DASTANESTANI.BLOGFA.COM
داستانستانیداستانستانی -
http://dastanestani.blogfa.com/
داستانستانی -
http://dastanestani.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
4
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.641 sec
SCORE
6.2
داستانستانی | dastanestani.blogfa.com Reviews
https://dastanestani.blogfa.com
داستانستانی -
dastanestani.blogfa.com
داستانستانی - خداحافظی
http://www.dastanestani.blogfa.com/post-95.aspx
دوست داشتم، خیلی دوست داشتم، این طور نشود و سعی بسیاری هم کردم و گمان میکنم آنانی هم که حت ی گاهی به این وبلاگ سر زدهاند، این را دریافتهاند ام ا خب به هر حال شد دیگر! روزی که این وبلاگ را راه انداختم (14 / 11 / 87)، آرزویم این بود و راستش از شما چه پنهان، مطمئن بودم! که بشود یکی از بهترین وبلاگهای داستاننویسی و تمام امیدم این بود که اعضای انجمن خودشان هم ت کنند و برای اسم و رسم خودشان هم که شده، درست و حسابی تلاش بکنند ام ا زهی خیال باطل! بعد کوتاهتر آمدم و گفتم سعی کنید نوشتهها از نظر علمی درست باشند!
داستانستانی
http://www.dastanestani.blogfa.com/posts
چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۸۹. Powered by BLOGFA.COM.
داستانستانی
http://www.dastanestani.blogfa.com/8903.aspx
دوست داشتم، خیلی دوست داشتم، این طور نشود و سعی بسیاری هم کردم و گمان میکنم آنانی هم که حت ی گاهی به این وبلاگ سر زدهاند، این را دریافتهاند ام ا خب به هر حال شد دیگر! روزی که این وبلاگ را راه انداختم (14 / 11 / 87)، آرزویم این بود و راستش از شما چه پنهان، مطمئن بودم! که بشود یکی از بهترین وبلاگهای داستاننویسی و تمام امیدم این بود که اعضای انجمن خودشان هم ت کنند و برای اسم و رسم خودشان هم که شده، درست و حسابی تلاش بکنند ام ا زهی خیال باطل! بعد کوتاهتر آمدم و گفتم سعی کنید نوشتهها از نظر علمی درست باشند!
داستانستانی
http://www.dastanestani.blogfa.com/archive.aspx
در داستانستانی، داستانها و نقدهای اعضای انجمن داستان خانهی هنرمندان شهرکرد نشر میشود. نشستهای انجمن، پنجشنبههای هر هفته از ساعت 5 تا 7 عصر در خانهی هنرمندان شهرکرد بالاتر از چهارراه فردوسی، نرسیده به چهارراه برق برگزار میشود و حضور برای همگان آزاد است. از ساعت 4 تا 5 نیز کلاس نویسندگی نوجوانان - که بی نهایت دوستش دارم - برقرار است.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
4
زمستان 87
http://25-rooz.blogfa.com/89094.aspx
اشتباه نکنم دو سه روز بعدش بود، که معلوم هم نشد. یعنی ما ندیدیم، بند و بساط کبابی باشد. رسول هم فقط زبانه های آتش را دیده بود که تا مهتابی می رسیده. دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹ ] [ 9:27 ] [ شیدا حیدری ] . دروغ می دود تا به دست حقیقت گرفتار نشود. هفته دوم آذر ۱۳۹۲. هفته او ل آذر ۱۳۹۱. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹. هفته چهارم آذر ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته چهارم تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته او ل اسفند ۱۳۸۸. هفته او ل بهمن ۱۳۸۸.
زمستان 87
http://25-rooz.blogfa.com/89074.aspx
ناخدا پول می شناخت. داشتی، می داد. نداشتی، می ماندی تو خماری. می گفت: نه غلام. نه نوکر. نه چاکر. پیزی اش را نداری، گورتو گم کن. گفتم: دنبال جنس نیستم، خودت را می خواهم. گفت: خواب دیدی، خیره پسر. و چشم بند سیاهش را برداشت و گفت: اینو می بینی؟ گفتم:قراره تو فیلم این کار را بکنی. گودی سیاه و تو رفته ی چشمش را زیر چشم بند کرد و گفت:. گفتم: باور کن، قرار نیست حتی چشمت به زن گروگان بیفتد. گفت: دمت گرم پسر. چی خیال کردی؟ دوشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۹ ] [ 21:37 ] [ شیدا حیدری ] . هفته دوم آذر ۱۳۹۲. هفته دوم دی ۱۳۸۸.
