CHESHMANTO.BLOGFA.COM
چشمان تو...چشمان تو... -
http://cheshmanto.blogfa.com/
چشمان تو... -
http://cheshmanto.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.153 sec
SCORE
6.2
چشمان تو... | cheshmanto.blogfa.com Reviews
https://cheshmanto.blogfa.com
چشمان تو... -
cheshmanto.blogfa.com
چشمان تو...
http://www.cheshmanto.blogfa.com/1393/04
عین آتش زیر خاکستر است . گاهی فکر میکنی تمام شده . اما یک دفعه . همه ات را آتش میزند . نوشته شده در دوشنبه شانزدهم تیر 1393ساعت 13:38 توسط لاله واژگون. هوا بوی نم گرفته دوباره دلم گرفته. صدای گریه تو خیابون دم گرفته. با نگاهت قلبمو ازم گرفتی. با غرورت منو دست کم گرفتی. خواستم عاشقت کنم گفتی محاله. گفنی تو هم دلت چه خوش خیاله. من میگفتم شب عشق به این سیاهی. نداره ترسی برام وقتی تو. تو میگفتی آره من ماهم ولی تو. اومدی آسمونت رو اشتباهی. نوشته شده در جمعه ششم تیر 1393ساعت 18:42 توسط لاله واژگون.
چشمان تو... - تنها...
http://www.cheshmanto.blogfa.com/post/37
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم خرداد 1393ساعت 10:17 توسط لاله واژگون.
چشمان تو... - خدااا....
http://www.cheshmanto.blogfa.com/post/34
خواهشت را کہ نه. دوراهی های زندگی را بردار. همین یک راه را هم اشتباه می روم. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۳ساعت 12:12 توسط لاله واژگون.
چشمان تو... - پروردگارا..
http://www.cheshmanto.blogfa.com/post/36
در خاطرش جایی دارم. دلم تنگ همان کسی است که دیگر حتی. جواب سلامم را هم نمی دهد. دلم تنگ همان کسی است که و قتی. از کنارش میگذرم دیگر به من نگاهی نمیکند. دلم تنگ است.تنگ. نمیدانم دیگر چطور باید میبودم که نبودم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم خرداد 1393ساعت 10:15 توسط لاله واژگون.
چشمان تو... - حرف..
http://www.cheshmanto.blogfa.com/post/35
دارم از تو حرف می زنم. هم از نوشته هایم خبر ندارد. ایرادی ندارد یاد تو. به نوشته هایم رنگ می دهد. شاید دیگری بخواند و آرام. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم خرداد 1393ساعت 12:25 توسط لاله واژگون.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
dastandastankotah.persianblog.ir
فک کن :::: دخترا برن سربازی - داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/post/240
فک کن : : دخترا برن سربازی. فک کن : : دخترا برن سربازی. فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه! معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن. ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند. سلام نازنین، صبحت بخیر. عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر. مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی. وااقای فرمانده، عسل ندارید؟ چرا کره بو میده؟ بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه. آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم. وا نه، لباسامون خاکی میشه . راست ...
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1393/7
وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم . هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود. به خوبی در خاطرم مانده . قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد. می ایستادم و گوش می کردم و لذت می بردم . بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی. زندگی می کند که همه چیز را می داند . اسم این موجود " اطلاعات لطفا ". بود و به همه سوال ها پاسخ می داد . ساعت درست را می دانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا می کرد .
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1394/1
یه روز تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی لاینمو چک میکردم. یه پسر 5 6 ساله امد گفت داداش یه ادامس. گفتم همرام پول کمه ولی میخوای بشین کنارم الان دوستم میاد میخرم. بعد مدتی گفت:داداش داری چیکار میکنی. گفتم تو فضای مجازی میگردم. گفت اون دیگه چیه؟ خواستم جوابی بدم که قابل درک یه بچه ی 5 6 ساله شه. گفتم فضای مجازی جایه که نمیتونی چیزی لمس کنی ولی تمام رویاهاتو اونجا میسازی. گفت داداش فضای مجازیو دوس دارم منم زیاد میرم. گفتم مگه اینترنت داری. بابام زندانه نمیتونم لمسش کنم ولی دوسش دارم. ببینمش ولی دوسش دارم.
