DASSTAN.BLOGSPOT.COM

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9103.aspx

يكي بود يكي نبود. نه ماه جادو کرد. Powered By BLOGFA.COM. This Template Designed By Reza Aminzadeh.

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9001.aspx

يكي بود يكي نبود. بین این خیل عظیم ترانه ها و آهنگها و آلبومها ، دیگه کمتر پیش میاد یه ترانه و آهنگ توی ذهنت بمونه مگر اینکه خواننده یا ترانه سراش مطرح باشه . هیچ حواسم نبود به کسانی که میومدن می خوندن و می رفتن که یه دفعه ترانه ی زیبایی به گوشم خورد :. تنها نشسته باز عکساشو می ب ره. یا داره شامشو یخ کرده می خوره. این آهنگ کاوه دانش به دلم نشست . یه جور عجیبی که نمی دونم اصلا برای چی بود . به قول یکی از بچه ها از اون آهنگهاست که اگه عاشق هم نباشی وادارت می کنه که عاشق بشی. یعنی الان کجاست چیکار می کنه.

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9009.aspx

يكي بود يكي نبود. تو این چند سال اخیر هرچی دوستان کلاسیک خون گفتن " ژوزف بالسامو" رو بخون من به خرجم نرفت که نرفت . هی فکر می کردم سه جلد ژوزف به این کلفتی رو بخونم و بعد هفت جلد غرش طوفان به همون کلفتی بخونم؟ نه کار من نیست . از این وعده تا اون وعده. فردوسی یه خمیازه ای می ک شه و میگه بیکاری بیدارم می کنی حالا من یه چیزی گفتم شماها دیگه ولم نمی کنید . نصفه شبی دلت خوشه ها ، پاشو برو بگیر بخواب. Powered By BLOGFA.COM. This Template Designed By Reza Aminzadeh.

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/8909.aspx

يكي بود يكي نبود. از دیروز یه فکر مثه خوره افتاده تو سرم . دلم می خواد روحم رو از تنم جدا کنم و بندازم رو بند رخت ، تاب بخوره. اووووووووو چه خبره . فکر نمی کنم . اگه این قیمت بود که باید می رفت تو موزه . به جای اینکه صفرهای ریزش رو بشمرم گفتم آقا این چند؟ گفت 750 هزار تومان . ای ول ، به خط خود فردوسیه؟ گفت ببخشید جسارت نباشه قصد خرید دارید؟ گفتم هیچی بابا یه شاهنامه ی خطی دیدم معرکه بود . گفت چند؟ Powered By BLOGFA.COM. This Template Designed By Reza Aminzadeh.

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9102.aspx

يكي بود يكي نبود. خودم را می زنم به آن راه که تو نیستی. بلند می شوم خودم را می زنم به بیداری. که سخت است نبضت مدام بگوید. خودم را میزنم به خیابان های شب های سیگارهای های های منی که از خلاء پر بود. همین طور برای خودم می خندم. همین طور برای خودش اشک می آید. همین طور هاست که دیوانگی پیراهن کلمه اش را پاره می کند و گور ت را می کند. آب بیرون می زند. من اما بر تپه ای نشسته ام بهمن کوچک دودمی کنم. یعنی تنهایم یعنی نام هیچ کس در دهانم نیست. باید بروم این بهمن کوچک را ترک کنم. که بعدازدرخت ها لخت می شود.

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/8906.aspx

يكي بود يكي نبود. موف دماغ چپ مورچه ی مرد ندیده ی ونزوئلایی. باید بکشم ، همش تقصیر خودمه ، آخه کدوم آدم عاقلی ساعت یازده شب ورزش می کنه و بعد ش هم میره حموم و از حموم هم که اومد بیرون همینجور ول و ولنگار میشینه فیلم می بینه و درو پنجره رو هم باز میذاره؟ لیسش بزنم یا گاز بزنم؟ سطرهایی از یک داستان. توی صندلی جا به جا می شوم. سرم را به پشتی صندلی تکیه می دهم و چشمهایم را می بندم . رنگ سبز اتاق تیره و تیره تر می شود به خاکستری می رسد ، چشمهایم را روی هم فشار میدهم تا به سیاه برسم . سیاهی پشت پلکهایم را با س...

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9002.aspx

يكي بود يكي نبود. سطرهایی از یک داستان کوتاه. راستش تا اون روز یه مستیزو رو از نزدیک ندیده بودم یعنی اینقدر نزدیک ندیده بودم اون روصندلی کنار من نشسته بود اگه اون دو ردیف عقب تر نشسته بود یا مثلن اون پشت و پسله های هواپیما شاید الان اوضاع فرق می کرد ولی به هرحال اون درست کنار من نشسته بود یه مستیزو با پاهای خیلی بلند به بلندی پاهای یه بسکتبالیست. نگاهش مثه نگاه یه سفید فاشیست به یه سیاه بود . نگاهی که فهمیدم با یکی از اون بر ما مگوزید ها طرفم ولی عجیب خوشحال بودم که فارسی نمی دونه فکر کردم شاید انگلی...

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9205.aspx

يكي بود يكي نبود. به مشاور نگاه میکنم .حرف میزنه هی حرف میزنه هی حرف میزنه .من گوش نمیدم فقط نگاش میکنم بعد قاتی میکنم دلم میخواد بکوبم رو میز بعد یقه شو بچسبم و بگم آخه سگ پدر تخم جن چه معنی داره مشاور آدم اینقدر خوشکل باشه؟ چن تا نفس عمیق از توی شکم بکش .آهان .آهان.همینه .بی خیال خوشگلی واسه نگاه کردن دیگه .به قول آق کاتب :آهای ایها الناس این همه خرج کردم یه چیکه نگام کنید بعد حالا که نگاه میکنیم میگید هیزه؟ والا به خدا .این چه وضیه. تو فرض کن درد تکیلاست که می نوشم. ولو شدم رو زمین . بعد هم زانو میزد ...

tabe45.blogfa.com

تب 45 درجه

http://www.tabe45.blogfa.com/9004.aspx

يكي بود يكي نبود. داره از قبیله ی ما یکی یکی کم میشه. تمام دو روز گذشته طرح زدم و رنگ گذاشتم تا یادم بره کم کم همه دارن میرن . یادم بره یه نفر دیگه هم همه ی زندگیش رو ریخت تو یه چمدون و رفت دنبال خوشبختیش . تا یادم بره اون شادی و غمی که تو چهره ی آدمایی هست که خواسته و نا خواسته دارن میرن. نمی دونم چرا این روزا دلم هوس یه شعر خوب کرده . نقب می زنم به شعرای قدیمی ولی یه چیزی می خوام که رنگ وبوی کهنه نداشته باشه . یه شعر ناب. Powered By BLOGFA.COM. This Template Designed By Reza Aminzadeh.