زمستان 87 - داستان...
http://25-rooz.blogfa.com/post-26.aspx
یک داستان عشقی در پیتی. خاله هم جواب داده یا نداده، خیالش را که داشته خواستگاری کند. حالا هم که ماجرا را نوشتم و خیال فراموشی اش را دارم، دوباره یاد چال چانۀ اسماعیل می افتم که آخر چطور می شود شاگرد سوپری محله مان وسط چانه اش گود باشد، درست مثل اسماعیل. که آدم خیال کند یکی با انگشت عسل خوری گذاشته و فشار داده. شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۸۹ ] [ 8:12 ] [ شیدا حیدری ] . دروغ می دود تا به دست حقیقت گرفتار نشود. هفته دوم آذر ۱۳۹۲. هفته او ل آذر ۱۳۹۱. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹. هفته چهارم آذر ۱۳۸۹.
زمستان 87 - داستان
http://25-rooz.blogfa.com/post-22.aspx
یک به توان n. جواب نداد ، به جاش سرش را تکان داد وگفت : پرستوهای خانه آقا بزرگ لای دار های توی سقف لانه می ساختند . آن هم با گل . بابا قبل از این که برود سر کار گفت یادم باشد آب و دانه بگذارم توی تراس و یادم هم نرود غذایم را گرم کردم گاز را خاموش کنم ، و رفت . وقتی هم از اداره تلفن زد گفت یک ساعته اشغالی؟ سر کلاس ریاضی هر چه فکر کردم نفهمیدم چرا یک به توان n می شود می شود خود 1 . حتی وقتی n بی نهایت باشد . احمد فهمید . این را از تند تند نوشتنش فهمیدم. پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۹ ] [ 9:7 ] [ شیدا حیدری ] .
زمستان 87 - این سمت تاریکی
http://25-rooz.blogfa.com/post-29.aspx
با حاجی هم که نمی شود حرف زد. از تو مخصوصآ نمی شود گفت. مهلت نمی دهد. دیشب آمدم از سیاوش بگویم، اخم و ت خم کرد. مرافعه راه انداخت و گفت دوباره شروع کردی؟ ترسیدم صداش برسد به اتاق سیاوش که لام تا کام جواب ندادم. صدایش می خواست سقف را خراب کند. حالا بیا. خودت که دیدی. حاجی خروس خوان رفت دم دکان. بار برنج. آورده بودند برایش. باکت نباشد تا ظهر هم هیچ احد و ناسی نمی. آید پاشو بیا این سمت! کسی نمی بیندت. صلات ظهر هم که شد،. خبرت می کنم. از صدای کلیدی که حاجی می اندازد توی قفل و. خب باشد چه عیبی دارد؟ خالی روی ...
زمستان 87
http://25-rooz.blogfa.com/89044.aspx
یک به توان n. جواب نداد ، به جاش سرش را تکان داد وگفت : پرستوهای خانه آقا بزرگ لای دار های توی سقف لانه می ساختند . آن هم با گل . بابا قبل از این که برود سر کار گفت یادم باشد آب و دانه بگذارم توی تراس و یادم هم نرود غذایم را گرم کردم گاز را خاموش کنم ، و رفت . وقتی هم از اداره تلفن زد گفت یک ساعته اشغالی؟ سر کلاس ریاضی هر چه فکر کردم نفهمیدم چرا یک به توان n می شود می شود خود 1 . حتی وقتی n بی نهایت باشد . احمد فهمید . این را از تند تند نوشتنش فهمیدم. پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۹ ] [ 9:7 ] [ شیدا حیدری ] .
زمستان 87
http://25-rooz.blogfa.com/89034.aspx
لیلا یک هو دست می برد سمت خودکار و کاغذ را می گیرد . می گویم چی یادت آمد . یک ضربدر بزرگ می زند روی نوشته های کاغذ . نگاهش که می کنم با خط درشت می نویسد بنزین و بعد می رود توی آشپزخانه . دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۸۹ ] [ 16:6 ] [ شیدا حیدری ] . دروغ می دود تا به دست حقیقت گرفتار نشود. هفته دوم آذر ۱۳۹۲. هفته او ل آذر ۱۳۹۱. هفته او ل خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹. هفته چهارم آذر ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته چهارم تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹.
زمستان 87
http://25-rooz.blogfa.com/91091.aspx
کاش دوباره جنگ شود. زیاد می نوشتیم، ملالی نیست جز دوری از دیدار شما. تو هم می نوشتی، زیاد. یادت می آید؟ همیشه هم جوهر خودکار آبیت پخش می شد روی همین جمله و شوره می بست. اما کی باور می کرد که نبود؟ اما مادر می فهمید. از فال نخود می فهمید. فال نخود خاله شرف همسایه. یادت که هست؟ خاله شرف هم به خاطر چشم به راهی مادر بود که همیشۀ خدا چهل تا نخود گره می زد گوشۀ روسری اش و می آمد خانه مان. نخودها را بی هیچ نظمی می ریخت جلویش و فقط خودش می فهمید که نخودها چی دارند برای گفتن. خوب هاش را می گفت و بدهاش را.
