ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: November 2010
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2010_11_01_archive.html
یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۹. بی اغراق، بی حرف پیش، بدترین تولدم را دیروز داشتم. همه چیزش بد بود. حس و حالم، اتفاقات، همه چیز. او خودش را مچاله کرده زیر پتوی سفید با درخت های نارنجی که برگ هایشان بین زمین و آسمان سفید پتو، معلقند. هیچ چیزمان به آدمیزاد نرفته است، این را باید در پرانتز عرض کنم، برگ پاییزی هم نداریم زیر پایمان خش خش کند که بدهد آزارش. ذهنم پر است از هر چیزی که فکرش را می شود کرد. دارم می ترکم. خوب نیستم اصلاً. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! مدتی ست که ...
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: 17
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011/03/17.html
پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹. صداها اوج می گیرند و نگاه من، پرسه زنان، روی امواج چروک خوردگی های پرده های تازه شسته شده، لیز می خورد از خوشبختی. می افتد روی روتختی نارنجی؛ از آنجا، خسته و آرام، می خزد روی موکت خاکستری و سلانه سلانه خود را به کنج اتاق، جایی که گچ دیوار و چوب کمد به هم پیوند خورده اند، می رساند و آرام می گیرد. پلک هایم را برهم می گذارم. و خاموشیِ صداها. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. در حال بارکردن….
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: March 2011
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011_03_01_archive.html
پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹. صداها اوج می گیرند و نگاه من، پرسه زنان، روی امواج چروک خوردگی های پرده های تازه شسته شده، لیز می خورد از خوشبختی. می افتد روی روتختی نارنجی؛ از آنجا، خسته و آرام، می خزد روی موکت خاکستری و سلانه سلانه خود را به کنج اتاق، جایی که گچ دیوار و چوب کمد به هم پیوند خورده اند، می رساند و آرام می گیرد. پلک هایم را برهم می گذارم. و خاموشیِ صداها. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. پستهای قدیمیتر.
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: October 2010
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2010_10_01_archive.html
چهارشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۹. امروز را فکر کردم. تقریباً نیمیاش را. بعد بلند شدم و رفتم توی باغ جلوی در و کمی قدم زدم. باران باریدن گرفتهبود و نمنم، لباس آبیِ تیرهام را خیس میکرد و من هیچ نمیگفتم و فکرم همچنان مشغول بود. آهنگی از Porcupine Tree. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۹. 8204;بود الان هوا هجده درجه. 8204;ای هم می. 8204;دانم اینق...
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: September 2010
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2010_09_01_archive.html
شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۹. یک فیلم خیلی خوب دیدم. بعد از مدت ها، یک فیلم دیدم که به نظرم فیلمنامه ی قوی، کارگردانی و دکوپاژ خیلی خوب در کنار فیلمبرداری عالی داشت. جذاب و پر کشش. The Secret In Their Eyes فیلم آرژانتینی خیلی خوبی که واقعاً از دیدنش لذت بردم. صبح که بیدار شدم باز اتاق خیلی شلوغ بود، مدتی طول کشید تا همه جا را مرتب کنم و خیالم راحت شود که بعد بنشینم پای کامپیوتر و به کارهایم برسم. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. دلم برا...
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: February 2011
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011_02_01_archive.html
جمعه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۹. پرده تا نیمه راه کشیده شده و نور بیجان فریب کار زمستانی مانند خیلی چیزهای دیگر آزارت می دهد. لباسها، تلنبار در هر گوشه ای، دستگاه دفتر و هارد فلان قدر ترابایتی و انبوه سکانس هایی که باید تا شنبه صبح زود تدوین شوند. موج اشباح ناتمام، در فضا دست از سرت برنمی دارند و نگاهت می کنند و با ریشخندی دلشان را خوش کرده به ناآرامی تو، به گریزت، به ناگزیری ات از بودن و نبودن. دلت فقط کمی هوای تازه می خواهد و این که. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید!
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: 16
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011/02/16.html
جمعه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۹. پرده تا نیمه راه کشیده شده و نور بیجان فریب کار زمستانی مانند خیلی چیزهای دیگر آزارت می دهد. لباسها، تلنبار در هر گوشه ای، دستگاه دفتر و هارد فلان قدر ترابایتی و انبوه سکانس هایی که باید تا شنبه صبح زود تدوین شوند. موج اشباح ناتمام، در فضا دست از سرت برنمی دارند و نگاهت می کنند و با ریشخندی دلشان را خوش کرده به ناآرامی تو، به گریزت، به ناگزیری ات از بودن و نبودن. دلت فقط کمی هوای تازه می خواهد و این که. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! تواین مدت کجا بودی؟
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: April 2011
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011_04_01_archive.html
جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰. شاید بهتر باشد چشم های پروا خاکستری-سبز باشند.نه همان قهوه ای تیره بهتر است. تیرگی چشم عمقش را زیاد می کند. عمقش که زیاد شد، می شود شخصیت را پیچیده کرد و کاری کرد که رفتارهایش قابل پیش بینی نباشند. این طوری عنانش گاهی از دست خود من هم در می رود و جذابیت قضیه می رود بالا. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. پستهای قدیمیتر.