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1393/9
آموزش ضایع کردن دختر ها طنز. 1) با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی؟ به غیر از من کس دیگری هم هست که بتونی نگاش کنی . همش خیره شدی به من که چی بشه؟ حالا اینا به کنار . چرا چشمک میزنی؟ ابروهاتو واسه من بالا و پایین می کنی؟ خجالت بکش. شرم کن . 05 نکنه در موردم. اصلا چه معنی داره یه دختر به پسر چشمک بزنه. ۲ ) اگه دیدین دختر با عجله داره راه میره یا اگه دیدین یه دختر داره میدوه. شما از پشت سر دنبالش کنید و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد . بندازین سر کا گذاشتی منو؟
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1393/1
داستان طلاق برنامه ریزی شده! با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم. از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می کشد شرح شروط را. تمام 1364 سکه بهار آزادی مهریه آت را می باید ببخشی . زن با کمال میل می پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می گوید حال که جدا شدیم. لیکن تنها به یک سوالم جواب بده . چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر. انداختن را بزنی . مرد با آرامی گفت :آری .
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1393/11
سلام دوستی که آلان قوز کردی جلو مانیتور. و دستو گذاشتی زیرچونت. آره باتوهستم یه کم صاف بشین. یه دقیقه دستی که روموس بردار. یه دقیقه بردار کار دارم. خوب روبه خودت بگیر به کف دستت نگاه کن. قسمت موچت سمت چپشو نگاه کن. یه کبودی می بینی. ماهمه این نقطه مشترک وداریم تاحالا بهش فکردید! چند شب پیش نشسته بودیم. مادربزرگ گیر داده بود. که این کبودی چیه؟ که هم توداری هم مهدی وهم ساحل ومریم. ماهم یهو برگشتیم به کف دستمون نگاه کردیم. زدیم زیرخنده {.}. بعد من بایه حالتی گفتم :مامریضیم .مریض. گالري عکس هاي زیبا. گالري ع...
dastandastankotah.persianblog.ir
ماجرای یک خواستگاری جالب.... - داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/post/278
ماجرای یک خواستگاری جالب. بعد از این که مدت ها دنبال دختری با وقار و با شخصیت گشتیم که هم. خانواده ی اصیل و مؤمنی داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد ،. بالاخره عمه ام دختری را به ما معرفی کرد . وقتی پرسیدم از کجا می داند این دختر همان کسی است. که من می خواهم ، گفت : راستش توی تاکسی دیدمش . از قیافه اش خوشم آمد . دیدم همانی است که تو می خواهی . وقتی پیاده شد ، من هم پیاده شدم و تعقیبش کردم . دم در خانه اش به طور اتفاقی بابایش را دیدم که داشت. با یکی از همسایه ها حرف می زد . وصلت را جور می کنم .
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1394/3
یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود برای سیستم. تهویه ای حرم آقا امام رضا(ع). که وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد به پنجره فولاد آقا,. رو کرد به مترجمش چرا انقدر اینجا شلوغ. و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن؟ گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میایم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا. مشکلمون زودتر حل بشه. که دیدن مهندس. کرواتشو ازگردنش در آورد و بست به پنجره فولاد آقا. چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم. همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون ببینم.
dastandastankotah.persianblog.ir
داستان های کوتاه(عشق)
http://dastandastankotah.persianblog.ir/1394/5
سلام دوستان عزیز. به وبلاگم خوش امدید. اگه دوست داشتید به این وبلاگم سر بزنید. Http:/ asemondelamgerefte.persianblog.ir. 1777;۳٩٤/٥/٢٩ ] [ ۱٢:٤۸ ق.ظ ] [ محمد علی ] [ نظرات . خیلی سخته دلت گرفته باشه پر از درد دل و حرفهای ناگفته اما همدلی نباشد که بشنود دردهای دلت را. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس هاي زیبا. درد دل با دل. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس هاي زیبا. اینجا همه چی درهمه. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس هاي زیبا. د خت ر کوه ستان. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس هاي زیبا. گالري عکس...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
چشمان سیاه
بهتر است بدانيم که. بدانيم که تا روزي که بخشيدن را ياد نگرفته ايم، زندگي کردن را نخواهيم آموخت. بدانيم که براي غالب شدن بر عادت زشت شکايت کردن،. بايد برکات زيباي خداوند را بشماريم. بدانيم که خدا مي خواهد در هر لحظه براي هر يک از ما همه چيز باشد. بدانيم که آنچنان که جواهر بدون ساييدن براق نمي شود،. ما هم بدون درد کشيدن،کامل نخواهيم شد. بدانيم که کمک خدا فقط به اندازه يک دعا از ما فاصله دارد. بدانيم که بهتر است نقشه هاي خود رابا مداد تصورات خود بکشيم. و آنگاه پاک کن را به دستان پر قدرت خداوند بسپاريم.
