butterfly80.blogfa.com

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من - یک روز خوب

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/post-64.aspx

روز خیلی خوبی داشتم. اما نمیدونم چرا حس نوشتنم نمیاد. فقط همینو بگم که در منزل مادر شوهر جان، نهاری صرف کردم بسیااااااار لذیذ. بنده خدا مامان جوجی تو این چند روزی که مریض بودم خیلی بهم رسیدن. و مهمترین خبر اینکه مامانم بالاخره ۵شنبه برمیگرده (گوش شیطونه کر. پ ن۱: امروز برای من یه مناسبت خوب دیگه هم داشت:. چهارمین ماهگرد ازدواجم با جوجی. و خیلی خیلی خدا رو شکر می کنم که از انتخابم راضی ام و هر وقت یادم میاد "من" همسر جوجی ام، قند تو دلم آب میشه. پ ن مهم: جوجی جونم! در واقع من هیچ شباهتی به این شخصیت ندارم!

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/8811.aspx

خیر سرم اومدم سفر تا یه حال و هوایی عوض کنم. اما اینجا ام حوصلم سر رفته. خو از اینکه هی چمدون به دست از خونه ی سارا برم خونه ی این داداش یا اون داداش،. صبی مامانی زنگید و گفت اگه میشه زودتر برگردم خونه. اینطور که بوش میاد روزهای شلوغ و سختی در انتظارمه. خونه تکونی نوروز. درس خوندن واسه کنکور ارشد. و از همه بدتر چند تا مجلس خواستگاری که باید برگزار. مشکل اینجاس که خودم هم نمیدونم چی میخوام. اما واقعیت اینه که هم از مزدوج شدن می ترسم، هم اینکه از این بلاتکلیفی خسته شدم. ازت میخوام بیشتر از همیشه کمکم کنی.

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/8901.aspx

امروز واقعا بد آوردم. از همون اول صبحی که مهندس زنگ زد. و گفت امروز باید لیست بیمه رد شه و نیاز به. امضای مهندس ناظر بنیاد داره بگیرین، تا وقتی رفتم اونجا و دیدم ایشون تشریف ندارن و قرار. شد یکی دیگه جاشون امضاء کنه و اونم نبود و این وظیفه ی سنگین افتاد به عهده ی شخص. سوم که یه چند دقیقه ای ( حدودآ فقط ۲ ساعت. از اداره رفته بود بیرون و منو هی. دادن از اینور به اونور. تازه این هنوز سکانس اول بدبیاریم بود. سر یه دور برگردون خاموش شد. ترافیکی به طول ایننننننن هوا گشت. که زود باش من تو بیمه معطلم. قول معروف ...

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من - اثاث کشی من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/post-66.aspx

اومدم بگم دارم میرم. روز اولی که این وبلاگ رو ساختم، هیچی از وبلاگ نویسی نمی دونستم. (البته هنوزم نمیدونم! با عشق ساختمش و با عشق نوشتمش. اما همیشه یه چیزی ته دلمو چرکی میکرد. حالا از. آدرس کفتریش بود یا قاطی بودن بلاگفا که حتی نمی تونستم نظرات تأیید نشده رو تأیید کنم یا. چیز دیگه ای، نمی دونم! سرتونو درد نیارم. دارم یه وبلاگ جدید میسازم، تو پرشین بلاگ. اسمش همین اسم این یکیه. در واقع دارم یه جورایی میرم یه خونه ی نو! هرکسی اینجا لینک بوده دوباره لینک میشه. نمی خوام دوستای خوبی که پیدا کردم رو از دست بدم.

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/8902.aspx

امروز از همون صبح که بیدار شدم تصمیم گرفتم با همه ی دوستام تماس بگیرم و حالشونو. دوستایی که روزای خوب و بد دوران دانشجویی رو با هم گذروندیم و توی اون بازه ی زمانی، برای هم حکم همه کس رو داشتیم. چه دورانی بود. وقتی به این فکر می کنم. که دیگه تموم شده و هیچوقت برنمی گرده،. یه غم بزرگ میاد تو دلم. اما همینکه همیشه به یاد هم هستیم و از حال هم باخبریم خیلی ارزشمنده. زنگ زدم به الهه، ناهید، آوا و فرنگیس. حالا هرکدوم یه گوشه ای از کشور، مشغول کارن و یه جورایی همه حسابی بیزی. مسئولیت سنگین ازدواج پیدا می کنیم.

