BLAKSTAR.BLOGFA.COM

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - گره

http://nikahang.blogfa.com/post-84.aspx

بند کتانی هایم بهم گره خورده بود. تو میدانستی و دم نمی زدی. زمین خوردنم را دوست داشتی. و من هر روز بهم گره شان می زدم. نوشته شده در جمعه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت ۲۱:۳۱ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من! پسری که دیگه نمیخواد باکره باشه. از روزی که بهم تجاوز شد. پسری که میخواد دختر باشه.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - مقصد

http://nikahang.blogfa.com/post-101.aspx

انقدر دور شده بودم. که هیچ فریادی سکوتم را نمیشکست. صدای پاهایم بود و بس. بعد انگار از خواب بپری. با تمام قدرت بدوی. تمام انچه نداشته ای را در اغوش بگیری. که یعنی من بی اینها قدم از قدم بر نمیدارم. تازه یادت می اید که ترسویی. انوقت تمام صداهای دنیا را قرض میگیری. که فریادت دل جاده را بشکافد! به خودت نیامده باید راه بیافتی. گرگ و میش است. نوشته شده در جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت ۰:۳۵ قبل از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما!

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - جاده

http://nikahang.blogfa.com/post-97.aspx

اصلا از همان شب. که چراغ های شهر زیر پایم سو سو می کرد. از همان لحظه ای که تپش قلب گرفتم. بغض کردم و اشکی نریختم. که این جاده را اشک خواهم ریخت. کاش برف می بارید. شهر یخ می زد. انوقت با خیال راحت شهر را بغل می گرفتم. برایش از جاده شعری می گفتم. گر می گرفت و اب می شد. و من غرق می شدم در او. نوشته شده در یکشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۲ساعت ۲۱:۹ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - بغض

http://nikahang.blogfa.com/post-87.aspx

روزهای رفته راحتم نمی گذارند. وقتی انتظار فردا را میکشم. هق هق نمی کنم مبادا بد خواب شوی. ناله نمیکنم حرف نمی زنم. فقط کاش چشمانت را جا بگذاری. نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت ۱:۳۱ قبل از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من! پسری که دیگه نمیخواد باکره باشه. از روزی که بهم تجاوز شد. پسری که میخواد دختر باشه.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول -

http://nikahang.blogfa.com/post-91.aspx

نه شعر می خواد نه متن ادبی نه.دلم تنگته. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت ۲۲:۶ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من! پسری که دیگه نمیخواد باکره باشه. از روزی که بهم تجاوز شد. پسری که میخواد دختر باشه. من بعد از فیلتر شدن(زن 2 شوهره). یادداشت های ضعیفه ای که فمن یست شد!

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول -

http://nikahang.blogfa.com/post-95.aspx

در من کاکتوسی زندگی می کند. که نه تیغی دارد. و نه بی اب زنده میماند. به خود می پیچم درد میکشم. دست به کبریت میبرم به اتشش کشم. اخر کاکتوسی که بی صدا فریاد میزند. نوشته شده در یکشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۲ساعت ۲۱:۸ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من! پسری که دیگه نمیخواد باکره باشه. از روزی که بهم تجاوز شد.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - من و تو

http://nikahang.blogfa.com/post-89.aspx

گاه انقدر دلتنگ میشوم. که راه نفس هایم سد می شود. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۱ساعت ۱۴:۲ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من! پسری که دیگه نمیخواد باکره باشه. از روزی که بهم تجاوز شد. پسری که میخواد دختر باشه. من بعد از فیلتر شدن(زن 2 شوهره). یادداشت های ضعیفه ای که فمن یست شد!

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - خانه

http://nikahang.blogfa.com/post-93.aspx

در را که باز کردم. عطر خانه در مشامم پیچید. انقدر گرم و ارام. که انگار تعبیر خواب دیشبم باشد. من بمانم و یاد خانه ای. که عطرش را عمیق می کشم. انقدر عمیق که نفس کم می اورم. بر می گردم در را پشت سرم می بندم. نگاهی به پلاک خانه می اندازم. نوشته شده در یکشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۲ساعت ۲۱:۷ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - من

http://nikahang.blogfa.com/post-102.aspx

آنقدر خیال هایم پوچ از آب در آمده بود. که بی خیال راهم را می رفتم. نه آسمان ابری بود. و نه سرنوشتم آن قدر شوم. که از فلسفه اش بگویم. و شاید تنهاییم آن قدر بزرگتر از من بود. که دستانم را بگیرد و این ور و آن ورم ببرد. آخر یک روز دعوایمان می شود. تنهاییم تنها می شود. لابد می رود دوستی پیدا می کند. دستانش را می گیرد و این ور و آن ورش می برد. من اما دست تمام مردم این شهر را می گیرم. تک به تک لبخند بر لبشان می نشانم. برایشان شهر را آواز می کنم. وسط میدان می رقصم. و آن قدر چراغ روشن می کنم. که شب از یادشان برود.

nikahang.blogfa.com

زندگی از اول - شب

http://nikahang.blogfa.com/post-88.aspx

انقدر دوری که وقتی نگاهت می کنم. چیزی جز سایه های موهوم نیستی. شاید به یاد آورم. خاطره ای،صحنه ای،چهره ای. نه انگار حافظه ام را از دست داده باشم. ذهنم مشوش است و تاریک. پر از حفره های هولناک. انگار شب شده باشد. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱ساعت ۱۴:۵۹ بعد از ظهر توسط نیکی. من (نیکی) و دوست خوبم پویا اینجا رو کردیم خونه ی افکارمون به اینجا خوش اومدین:شاه راه اندیشه های ما! حسام الدین مقامی کیا. بیا بریم فضا رفیق. کارگاه داستان نویسی ابهر. روسپیگری های دو قدیس. هزاران نفر مثله من!