دختر غم
من عاشقانه پاييز را دوست دارم. من دختر پاييزم و عاشقانه پاييز را دوست دارم. ب خاطر غريب و بي صدا آمدنش. ب خاطر رنگهاي ديوانه كننده اش. ب خاطر ماه تولدم. ب خاطر اولين نفس هايم اولين گريه هايم. ب خاطر يك سال دور شدن از آغاز راه. ب خاطر يك سال نزديكتر شدن ب پايان راه. ب خاطر خش خش گوش نواز برگ هايش. ب خاطر نم نم باران هاي عاشقانه اش. ب خاطر غروب هاي نارنجي و دلگيرش. ب خاطر تنهايي و دلتنگي هاي پاييزيش. ب خاطر تنهايي جوانييم تنها ماندن تنها رفتن. ب خاطر راه رفتن و خيس شدن زير باران هاي پاييزي. كاش ميدانستم چط...
چشمان خیس
دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر چو دیدم دوست می دارد غمت دلهای ویران را. این روزها ادم ها تنهاییت را پر نمیکنند. فقط خلوتت را میشکنند! نوشته شده در جمعه بیست و چهارم خرداد 1392ساعت 16:18 توسط لیلا. دم از بازی حکم میزنی ! پس به زبان " قمار " برایت میگویم! قمار زندگی را به کسی باختم ,. که " تک " " دل " را با " خشت " برید . جریمه اش " یک عمر" حسرت" شد ! باخت زیبایی بود. یاد گرفتم به "دل" ، "دل" نبندم! یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم! دل" را باید " ب ر" زد جایش"سنگ" ریخت. که با "خشت" " تکب ری " نکنند !
سلطان غم ها
دلم یک جای دنج میخواهد. آرام و بی تنش. جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی! تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد! دوشنبه 26 اسفند1392 2:33 ب ه قلم marjan. دلیڵ زنده بودنم باشه. بے شک تو تنها دلیل همین. دوشنبه 26 اسفند1392 2:31 ب ه قلم marjan. کاش میشد فقط تو. را داشته باشم و. خدا هی بپرسد :خوب دیگر چه؟ شنبه 24 اسفند1392 19:21 ب ه قلم marjan. گاهی لازم است که نباشی! شاید نبودنت ،بودنت رابه خاطر آورد، ،. اما دور نباش . . . دوری همیشه دلتنگی نمی آورد! فراموشی همان نزدیکی هاست! دوشنبه 16 دی1392 3:32 ب ه قلم marjan.
چشمان سیاه
جز به نگاه تو. رویای شب های تنهایی من. چترنگاهت را بر سرم نگه دار. دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴ توسط چشمان سیاه. خاموش که می شوم. بی اختیار سراغ چشمانت را می گیرم. سه شنبه ششم مرداد ۱۳۹۴ توسط چشمان سیاه. نگاهش را آرام آرام از من برداشت. تا برق نگاهش به نگاهم نرسد. میان این همه سردرگمی و اضطراب. پناه بود برای بی قراری های دلم. میخواند و می ریزد مروارید اشک. که دستم به دستش نمیرسد. سه شنبه ششم مرداد ۱۳۹۴ توسط چشمان سیاه. نفس هایم را برای تسبیح تو. به نخ کشیده ام. یکشنبه هفتم تیر ۱۳۹۴ توسط چشمان سیاه.
چشمان تو...