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/8903.aspx

درغروب زیبای ۲۷ خرداد ۸۹، مصادف با "لیلة الرغائب" یا همون "شب آرزوها"، با همسرم پیمان زناشویی بستم. ازت میخوام کمکم کنی عروس، زن داداش و "خانوم" نمونه ای باشم. پ ن مهم: محسنم! نوشته شده در جمعه 28 خرداد1389ساعت 0:33 توسط سرندیپیتی. وقتی پیشم نیستی، تحمل بیدار بودن رو ندارم. پس اگه همش خواب بودم نگی این دختره چقد خرسه! زودی پاشو بیا دنبالم بریم بیرون. نوشته شده در دوشنبه 24 خرداد1389ساعت 23:17 توسط سرندیپیتی. با تو رویا می بینم. وقتی پیش من نیستی. رویای تو را می بینم. پس زمانی سپری نمی شود. نتیجه ی این گف...

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من - بدشانسی به توان 3

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/post-63.aspx

بدشانسی به توان 3. فک کن مامانت دو هفته اس رفته کمک اثاث کشی خواهرت و معلوم نیس کی برگرده. و یهو یه عالمه کارای خونه داری که تا حالا هیچکدومشونو انجام ندادی می ریزه سرت*. و وقتی که دیگه شدیدا کم آوردی یهویی، یهوی یهو ها! گلوت درد می گیره و فردا صبش که از خواب. پامیشی حالت طوریه که مجبور میشی بزنگی محل کارت و مرخصی چند روزه بگیری و باز تو همین. اوضاع و احوال الکی الکی از حرفا و حرکات جوجی ناراحت میشی و نمیذاری سوپی که مامانش درست. به جهنم بذار بمیرم که یهو. اگه جای من بودی الان چه حالی داشتی؟ یک موجود زیب...

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/8906.aspx

نماز و روزه هاتون قبول. من که باید اعتراف کنم دیگه کم آوردم. و دارم برای به پایان رسیدن این ماه، روز شماری که چه عرض کنم! لحظه شماری می کنم. از دنیای این روزام بگم که هم قشنگه و هم خسته کننده. خدا رو شکر با محسن به تفاهمات زیادی رسیدیم. هر چند دروغه اگه بگم هیچ مشکلی هم نداشتیم. و درمورد کارم، همه چیز امن و امانه. اما از کلاس زبان رفتن با دهان روزه دیگه به ستوه اومدم. و طی یک تصمیم کبری با گلی. تصمیم گرفتیم برای مدتی بیخیال کلاس رفتن شیم. الان داره بهمون خوش میگذره، کل ی. پ ن۱: حدس بزنید الان کجام؟

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من - تغییر 180 درجه ای در کمتر از 24 ساعت

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/post-61.aspx

تغییر 180 درجه ای در کمتر از 24 ساعت. پنج شنبه ظهر اومد دنبالم، رفتیم مشهد. ۳ ساعت منتظر موند تا کلاس من تموم شه. و بعد برگشتیم. شب پیشم بود. فردا ظهرش براش ماکارونی درست کردم. عصر یه سر رفت خونشون و بعد اومد دنبالم تا بریم. وقتی منو رسوند خونه، گفت آخر هفته با من بهش خیلی خوش گذشته. اما تا رسیدم خونه. تمام غمای عالم ریخت تو دلم. یه هفته ای میشه که مامان رفته تهران (سارا اثاث کشی داره) و من باز تنها بودم. روز اول هفته رو با دپرسی به تمام معنا شروع کردم. نزدیک ظهر بهم زنگ زد، نگفتم چقد پکرم. دست نوشته های...

cheshmane-siahe-man.blogfa.com

بهشت کوچک من - تقدیم به خود دلتنگم

http://www.cheshmane-siahe-man.blogfa.com/post-60.aspx

تقدیم به خود دلتنگم. حتی در انتهای یک کوچه ی بن بست هم می توان پرواز کرد. نوشته شده در جمعه ۱۶ مهر۱۳۸۹ساعت 22:39 توسط سرندیپیتی. هر کی کارتون جزیره ی ناشناخته رو یادش باشه، حتما سرندیپیتی رو هم بیاد میاره. یک موجود زیبا و مهربون، با چشمای درشت و لبای کوچولو (و اگه اشتباه نکنم از نسل دایناسورها! در واقع من هیچ شباهتی به این شخصیت ندارم! اما سرندیپیتی در زبان انگلیسی یعنیخوشبختی. و من یک دختر خوشبختم. از اردی بهشت تا بهشت. گفتیم ما هم وب بزنیم. دست نوشته های یک عدد EVE. ماجراهای یک فندق 70کیلویی بی خانه.