BLOOPEROFHELL.PERSIANBLOG.IR

quietness.persianblog.ir

ris†a pena† - (¸.·´(¸.·´CoLD aS FiRe`·.¸)`·.¸)

http://quietness.persianblog.ir/tag/ris†a_pena†

1580;معه ۱٠ اردیبهشت ۱۳۸٩. تمام زندگیم را بخشیدم. به بهشت دروغینی که دردناکتر. نفرت بار تراز هر جهنمی است. 1639;:۳٠ ‎ب.ظ] : [eXo iC ]. 1670;هارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸٩. To Be OR NoT To Be. مرهم و آغوش و درمانی نبود . خنده و قهقهه و شادی نبود . پا و راه و همراهی نبود . وصل و پیوند و قدری نبود . درک و ن ف س و رهایی نبود . آرامش و لذت و اوجی نبود . حقیقت و بودن و گرمایی نبود . خوشی و جوانی و شهد و شراب. ذره ذره میسوزد، میمیرد،نابود میشود تمام روح و دل و جسم و احساسم. چشم به ویرانی غم میبندد. لذت بخش نبود هرگز، ...

quietness.persianblog.ir

زندگی - (¸.·´(¸.·´CoLD aS FiRe`·.¸)`·.¸)

http://quietness.persianblog.ir/tag/زندگی

1580;معه ۱۳ فروردین ۱۳۸٩. از اولین دقایق سال 89 چیزی مدام ذهنم را میخراشد و روحم را. چیزی که با هیج ترفندی فراموش نمیشود .25سالگی، نشان ربع قرن زندگی، و جوانی ای که به تاریخ انقضا نزدیکتر میشود. 25 سال پیش در روزهایی که جوانان وطن، بدون چشیدن مزه زندگی، زیر رگبار بمب و خمپاره میمردند، متولد شدم. چقدر سخت بود دانستن و فهمیدن اینکه در سیاهی نادانی، رنگین کمان بودن، چقدر دشوار است. سخت بود مرگ و زندگی چیزی بنام اشتیاق، هیجان، آرزو، هدف، انگیزه ، میل خودساختگی و شاید چیزی بنام زندگی! هیجانم توهم بود شاید، وق...

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان - تنهاترین عاشق

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/post-181.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. انگار دستات سرد سردن انگار چشمات شب تارن. آسمون سیاه ابر پاره پاره شر شر بارون داره می باره. حالا رفتی یو من تنهاترین عاشقم رو زمین تنها خاطراتم تو بودی فقط همین. حالا رفتی یو من تنهاترین عاشقم رو زمین تنها خاطراتم تو بودی فقط همین. گفتی برو تنها بمون با غصه ها همراه بمون، دیگه نمیتونم خسته ی خستم طلسم غم رو زدم شکستم، داره چشمام ابر بارون رو گونه هام شده روون، رفتی یو رفتی تنها می مونم تا آخر عمر واست می خونم. آه اي زندگي منم که هنوز. آنچنان از تو کام...

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/9205.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. آن یار که عهد دوستاری بشکست. میرفت و منش گرفته دامان در دست. میگفت دگرباره به خوابم بینی. پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست. نوشته شده در جمعه 4 مرداد1392ساعت10:46توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. از تو، اي شعر گرم، در سوزند. آسمانهاي صاف را مانند. که لبالب ز بادهء روزند. با هزاران جوانه مي خواند. بوتهء نسترن سرود ترا. هر نسيمي که مي وزد در باغ.

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان -

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/post-185.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. شبها گذرد که دیده نتوانم بست. مردم همه از خواب و من از فکر تو مست. باشد که به دست خویش خونم ریزی. تا جان بدهم دامن مقصود به دست. نوشته شده در یکشنبه ۲۴ شهریور۱۳۹۲ساعت10:49توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. از تو، اي شعر گرم، در سوزند. آسمانهاي صاف را مانند. که لبالب ز بادهء روزند. با هزاران جوانه مي خواند. بوتهء نسترن سرود ترا. پوچ پنداشتم فريب ترا.

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/9206.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. شبها گذرد که دیده نتوانم بست. مردم همه از خواب و من از فکر تو مست. باشد که به دست خویش خونم ریزی. تا جان بدهم دامن مقصود به دست. نوشته شده در یکشنبه 24 شهریور1392ساعت10:49توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. از تو، اي شعر گرم، در سوزند. آسمانهاي صاف را مانند. که لبالب ز بادهء روزند. با هزاران جوانه مي خواند. بوتهء نسترن سرود ترا. پوچ پنداشتم فريب ترا.

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/9208.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. نه که از بوسه ی معشوق بترسم،هرگز. از گناهی که پشیمان نکند می ترسم. نوشته شده در چهارشنبه 8 آبان1392ساعت10:8توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. از تو، اي شعر گرم، در سوزند. آسمانهاي صاف را مانند. که لبالب ز بادهء روزند. با هزاران جوانه مي خواند. بوتهء نسترن سرود ترا. هر نسيمي که مي وزد در باغ. مي رساند به او درود ترا. من ترا در تو جستجو کردم. قالب های...

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان - دیوانگی

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/post-183.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم. هجرش دهم زجرش دهم، خوارش کنم زارش کنم. از بوسه های آتشین، وز خنده های دلنشین. صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم. در پیش چشمش ساغری، گیرم ز دست دلبری. از رشک، آزارش دهم، وزغصه بیمارش کنم. بندی بپایش افکنم، گویم خداوندش منم. چون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنم. گوید م یفزا قهر خود، گویم بکاهم مهر خود. گوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنم. هر شامگه در خانه یی، چابک تر از پروانه یی. آه اي زندگي منم که هنوز.

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان -

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/post-187.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. نه که از بوسه ی معشوق بترسم،هرگز. از گناهی که پشیمان نکند می ترسم. نوشته شده در چهارشنبه ۸ آبان۱۳۹۲ساعت10:8توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. از تو، اي شعر گرم، در سوزند. آسمانهاي صاف را مانند. که لبالب ز بادهء روزند. با هزاران جوانه مي خواند. بوتهء نسترن سرود ترا. هر نسيمي که مي وزد در باغ. مي رساند به او درود ترا. من ترا در تو جستجو کردم. قالب های...

dokhtare-saye.blogfa.com

!.!!!.!!...ساحره ی سرگردان - The ways, Stranger

http://www.dokhtare-saye.blogfa.com/post-188.aspx

همه ی جان و تنم وطنم وطنم وطنم . من ایرانی آزاده ام. The ways, Stranger. بازم امشب گریه کردم. بازم امشب لب مرگ. پای خود را پس کشیدم. مردم از بس نه شنیدم. توی این شهر مه آلود. اگه حتی یک نفر بود. همون هم دست منو خوند. زد و اون جونم رو سوزوند. بودن و بودن و پاکی. اسم من بیگانه ی عریان. مردم از بس نه شنیدم. نوشته شده در چهارشنبه ۲۷ آذر۱۳۹۲ساعت9:19توسط NaNa. آه اي زندگي منم که هنوز. با همه پوچي از تو لبريزم. نه به فکرم که رشته پاره کنم. نه بر آنم که از تو بگريزم. همه ذرات جسم خاکي من. آسمانهاي صاف را مانند.