عین آتش زیر خاکستر است . گاهی فکر میکنی تمام شده . اما یک دفعه . همه ات را آتش میزند . نوشته شده در دوشنبه شانزدهم تیر 1393ساعت 13:38 توسط لاله واژگون. هوا بوی نم گرفته دوباره دلم گرفته. صدای گریه تو خیابون دم گرفته. با نگاهت قلبمو ازم گرفتی. با غرورت منو دست کم گرفتی. خواستم عاشقت کنم گفتی محاله. گفنی تو هم دلت چه خوش خیاله. من میگفتم شب عشق به این سیاهی. نداره ترسی برام وقتی تو. تو میگفتی آره من ماهم ولی تو. اومدی آسمونت رو اشتباهی. نوشته شده در جمعه ششم تیر 1393ساعت 18:42 توسط لاله واژگون. ب بین م نون...
cheshmanybarany.persianblog.ir
چشمانی بارانی
خاطرات و.دل نوشته های من. این مکان مقدس چیست. فلسفه وبلاگم و نوشته های من. می خواهید موفق شوید؟ تبادل لينك و افزایش بازدید سایت و رتبه در الکسا و گوگل. رفتی و با تلخی این فاصله ها درگیرم. زمزمه تنهایی یک رویا. هرکجا هستم،آسمان مال من است. هرکه با عشق آشنا شد،مست است. طراحی : هفت تولز. Weblog Themes By : 7tools.
مبهــــــــــــــــــــــــــــــــــم
بغض هايم سر بسته بمانند بهتر است.گاهي سبك نشوم سنگينترم. بابت اومدن و بودنت ازت ممنونم عشقم. نوشته شده در یکشنبه پنجم مرداد 1393ساعت 3:0 توسط نازنين فاطمه. خاطراتت خط خورد اما هست. استم بگويم.ديدم نگفتن بهتراست.چه سودانكه بامن نميماندهمان بهتر كه مرا نشناسد و انكس كه مي ماند خود خواهد شناخت. نوشته شده در جمعه هفدهم آبان 1392ساعت 1:19 توسط نازنين فاطمه. در روزگار گذشته بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که چهار همسر داشت. برایش بسیار عزیز بود . او همیشه بهترین لباسها و غذاها را برایش. برایش بسیار محبوب بود.
cheshmasali
View my complete profile. Monday, June 13, 2005. Posted by cheshmasali @ 4:15 AM.
¸.•°*”بغـ ـضـ هـ ـایـ خـیـ ـسـ مـن¸.•°*”
بغ ض ه ای خی س من . *. تقدیم به حرف هایی که هنوز سکوت نام دارند. آرزوهآیم هوآیی میشوند . . ! بر بآد میروند . . ! دود میشنود . . ! حس میکنم معتآد حسرت هآیم. شده ام . . ! چهارشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۲ - - . * نگ اه . *. ڪجآيے عشق م ن ؟ ح سآבت م رבانہ ات كو ؟ غير ت ت ك جآست؟ تآ ببينے اشك هآ گونہ هآي م را بوسہ بآرآن ڪ رבه انב . یکشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۲ - - . * نگ اه . *. دلم بهانﮧ ای می خواهد! یکشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۲ - - . * نگ اه . *. بﮧ خدا بگو : خط ونشاט دوزخش را برایم نڪشב. ر های م نک ن.
عشقولانه
دربارهء من: سلام من زهرا هستم 18 سالمه .خوشحال میشم نظر بزارید. درد دل با خدا. حواست را جمع کن. به من گفت گورت را گم کن. به من گفت گورت را گم کن. درد دل با خدا. ماه من غصه نخور. حواست را جمع کن. باشگاه مدیران و متخصصان. لیست وبلاگ های تخصصی. دریافت كد گالری عكس در وب. درد دل با خدا. خیلی وقته ک نمیام تو این دنیای مجازی ای کاش همه ی دنیای آدا مجازی بود. اخه خدااااااا خسته شدم از این دنیات و ادماش با دل سنگیشون. خدجون خسنه شدم نگاه کن یه طرفم سرخ شده برم نمیگردونی.دیگه نمیخوام اینجا بمونم. و پرسه ی خیال.