم چرا نبوده است. آنگاه در حالی که تمام ناگفته های چندین ساله ام میل شنیدن کرده بودند. کاش آن روزها که از خودت دورم کرده بودی تا راحت باشی. می فهمیدی راحت نبوده ام. و درونم فریاد می زد. تا نگذارد کسی تحقیرم کند. و کنج...

narsico.blogfa.com

گذران - چیز نوشت

http://www.narsico.blogfa.com/post-11.aspx

انگار یک چیزهاییم هست. این را در نگاه مادرم میبینم. او این را در ورم چشم ها و سرخی بینیم میبیند. و مهتاب از صدایم میفهمد. از دردی که چند روزیست سرم میکشد. یک چیزهای ساده ی بی مفهومیست که گاهی تمام اینها را باعث میشود. واقعا چرا نگرانم که پرسپکتیوهایم ناقص است. و راندو هایم عقب مانده ست. این همه کار بی معنی که مرا عقب انداخته است از خودم. فردا سمینار دارم.به خاطرش با مهتاب بحث کردم.وگریه هایم را هق هق برای کیهان خواندم. آنقدر روزگارم بی معنی شده است که بیهودگی را دارم در عمق جان ثانیه هایم احساس میکنم.

narsico.blogfa.com

گذران

http://www.narsico.blogfa.com/91013.aspx

نوشته شده در شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 17:52 توسط نرگس. نمی دانم چگونه ام. هراس و شک و شگفتی. و لذت و اضطراب و نیاز. و کنجکاوی و انس وحیرت. و انتظار و اشتیاق. و بسیار حالت های غریبی که دل های نفرین شدگان زمین. و زندانیان آسوده ی زمانه نمی شناسند. در من به هم آمیخته اند. و مرا در سینه ی گدازان این آفتاب. و من گرم لذتی سرشار. خود را تسلیم این موج نا پیدایی کرده ام که شتابان. به دور دست این دریا می رود. و مرا نیز پی خویش می برد. هفته چهارم دی ۱۳۹۱. هفته چهارم مهر ۱۳۹۱. هفته سوم فروردین ۱۳۹۱.

narsico.blogfa.com

گذران

http://www.narsico.blogfa.com/90082.aspx

هر کاری گره ایست ناگشوده و در هم تنیده. و ارتباط دارد با کنش های انسانی. خود داری از گناه از نظر من ارجع تر از. گناه نکردن سخت تر است. هر لغزشی تاییدیست بر تشدید. هر کدام از ما دوست داریم به خاطر آنچه که به دیگران می بخشیم تمجید شویم. اساس امر خلقت بر پایه ی لطف استوار است. ما به زبان خودمان شکر می ورزیم. خدا دوست دارد با زبان خودش او را شکر گذاریم. میان ما و او فاصله آیا هست؟ از سوی کدام یک؟ شخصی نگاشته های نرگس). نوشته شده در جمعه سیزدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 12:29 توسط نرگس. کدام یک دیگری را می پرورد؟ هفته چه...

narsico.blogfa.com

گذران

http://www.narsico.blogfa.com/90111.aspx

بر فراز کوه ها ایستاد. و پروردگارش را فریاد زد. در جست و جوی ابهامی که بودنش را. نه خواهرش دریاو نه برادرش آسمان. زمان مدیدی بود که مجرم بودنش را. به دوش می کشید. زمان مدیدی را در جهنم زیسته بود. دلش دست های خدا را می خواست. تنها به واسطه ی الفتی که میان آن دو بود. درد او از این بود که دوست می داشت. و دوست می داشت. و اینکه دوست داشته نمی شد. در چشمان خدا غمی بود. آشکارا و ملامت بار. بار دیگر در آغوش خدا. و نداند که روزی. بر فراز کوه ایستاده بود. دلش دیگر رحم خدا را نمیخواست. دلش دیگر سکوت خدا را نمی خواست.

narsico.blogfa.com

گذران

http://www.narsico.blogfa.com/91104.aspx

حالا فقط گاهی باد و باران. با تاب روی شاخه ی درخت انجیر. نوشته شده در جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۱ساعت 21:15 توسط نرگس. نمی دانم چگونه ام. هراس و شک و شگفتی. و لذت و اضطراب و نیاز. و کنجکاوی و انس وحیرت. و انتظار و اشتیاق. و بسیار حالت های غریبی که دل های نفرین شدگان زمین. و زندانیان آسوده ی زمانه نمی شناسند. در من به هم آمیخته اند. و مرا در سینه ی گدازان این آفتاب. و من گرم لذتی سرشار. خود را تسلیم این موج نا پیدایی کرده ام که شتابان. به دور دست این دریا می رود. و مرا نیز پی خویش می برد. هفته چهارم دی ۱۳۹۱.

narsico.blogfa.com

گذران - تولدم

http://www.narsico.blogfa.com/post-14.aspx

این ساعتهای کسل زمستانی را. با خواب آلودگی ام. انگار طوفانی در درونم به سکوت نشسته است و می شمارد معکوس آسودگی را. همیشه اطمینان دارم همه چیز خوب می شود. فرجام تمام دردها آغاز می شود. این را همیشه خوب می دانستم. همین دیروز بود که سالی دیگر از من گذشت. و رفت میان خاطره ها . و دور شد. با تمام آن همه آدمهایی که بودند و حالا از آن ها. و یادی که گاه گاه می فشارد حجم خالی قلب را. آدمهایی که می آیند. و شاید رسالتشان تنها بخشیدن یک خاطره باشد. یادواره ای شیرین که طراوت بی همتایی را نسیب دلتنگی های همیشگی میکند.

narsico.blogfa.com

گذران -

http://www.narsico.blogfa.com/post-15.aspx

یک خلاصه ی سخاوتمندانه از زندگی. از روزهایی که دست و دلبازانه به من می بخشی. نام تو به گونه ای می شود تمام خود من. که می خواهد بزرگ شود. می خواهد زیبایی های زندگی را. با لبانی تشنه بنوشد. بی هیچ هراسی وارونه در آسمان قدم بزند. و روی زمین پرواز کند. تو یعنی خواستن تمام اینها. در جوار سینه ی مردانه ای که یک قلب بزرگ را در میان دارد. می شود دنیا را به تو سپرد. و به آرامی خوابید و در رویای عمیق بوسه ای غلت زد. می شود گشواره ای از جنس ستاره را از تو خواست و. به انتظار آمدنت نشست. تو را همانگونه دوست دارم.

narsico.blogfa.com

گذران -

http://www.narsico.blogfa.com/post-18.aspx

هر کاری گره ایست ناگشوده و در هم تنیده. و ارتباط دارد با کنش های انسانی. خود داری از گناه از نظر من ارجع تر از. گناه نکردن سخت تر است. هر لغزشی تاییدیست بر تشدید. هر کدام از ما دوست داریم به خاطر آنچه که به دیگران می بخشیم تمجید شویم. اساس امر خلقت بر پایه ی لطف استوار است. ما به زبان خودمان شکر می ورزیم. خدا دوست دارد با زبان خودش او را شکر گذاریم. میان ما و او فاصله آیا هست؟ از سوی کدام یک؟ شخصی نگاشته های نرگس). نوشته شده در جمعه سیزدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 12:29 توسط نرگس. نمی دانم چگونه ام. هفته دوم دی ۱۳۸۸.