ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی -
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-60.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. آدمی که دوستت دارد، خیلی زود برایت عادی میشود. حرفهایش. دوستت دارم هایش. و تو خیلی زود کلافه میشوی. از بهانه هایش، اشکهایش، توقع هایش. و چون تصور میکنی که همیشه هست، همیشه دوستت دارد. هیچوقت نگاهش نمیکنی، نگرانش نمیشوی. برای از دست دادنش نمی ترسی. او همیشه هست اما. او هم آدم است روزی که کارد به استخوانش برسد کوله بار اندوهش را برمیدارد و بی سر وصدا می رود . . . حسی به من می گوید:. بی اراده صدایش میزنی اما جوابی نمی آید. فقط برایت جای پایش می ماند.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - نفرین به دل ساده ام...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-50.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. نفرین به دل ساده ام. میبخشم کسی را که هر چه خواست با من،با دلم،با احساسم کرد. میبخشم کسی که مرا در دور دست خودم تنها گذارد و من امروز به پایان خودم نزدیکم. پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسی که دلم را سخت شکست. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت22:53توسط دلخسته. کفشهایش رد پای لحظه ها را جا گذاشت. باز باران اسم چشمان مرا دریا گذاشت. عابری از کوچه ی تنهای قلبم میگذشت. پوز خندی زد و مرا با کوچه ام تنها گذاشت.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - چقدر خوب میشد...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-58.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. یه نفر میتونه حالمو خوب کنه.بدون دریا و بارون.فقط باید باشه.باید! نوشته شده در دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ساعت20:7توسط دلخسته. کفشهایش رد پای لحظه ها را جا گذاشت. باز باران اسم چشمان مرا دریا گذاشت. عابری از کوچه ی تنهای قلبم میگذشت. پوز خندی زد و مرا با کوچه ام تنها گذاشت. قلوه سنگ دست او با یک تکان پر شتاب. یادگاری ای به روی شیشه ی رویا گذاشت. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۹۳. هفته سوم فروردین ۱۳۹۳. هفته سوم بهمن ۱۳۹۲. هفته چهارم دی ۱۳۹۲. هفته سوم دی ۱۳۹۲.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی -
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-49.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. امیدوارم همتون خوب باشین. این روزا همه مشغولن و سرشون گرمه. هر کسیو دیدم خوشحاله و خبرای خوبی شنیده. خوش به حالشون،چه دلشون خوشه. خدایا پس من چی؟ سخته تو سکوت و تاریکی شب به یه نقطه خیره بشی. و دونه دونه ی اشکاتو بشماری. کی تا حالا دونه های اشکشو شمرده؟ اینقدر سخته که سرتو زیر بالش فرو می بری. که صدای ترکیدن بغضت رو کسی نشنوه . اینقد سخته که بعضی وقتا دستاتو واسه خفه کردن صدات مشت میکنی. اونقد که از فشار ناخنات به کف دستتات حس میکنی دارن آتیش میگیرن.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - حرف دل...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-47.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. بعد از مدتها دلم گرفت و سري به دفتر خاطرات مجازيم ميزنم چقدر دلم براي اين دنياي خيالي و خاطرات و نوشته هام تنگ شده بود حداقل اينجا تنها جاييه که مي تونم راحت حرف بزنم بدون اينکه کسي سرزنشم کنه يا بهم طعنه بزنه اينکه بچگي و حماقتم رو به رخم بکشه. به زبون آوردن و نوشتن چيزهايي که تو قلبته و ازدرون مي شکندت خيلي مشکله اما مهم اينه که بعد ازگفتنش آروم مي شي. ميدونستم عشقي نيست راهي رو که ميرم جز سرابي بيش نيست اما تو دلم اميدي داشتم که بهم مي گفت بايد ا...
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - دریچه های ابدی...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-43.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. لباس سپید عروسی زینت بخش اندام زیبایم بود،صدها جفت چشم خیره مرا می نگریستند نیمی به حسرت و نیمی به تحسین،اما در نگاه من همه ی این خیل عظیم همچون تماشاچیانی مشتاق برای مراسم قربانی من آمده بودند.آری جسمم به حجله ی یک بیگانه و روحم به مسلخ ابدیت می رفت. به جست و جوی دریچه ای برای جاودانگی، همچون برده ای رام دستهایم را در دستهای جلادم گذاشتم و به چشمهای رنگی و مشتاقش خیره شدم و به لبخندی که از آن میشد هزاران حرف ناگفته را شنید. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۹۳.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - پشیمانی...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-48.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. صداي هياهو و هلهله ي مهمانان سکوت شب بهاري را مي شکست.شبي زيبا و پر شکوه بود عطر گلهاي بهاري باغ جراغاني شده را صد چندان زيبا و خواستني کرده بود. چشمهاي بي تاب و منتظرش در ميان هياهوي مهمانان به وصله اي ناجور مي مانست،امواج خاطرات ذهن او را درگير خود کرده بود،گذشته مثل قطاري سوت کشان از جلو چشمانش عبور ميکرد. دستهاي گرم و نگاه گيرايش را به خاطر مي آورد،دلسوزيهاي مادرانه و عشقي بي دريغ که با خود خواهي زير پا گذاشته بود. جوابش فقط يک کلمه بود:پشيماني.
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - تنهایی
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-56.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. غربت از نگاهم می بارید،سرنوشت را پذیرفته بودم. در تقدیر من دو تا بودن معنی نداشت،من می بایست تنها می ماندم،من تنها تکه ایی از آنچه که می بایست باشم می بودم،فرسنگها از خویشتن دور بودم. به تجربه فهمیده بودم که هیچکس و هیچ چیز نمی خواهد و نمی تواند لذت قدم زدن زیر بارانهای پاییزی را به من بیاموزد،هیچکس نمی خواهد و نمی تواند لذت زنده بودن را برایم زنده کند.این دم از زندگی برایم پوچ و بی معنا بود. نگاهش خشمگین بود،غمگین بود،سرخورده بود،نه! هفته دوم دی ۱۳...
ghamnameyeman.blogfa.com
جزیره تنهایی - دلخسته...
http://www.ghamnameyeman.blogfa.com/post-51.aspx
زندگی راهیست از به دنیا آمدن تا مرگ،شاید مرگ هم راهیست. یاد گرفتم هیچ کس ارزش شکوندن غرورم رو نداره. یاد گرفتم تو زندگی برای اینکه بفهمم کی چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم. یاد گرفتم گریه هیچ کس رو باور نکنم. یاد گرفتم هیچ وقت بهش فرصت جبران ندم. یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی از کجا بگم از کی بگم. یاد گرفتم دروغ بگمو از دوست داشتن حرف بزنم. یاد گرفتم بهش بگم تنها عشقمه اما تو قلبم به کس دیگه ایی دل ببندم. میخوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه. جوکستان و ت...