butterfly-wltz.blogfa.com

konjeshab.blogfa.com

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.blogfa.com/post/63

كيبورد به دست (@AlirezaMiM2). میتوانم دوباره دستهایت را بگیرم پیاده ببرمت تا خیال هایی که تازگی ها فهمیده ام چقدر خام بوده اند. بیا خیال کنیم هیچوقت نرفته ای و دوباره تمام شهر را عطر گیسوانت پر کرده . باز پا به پای هم راه می رویم و قول های خوب به هم میدهیم. همیشه که نباید خیال و رویا باشد.تا کی برای دیدنت مجبور باشم چشم هایم را ببندم و کنارم تصورت کنم. مگر برگردی چه میشود؟ آسمان به زمین می آید؟ ميدانى من حتى اگر همين الآن در آغوشت گرفته باشم باز هم دل تنگ تو ام؟ تا به حال دلتنگ بوده اى تا بفهمى چه ميگويم؟

konjeshab.blogfa.com

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.blogfa.com/tag/شب-نشینی

كيبورد به دست (@AlirezaMiM2). میتوانم دوباره دستهایت را بگیرم پیاده ببرمت تا خیال هایی که تازگی ها فهمیده ام چقدر خام بوده اند. بیا خیال کنیم هیچوقت نرفته ای و دوباره تمام شهر را عطر گیسوانت پر کرده . باز پا به پای هم راه می رویم و قول های خوب به هم میدهیم. همیشه که نباید خیال و رویا باشد.تا کی برای دیدنت مجبور باشم چشم هایم را ببندم و کنارم تصورت کنم. مگر برگردی چه میشود؟ آسمان به زمین می آید؟ ميدانى من حتى اگر همين الآن در آغوشت گرفته باشم باز هم دل تنگ تو ام؟ تا به حال دلتنگ بوده اى تا بفهمى چه ميگويم؟

konjeshab.blogfa.com

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.blogfa.com/tag/وابستگی

تو شب تاریکم تو صبحو کردی نقاشی. توی تاریکی نوری پیدا بود. چشم هاش رو به آسمان بود و هرچه نزدیک تر میشدی نور بیشتر میشد.درست از لابه لای مژه هاش نور سفید رنگی بیرون میریخت و دورش از نورهای درخشنده سفید پر شده بود. بهش نزدیک شدم. متوجه حضور من شد اما نترسید. از جاش تکان هم نخورد. به جای آن لبخندی عمیق زد و از میان دندان هاش نور میتابید. دوشنبه سوم اسفند ۱۳۹۴ 17:4 شرلوک. شنبه یکم اسفند ۱۳۹۴ 18:52 مآهنیدا. دو تا تیله ی آبی تو چشماته . عنوان : رضا یزدانی. شنبه یکم اسفند ۱۳۹۴ 15:3 س آرا. هر کداممان یک نقطه ی ...

konjeshab.ir

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.ir/tag/شب-نشینی

كيبورد به دست (@AlirezaMiM2). میتوانم دوباره دستهایت را بگیرم پیاده ببرمت تا خیال هایی که تازگی ها فهمیده ام چقدر خام بوده اند. بیا خیال کنیم هیچوقت نرفته ای و دوباره تمام شهر را عطر گیسوانت پر کرده . باز پا به پای هم راه می رویم و قول های خوب به هم میدهیم. همیشه که نباید خیال و رویا باشد.تا کی برای دیدنت مجبور باشم چشم هایم را ببندم و کنارم تصورت کنم. مگر برگردی چه میشود؟ آسمان به زمین می آید؟ ميدانى من حتى اگر همين الآن در آغوشت گرفته باشم باز هم دل تنگ تو ام؟ تا به حال دلتنگ بوده اى تا بفهمى چه ميگويم؟

konjeshab.ir

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.ir/tag/پست-مشترک

كيبورد به دست (@AlirezaMiM2). میتوانم دوباره دستهایت را بگیرم پیاده ببرمت تا خیال هایی که تازگی ها فهمیده ام چقدر خام بوده اند. بیا خیال کنیم هیچوقت نرفته ای و دوباره تمام شهر را عطر گیسوانت پر کرده . باز پا به پای هم راه می رویم و قول های خوب به هم میدهیم. همیشه که نباید خیال و رویا باشد.تا کی برای دیدنت مجبور باشم چشم هایم را ببندم و کنارم تصورت کنم. مگر برگردی چه میشود؟ آسمان به زمین می آید؟ ميدانى من حتى اگر همين الآن در آغوشت گرفته باشم باز هم دل تنگ تو ام؟ تا به حال دلتنگ بوده اى تا بفهمى چه ميگويم؟

konjeshab.ir

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.ir/post/64

تاریخ بی تو بودن . س آرا (@s arra) :. خم میشوی لب پرت ترین رود حاشیه ی شهر و حال خوش و ناخوش همه اش را با هم بالا می آوری. درد چنگ می زند به معده ات و نه فقط جسمت، که روحت مچاله می شود. مچاله از چیزی که نمیدانی چیست . از دلیلی که باید باشد و نیست . یک مچاله شدن بی صدا . مثل پک زدن های آخرین سیگار . مثل پیرزن یک عمر خم شده در مزرعه ی چای. حال و هوای نم دار این خاک، شرجی دریا، هوای مه گرفته ی فردا. حال و هوای کودکی های دستان رها شده از چادر مادر در شنبه بازار شلوغ این حوالی. اصلا جایی را داری که بروی؟

konjeshab.blogfa.com

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.blogfa.com/author/alfered

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود. یکی از وابستگی هایی که تو زندگی من هست ایشون ینی جناب اقای فلاکس هستند . رتبه بندی ایشون از دستشویی ، گوشی موبایل و سیم شارژر ( که در صورت نبودن هرکدومشون خطر مرگ وجود داره ) بالا تره. جمعه سی ام بهمن ۱۳۹۴ 18:23 آلفرد هیچکاک. چی شد که همچین شد. همیشه آرزو داشتم آخرین نفری باشم که روی زمین زندگی میکنه یجورایی که همه آدمای روی زمین منقرض شده باشند و فقط من مونده باشم . برچسبها: آرزو پست مشترک. دوشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۴ 19:9 آلفرد هیچکاک. پیامبران ویک ا ند. کل جمعیت رست...

konjeshab.blogfa.com

کـــنج شـــب

http://www.konjeshab.blogfa.com/post/58

این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما میآید؟ چشمان غمانگیز دختری غریبه توی احتمالا شب تولدش از دو سه میز آنطرفتر به چشمان احتمالا غمانگیز تو دوختهشدهباشد، غمانگیز است. تاریکی نسبی این خانه با پسزمینه آهنگی بیکلام. آمیخته با صدای شعلهی بخاری غمانگیز است. نبودن همخانهای ها و بعد از مدتها شب را تنهاسپریکردن، حتی پیتزای دستنخوردهی توی یخچال، غمانگیز است. امشب همه چیز غمانگیز است. حماقت آدمها غمانگیزتر. عنوان : ه.الف.سایه]. چهارشنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۴ 0:33 احسان. همراه ما باشید در کنج شب :). هزار و یک شب.