زمستان 87 - داستان
http://25-rooz.blogfa.com/post-28.aspx
کاش دوباره جنگ شود. زیاد می نوشتیم، ملالی نیست جز دوری از دیدار شما. تو هم می نوشتی، زیاد. یادت می آید؟ همیشه هم جوهر خودکار آبیت پخش می شد روی همین جمله و شوره می بست. اما کی باور می کرد که نبود؟ اما مادر می فهمید. از فال نخود می فهمید. فال نخود خاله شرف همسایه. یادت که هست؟ خاله شرف هم به خاطر چشم به راهی مادر بود که همیشۀ خدا چهل تا نخود گره می زد گوشۀ روسری اش و می آمد خانه مان. نخودها را بی هیچ نظمی می ریخت جلویش و فقط خودش می فهمید که نخودها چی دارند برای گفتن. خوب هاش را می گفت و بدهاش را.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
DastaneSifar
Friday, January 27, 2006. For Past days if you felt that your life is little better because of non publishing of this blog than my friend like bad time good time also not last for long. There was two days holiday considering Republic Day. Moral of the story :. Understand responsibilities before enjoying freedom. Zindagi Rahi To Phir Milenge. Posted by Manoj "Sifar" at 6:30 AM. Tuesday, January 24, 2006. Reliance’s entry in retail and other major issues of the day. Moral of the story:. This we start a sea...
داستان ستم | ظالم و شاطر لوگوں کی سچی کہانیاں
ظالم و شاطر لوگوں کی سچی کہانیاں. Bilal javed say dosti ki ibtida. اگست 15, 2013. اسلام علیکم ورحمۃ اللہ. میری ایک گزارش ہے کہ پلیز آپ کسی بھی شخص پر اندھا اعتماد نہ کریں۔آج میرے ساتھ اس طرح کا واقعہ ہوا کل کسی اور کے. ساتھ بھی ہو سکتا ہے۔کیونکہ یہ دنیا بہت ظالم ہے اور انسان سے اس کا سب کچھ چھین لیتی ہے۔. دیکھے جانے کی تعداد. Bilal javed say dosti ki ibtida. تازہ ترین ا را. اپنا ای میل لکھ کر اس بلاگ کو فالو کریں اور نئی پوسٹ کی اطلاعات ای میل کے ذریعے حاصل کریں. Join 1 other follower.
داستانهای کوچک
به خدا گفتم : بیا جهان را قسمت کنیم,. آسمون واسه من ابراش مال تو,. دریا مال من موجش مال تو,. ماه مال من خورشید مال تو . خدا خندید و گفت : تو انسان باش ، همه دنیا مال تو . من هم مال تو. نوشته شده در چهارشنبه یکم دی 1389ساعت 8:9 توسط امیر صبری. هفته او ل دی 1389. هفته سوم مرداد 1389. هفته سوم فروردین 1389. هفته سوم اسفند 1388. هفته او ل اسفند 1388. هفته چهارم مرداد 1386. هفته دوم مرداد 1386. هفته چهارم خرداد 1386. هفته سوم اردیبهشت 1386. هفته چهارم فروردین 1386. هفته چهارم اسفند 1385. هفته او ل اسفند 1385.
داستان نویسی
دوشنبه 26 شهریور 1386. باغبان آمد.دانه را دست خاک سپرد و آن را آبیاری کرد.دانه چشمانش را گشود.زیر خاک تاریک بود.از تاریکی میترسید.خواست زاه فراری بیابد ام ا. صدایی مهربان اسمش را بر زبا آورد:. دانه مات و مبهوت به دنبال صدا گشت.باز آن صدای گرم و دلنشین طنین افکند:. دانه صبر کن.فعلا نمیتوانی بروی. دانه:آیا میدانی من کجا هستم؟ خاک:تو در دل من هستی. دانه:کی میتوانم از اینجا بیرون بیایم؟ خاک:یک تا دو هفته ی دیگر. دانه:ام ا من از تاریکی میترسم. خاک:تا من در کنارت هستم لزومی ندارد از تاریکی بترسی.
