CHOOBINEH.BLOGFA.COM

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی - آخرین گنجشک

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/post-4.aspx

مجموعه داستان های کوتاه. تاکسی نارنجی چند قدم جلوتر کنار می گیرد و می ایستد مرد لنگان لنگان به سمت تاکسی می دود.در عقب را باز می کند در حالی که سرش داخل ماشین است می گوید:. راننده تاکسی از بالای عینک بدون فریمش نگاهی به ریش های بلند و دود گرفته رستم می کند و می گوید:" پول خورد داری؟ رستم که خوب می داند منظور راننده این است که پول داری یا نه ، از لفظ مودبانه راننده خوشش آمد و لبخندی می زند. آره دارم . یه عالمه. و رستم دست و پاچه می گوید:" پیاده میشم.". در را به زحمت باز می کند ، قفس را روی جدول کنار خیابا...

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/cat-3.aspx

مجموعه داستان های کوتاه.

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی - مرغ نباش!

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/post-1.aspx

مجموعه داستان های کوتاه. تو فکر می کنی چرا مرغ ها نمی پرن؟ مگه مرغا پرنده نیستن؟ به نظر من کسی که نمی پره چرا باید اسمش پرنده باشه؟ اما مرغای بیچاره تا قبل از اینکه پاشون به خونه ها باز بشه می پریدن مثه یه دال توی آبی آسمون محو می شدن اما کم کم اومدن تو خونه ما آدما.دیدن لذتی که توی خونگی شدن جا و غذای مفت هست جایه دیگه نیست.به این فکر نکردن که چیزای روی این خاک بال پریدنشونو میگیره . به گربه فکر نکردن که اگه اومد چی؟ می پرن و فرار می کنن؟ آخه مرغ خونگی که نمی پره. جوان فقط نگاه می کرد .مرد ساکت شد.

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی - انگار آخر جاده کوه ها می لرزند

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/post-5.aspx

مجموعه داستان های کوتاه. انگار آخر جاده کوه ها می لرزند. انگار آخر جاده کوه ها می لرزند. زینت به لیوان نگاهی کرد و گفت:" داغه! چای داغ تو هوای داغ می چسبه ها. زینت نگاهش کرد ،پیشانی اش را چروک انداخت و با لحنی مهربان تر گفت :" تو رو به امام رضای غریب کوتاه بیا.دلم به این کار نیست."مرد چای را هورت کشید و انگار داغی اش لبش را گزیده باشد گفت:" باز شروع نکن زینت! رحیم منو نگاه . تو رو به روح آقا جون. می دونم رحیم ، اما به خدا دلم نیست. رحیم چای را داغ داغ هورت کشید و ایستاد :" چایتو بخور،ببرم.". رحیم با عجله...

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/8909.aspx

مجموعه داستان های کوتاه. ورود به وبگاه واریه. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۹ساعت 11:23 توسط پارسا غریب خانی.

parsagharibkhani.blogfa.com

پارسا غریب خانی -

http://www.parsagharibkhani.blogfa.com/post-6.aspx

مجموعه داستان های کوتاه. ورود به وبگاه واریه. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۹ساعت 11:23 توسط پارسا غریب خانی.

sokutesiah.blogfa.com

سکوت سیاه - خرره(قسمت چهارم) انرژی خرکی

http://www.sokutesiah.blogfa.com/post-80.aspx

آلوده ننگم من و مردم بتر از من ننگ من از این مردم آلوده جدا نیست گفتم به خدا روی کنم بانگ برآمد دیریست خدا خفته و راهی به خدا نیست. سکوت طلوعی است بر ابدیت تنهایی. خرره(قسمت چهارم) انرژی خرکی. فکر نکنم که حتی فکر کنین که خرا هم انرژی هسته ای دارن. حتی چند روز پیش جشن کیک سبز اجتماع خران در محل میدان مرکزی شهر برگزار شد . این کیک بعد از غنی سازی و سانتریوفیوژ کردن هسته به وجود میاد و خیلی قشنگه و خیلی خوشمزه و خوردنی. زمان رو به عقب تر برمی گردونم :. نوشته شده در دوشنبه یازدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 9:29 توسط فدا.

sokutesiah.blogfa.com

سکوت سیاه

http://www.sokutesiah.blogfa.com/9009.aspx

آلوده ننگم من و مردم بتر از من ننگ من از این مردم آلوده جدا نیست گفتم به خدا روی کنم بانگ برآمد دیریست خدا خفته و راهی به خدا نیست. سکوت طلوعی است بر ابدیت تنهایی. چندمین یلداییه که تنهام. امشب تنهاتر از همیشه. نمی خوام ادامه بدم. نوشته شده در چهارشنبه سی ام آذر 1390ساعت 22:35 توسط فدا. در سكوت كوچه هاي نيمه شب. مي نشينم بر مزار سردخود. گاه مي خوانم سرودي بي رمق. گاه مي خندم به بخت زردخود. شمعهاي شب همه خاموش وسرد. شب پره ازبي چراغي خسته شد. آفتاب از زندگيمان رخت بست. در به روي آشنايي بسته شد.

sokutesiah.blogfa.com

سکوت سیاه - خرره (قسمت سوم)

http://www.sokutesiah.blogfa.com/post-79.aspx

آلوده ننگم من و مردم بتر از من ننگ من از این مردم آلوده جدا نیست گفتم به خدا روی کنم بانگ برآمد دیریست خدا خفته و راهی به خدا نیست. سکوت طلوعی است بر ابدیت تنهایی. این ششمین فرم استخدامی بود که خره داشت پر می کرد. پنج تای قبلی رو امتحان داده بود، اما وقتی توی خرترنت (اینترنت خرکی) دنبال اسمش گشته بود هیچ چیزی پیدا نکرده بود. ولی با اینکه خر بود نا امید نبود و این ششمی را هم به امید قبول شدن در آزمون استخدامی فلان شرکت باربری پر می کرد. در پاکت رو چسبوند و گذاشت توی خورجینش که فردا ببره بده به پستچی.

sokutesiah.blogfa.com

سکوت سیاه

http://www.sokutesiah.blogfa.com/9006.aspx

آلوده ننگم من و مردم بتر از من ننگ من از این مردم آلوده جدا نیست گفتم به خدا روی کنم بانگ برآمد دیریست خدا خفته و راهی به خدا نیست. سکوت طلوعی است بر ابدیت تنهایی. این ششمین فرم استخدامی بود که خره داشت پر می کرد. پنج تای قبلی رو امتحان داده بود، اما وقتی توی خرترنت (اینترنت خرکی) دنبال اسمش گشته بود هیچ چیزی پیدا نکرده بود. ولی با اینکه خر بود نا امید نبود و این ششمی را هم به امید قبول شدن در آزمون استخدامی فلان شرکت باربری پر می کرد. در پاکت رو چسبوند و گذاشت توی خورجینش که فردا ببره بده به پستچی.