داستانستان
جایی برای داستان و مطالب جالب و خواندنی. اللهم عجل لولیک الفرج. شاه عباس و قاضی القضات شدن شیخ بهایی. این عمر تو دانی به چه سانی طی شد؟ علم بهتر است یا ثروت؟ بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه! پس از خواندن اين داستان کوتاه، با شيوه مديريت دولتي در ايران آشنا می شوید! داستان طلبه جوان و دختر فراری. پخش زنده ازحرم امام رضا (ع). خوشبختی زیر پوست من. شاه عباس و قاضی القضات شدن شیخ بهایی. نوشته شده در تاريخ جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱ توسط الف.م. این عمر تو دانی به چه سانی طی شد؟
داستانستانی
دوست داشتم، خیلی دوست داشتم، این طور نشود و سعی بسیاری هم کردم و گمان میکنم آنانی هم که حت ی گاهی به این وبلاگ سر زدهاند، این را دریافتهاند ام ا خب به هر حال شد دیگر! روزی که این وبلاگ را راه انداختم (14 / 11 / 87)، آرزویم این بود و راستش از شما چه پنهان، مطمئن بودم! که بشود یکی از بهترین وبلاگهای داستاننویسی و تمام امیدم این بود که اعضای انجمن خودشان هم ت کنند و برای اسم و رسم خودشان هم که شده، درست و حسابی تلاش بکنند ام ا زهی خیال باطل! بعد کوتاهتر آمدم و گفتم سعی کنید نوشتهها از نظر علمی درست باشند!
D'asta Net, Entretien et services de propreté et d'hygiène
Agrave; propos de D'Asta Net. Vous êtes ici :. Bienvenue sur le site de D'asta Net, votre expert en propreté. Depuis plus de quinze ans. Le nettoyage et l'entretien de locaux professionnels,. La remise en état de tous locaux. Dans le Vaucluse, le Gard, l'Hérault et les Bouches du Rhône. Interventions dans un rayon de 15 Kms autour de. Montpellier, Nîmes, Alès, Arles, Salon de Provence, Cavaillon, Avignon et Orange. Etude Gratuite et sans engagement. Tel : 04 66 68 17 76. Fax : 04 66 68 17 47.
به دنبال شریکی در وقت دلتنگی ها -قم
به دنبال شریکی در وقت دلتنگی ها -قم. چه کسی را انتخاب کنیم؟ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم دی 1393 توسط رضا. کسی خواست با هم صحبت کنیم جهت پرکردن خلوتها. نوشته شده در شنبه بیست و نهم آذر 1393 توسط رضا. هوا خیلی خوب ولطیف هستش. خنک با نسیم خیلی خیلی لطیف. آدم فقط دوست داره تو این هوا قدم بزنه. با یکی که حال آدمو بفهمه. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن 1392 توسط رضا. صبح که میرم سر کلاس. و وقتی نیم ساعت از زمان درس میگذره. یکی از دانشجوها تازه با صورت وچشمهای خواب آلود و پف کرده میرسه. باید شبها کار کنه.
بازی سرنوشت
فراموشی از یاد رفته! همه فراموشم کردین نه؟ نوشته شده در پنجشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۹ساعت 2:32 توسط جودی. میدونم که خیلی وقته ننوشتم! میدونم حق با شماست میدونم بی معرفت شدم از همه معذرت میخواهم به خاطره این غیبت به جبران این بی معرفتیم قول میدم ایندفعه که اومدم تا جایی که چشمام یاری میده بنویسم! پس من و ببخشین! خب پس ادامه ی این داستان مسخره! برگردوندم طرف خودش گفت:هی خله شوخی کردم حالیت نیس؟ م:باشه ببخشید.حالا یه چیزی میخواهم بدم بهت که آشتی کنی. م:که بدونن همه که خانومه منی! م:دارم جدی میگم این یه بارو!
♥داستان تنهایی من♥
من درسا مدیر این وبلاگم و با دوستم دلارام این وبلاگ رو زدیم. یه چیزایی تو زندگی همه آدما هست که باید اونو بین همدرداشون تقسیم کنن. تا دردشون کمتر شه. الان دلم مبخواد حرف های دلمو اینجا بزنم. اما قبلش میخوام داستان شکسته شدن دلمو براتون بگم. پس هر کی عاشقه بیاد اینجا تا یه روایت جدید از عشقو بخونه. پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ . چمدان هایمان اشتباه شده است. دلم را به جای خاطراتت بردی! آن روز که همدیگر را یافتیم. هنر این است همدیگر را گم نکنیم. سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۲ . گاهی پرستو ها هم. با تو می مانم.
داستانک
با اندرزهاست که غفلت زدوده می شود . [امام علی علیه السلام]. ارسال شده توسط شهاب. در 87/8/10 4:4 عصر. بعد از مدتها به این قسمت از زندگیم بصورت اتفاقی سری زدم. چقدر اینجارو خاک گرفته؟ جدا اینا رو من نوشتم؟ خدایا چقدر درگیر روز مرگی شدم چرا اینقدر عوض شدم؟ ای وای چقدر دلم برای این حال و هوا تنگ شده. بغض عجیبی تو گلوم گلر کرده ولی بعضی چیزا نمیذارن تکون بخورره . تو اولین فرصت اینجارو گردگیری میکنم.